نقش شاهین در آثار هنری ایران باستان

نقش شاهین در آثار هنری ایران باستان

مجسمه سنگی شاهین

نقش شاهین در آثار هنری ایران باستان

نگاهی به آثار هنری برآمده از کهن الگوی نقش شاهین در ادوار مختلف باستانی فلات ایران

نقش شاهین، پرنده شکاری بلند پرواز و تیزچنگال به عنوان پادشاه بی‌رقیب آسمان، حضور پررنگی در اندیشه و آثار ایرانیان باستان دارد. هر چند پرندگان شکاری گونه‌ها و سرده‌های متفاوتی چون شاهین، باز، عقاب، قوش، طرلان، شهباز، آلوه و… دارند که در این مقاله مجازا به همه آنها شاهین اطلاق می‌شود.

این پرنده باشکوه در گذر تاریخ نماد بسیاری از قدرت‌های جهانی همچون هیتیان، هخامنشیان، رمی‌ها، بیزانسی‌ها، پادشاهی رم مقدس (در اروپای سده‌های میانه)، سپاه اسلام (به رهبری صلاح الدین ایوبی)، سلجوقیان، عثمانی‌ها، امپراتوری فرانسه (در دوره ناپلیون)، رایش سوم و… بوده است.

نقش شاهین در آثار هنری ایرانیان باستان

 ۱. دوره مس سنگی:

به نظر می‌رسد کهن‌ترین نگاره‌های نقش شاهین در هنر ایران از تل باکون مرودشت باز مانده‌اند (تصویر 1). نقش شاهین در هنر باکون تنوع شکلی بسیاری دارد، اما در بیشتر نمونه‌ها شاهین از روبرو و با بال‌های باز ترسیم شده است.

در تپه یحیی (هزاره ۴ و ۳ پ.م) نقش شاهین بال گشوده با بدنی هاشور خورده بر روی سنگ‌های صابونی خاکستری دیده می‌شود در حالی که به یک سو می‌نگرد (تصویر 2 و3).

 یک پیکره ارزشمند مفرغی از تپه حصار بانو یا ایزدبانویی را بازنمایی می‌کند که دو شاهین بر شانه‌هایش نشسته‌اند (تصویر 4).

۲. دوره مفرغ:

نقش شاهین از مهم ترین نمادها در هنر جیرفت است. تندیس سنگی باشکوهی از این پرنده را که با بال‌های نیمه گشوده و سینه فراخ بر روی تخته سنگی ایستاده و به دوردست می‌نگرد می‌توان یکی از خوش ساخت‌ترین آثار باستانی با نقش شاهین دانست (تصویر 5). در میان تخته بازی‌های جیرفتی چند نمونه را به سان شاهینی با چشمان زرد رنگ تراشیده‌اند که سرش را با غرور به سوی شانه راست خم کرده. دایره‌های روی بدن شاهین جای قرار گرفتن مهره‌های بازی است (تصویر 6 و 7). ظرفی مفرغی از این دوره که در میانش نیم تنه‌ای از یک شاهین نشسته قرار دارد احتمالا کاربرد آیینی داشته است (تصویر 8).

یکی از نقش‌های پرتکرار هنر جیرفت جدال شاهین و مار است. نقش شاهین در میانه قرار دارد و دو ماری که به او یورش آورده‌اند را با چنگال‌هایش گرفته (تصویر 9-11). این نقش را می‌توان برآمده از توجه هنرمند به شکار مار در طبیعت توسط شاهين دانست با اشاره‌ای به یک اسطوره از یاد رفته جیرفتی. داستان جدال شاهین و مار در برخی کتیبه‌های میان رودانی چون درخت هولوپو  و اتانا که احتمالا چند سده پس از ساخت این آثار نوشته شده‌اند نیز روایت شده که بازخوانی آن‌ها می‌تواند به فهم انگاره جدال مار و شاهین یاری بخشد.

یکی از تخته‌های بازی جیرفت که با پیکره‌ای به نقش شاهین دو سر ساخته شده را باید دارای اهمیتی شایان توجه دانست (تصویر 12). ریشه نقش شاهین دو سر را پژوهشگران همواره در آناتولی و هنر پادشاهی هیتی و آغاز به کارگیری این نقش را نیمه نخست هزاره دوم پ.م دانسته‌اند (157 :1989 ,Alexander یا 60 :2010 ,Collins). اما وجود این اثر می‌تواند خاستگاه نقش شاهین دو سر را به یک هزاره پیش از هیتیان و به تمدن گرانسنگ جیرفت برساند.

برای افزودن بر استحکام این نظریه می‌توان به سر تبری نقره‌ای از مجموعه باستانی باختر – مروا (اواخر هزاره 3 پ.م) اشاره کرد که شاهین دو سر را ایستاده و در جدال با یک گراز و یک شیردال نشان می‌دهد (تصویر 13). این اثر نیز سند دیگری برای نپذیرفتن آفرینش بن مایه نقش شاهین دو سر توسط هیتیان است. پرچم مفرغی مهم‌ترین اثری است که در شهداد با نقش شاهین آراسته شده، اما این پرنده را بر روی سفالینه‌های شهداد نیز می‌توان دید (تصویر 14). شاهین بال گشوده بر روی کوزه‌های سفالی از تپه گیان (تصویر 15) و سفالینه‌ای از باختر ایران (تصویر 16) نیز نقش شده است.

 شاهین روی یک مهر مفرغی از حدود ۲۰۰۰ پ.م که در شمال خاوری ایران کشف شده دیده می‌شود (تصویر 17). یک مهر دیگر ایزدبانویی را تصویر می‌کند که همچون تندیس تپه حصار دو شاهین بر شانه و نیز دو شیر در دو سویش دارد (تصویر 18).

 ۳. عیلام:

نقش شاهین بال گشوده بر سفالینه‌های لایه I و II شوش بارها تصویر شده (تصویر 21-19). به نظر می‌رسد در هنر عیلامی شاهین بیش از آن که شکارگر باشد نگاهبان و محافظت کننده است. در میان آویزها و زیورهای شوش نیز نقش شاهین بارها تکرار شده است (تصویر 22).

 بر اثری از جنس قیر، شیر و بزکوهی برای جدال رویارو شده‌اند، در حالی که در پایین این نگاره شاهین از جوجه‌هایش مراقبت می‌کند (تصویر 23). روی کلاهخودی از عیلام میانه ایزدی در میان دو خدای بانو ایستاده و شاهین بر فراز سر آنها بال گشوده است (تصویر 24). حضور نقش شاهین می‌تواند نشانه نگاهبانی نیروهای آسمانی از جنگاوری باشد که این کلاهخود را بر سر می‌نهاده است.

۴. دوره آهن:

بر روی یک ظرف لوله‌دار بازمانده از مارلیک نقش شاهین دو سر در میان دو گوپت ایستاده است (تصویر 25). نقش شاهین را می‌شود بر جام‌های زرین مارلیک نیز دید (تصویر26). نقش یکی از این جام‌ها شاهینی است که یک ماهی را با چنگال‌هایش گرفته و بال‌هایش را بر فراز دو قوچ گسترده است (تصویر27). یک گوشواره زرین از مارلیک نیز با سر شاهین آذین شده (تصویر28).

 یکی از نقش مایه‌های جام زرین حسنلو انسانی است که بر پشت یک شاهین در حال پرواز نشسته است (تصویر29). پرواز به همراه شاهین داستانی رایج در اساطیر جهان باستان است. از حسنلو زیورهایی به شکل شاهین نیز به دست آمده که قلاب کمر یا جامه بوده‌اند (تصویر30). قطعه‌ای زرین به سان سر یک شاهین یا شیردال در زیویه یافت شده که شاید بخشی از یک تکوک بوده (تصویر 31). استفاده از نقش شاهین به عنوان آویز در هنر لرستان نیز رایج بوده (تصویر32).

 بر روی پلاک زرینی که از سده ۸ پ.م باختر ایران به جا مانده است، گرداگرد شاهینی بسیار بزرگ را گوپت‌ها و شیردال‌ها گرفته‌اند (تصویر33). نقش شاهین بال گشوده را بر روی سفال‌های نخودی رنگ دوره آهن سیلک هم می‌توان دید (تصویر34).

 ۵. دوران هخامنشی،پارتی و ساسانی:

نقش شاهینی که با بال‌های باز بر روی لوحی از جنس خمیر لاجورد ترسیم شده (تصویر35) را برخی همان نشان ارتش هخامنشی می‌دانند که نویسندگانی چون هرودوت و کتزیاس از آن سخن گفته‌اند (ن. ک: 12 :1992 ,Sekunda). گرده‌ای که بر روی سر این شاهین رسم شده شاید نشانی از ارتباط او با خورشید باشد، چرا که مصریان نیز این گرده خورشید را بر سر شاهینی که نماد رع بود قرار می‌دادند. اگر این گونه باشد آنچه این شاهین در چنگال‌هایش دارد را باید حلقه شن مصری (نماد پشتیبانی ابدی خدایان) دانست.

یک سردیس هخامنشی از خمیر شیشه نقش شاهینی را با چشم و منقار زرد رنگ نشان می‌دهد (تصویر36). یک شاهین شکوهمند نقش بشقاب زرین هخامنشی است که در همدان یافت شده (تصویر37). چند آویز طلایی به سان شاهین از دوره هخامشی به دست آمده که یکی از آنها ماری را شکار کرده است (تصویر38-39). از کاخ داریوش در شوش نیز گردن آویزهای سیمین و زرینی به سان شاهین کشف گردیده (تصویر40-41).

بر یک قبه آذینی از گنجینه پازیریک، سر دو شاهین استادانه در هم تنیده شده (تصویر42). در آثار چوبی (تصویر43) و فلزی (تصویر44) این مجموعه نقش شاهین از روبرو با پرهای کوچک روی بدن و پرهای بلند روی دم و بال‌ها بازنمایی شده است.

نقش یک قلاب کمر زرین گوهرنشان پارتی عقابی است که قوچی را شکار کرده (تصویر45). یک آویز زرین پارتی نقش شاهین باشکوهی را تصویر می‌کند که یک بزکوهی را در چنگال‌هایش گرفته (تصویر46). در اثری دیگر از این دوران شاهین آهویی را شکار کرده که اندامی بزرگتر از خود او دارد (تصویر47). یک زیور زرین دیگر از دوره پارتی مردی را تصویر می‌کند که بر پشت شاهین نشسته (تصویر48)، با توجه به اسلوب یونانی گونه این اثر شاید بتوان آن را نشانگر داستان زیوس و گانیمده دانست.

نقش شاهین نماد شهر هاترا در دوره پارتی بوده است. یک تندیس بزرگ سنگی از شاهینی در حال پرواز (تصویر49) بر دیوار شهر قرار داشته است (صفر، ۱۹۷۴: ۱۴۳). از هاترا یک شاهین سنگی با سر شکسته به دست آمده بود، که دو مرد زیر پایش با افراشتن دست راست او را تقدیس می‌کردند (تصویر50). بزرگی این پرنده و رفتار پراحترام نیایشگران نشانگر اهمیت نقش شاهین در اندیشه مردمان هاترا است. در یک تندیس سنگی دیگر شاهینی درشت پیکر در کنار شاه هاترا ایستاده است، در حالی که به سر و اندام پرنده زیورهای گوناگون آویخته شده (تصویر51).

شاهان پارتی علاقه بسیاری داشته‌اند به نقش کردن شاهین بر پشت یا روی سکه‌هایشان که می‌تواند تلاش برای بازنمایی فرهمندی شاهانه باشد. در برخی از این نمونه‌ها شاهين بر شانه پادشاه نشسته و در برخی دیگر بال‌هایش را فراز سر او گسترده است (تصویر52-57).

بن‌مایه نقش شاهین شکارگر بر روی بسیاری از ظرف‌های زرین و سیمین دوره ساسانی نقش گردیده است (تصویر58-60). در یک اثر ویژه از این دوره شاهینی بسیار بزرگ گرداگرد بانویی بال گسترده است. به نظر می‌رسد دست‌ها، پاها و شانه بانو با بندهایی به شاهین بسته شده تا بتواند همراه او پرواز کند (تصویر 61).

بال‌های وارغن (نماد فره ایزدی) که در مقاله «اهمیت شاهین در باورها و اساطیر ایران باستان» به بازنمایی پرتکرارش بر تاج و سکه‌های شاهان ساسانی اشاره شد، در گچبری‌های تیسفون نیز دیده می‌شود. یکی از این نقش مایه‌ها الهام بخش طراحی نشان دانشگاه تهران توسط شادروان محسن مقدم بوده است (تصویر62). یک زیور ساسانی یافت شده در املش به سان انسانی نشسته بر پشت شاهین ساخته شده است (تصویر63). نقش شاهین را ساسانیان بر مهرهای خویش نیز نقش زده‌اند (تصویر64)

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Alexander, Robert, L., (1989), A Great Queen on the Sphinx Piers at Alaca Hüyük, Anatolian Studies, 39.
  2. Collins, Billie Jean, (2010), Animal Mastery in Hittite Art and Texts, In: The Master of Animals in Old World Iconography, Ed. Derek B. Counts and Bettina Arnold, Main Series, Number 24, Budapest:
  3. Sekunda, Nick, (1992), The Persian Army, 560-330 BC, Oxford: Osprey Publishing
  4. صفر، فواد، علی محمد مصطفى، (۱۹۷۴)، الحضر، مدينة الشمس، بغداد: وزارت الاعلام، مدیریت الآثار العامة.

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

موجود ترکیبی در هنر باستانی فلات ایران

موجود ترکیبی در هنر باستانی فلات ایران

دسته برنزی به شکل موجود ترکیبی شیردال - پارتی

موجود ترکیبی در هنر باستانی فلات ایران

نگاهی به نقوش موجود ترکیبی تحت تاثیر اساطیر ایران و باورهای تمدن‌های باستانی همجوار در آثار هنری فلات ایران

به جز موجودات ترکیبی شناخته شده در اساطیر ایرانی، همچون گوپت، شیردال و مرتی خوار (که در مقاله 4 جانور اساطیری ایران باستان به آنها پرداخته شد)، جانوران افسانه‌ای دیگری نیز در هنر باستانی ایران بازنموده شده‌اند. این گوناگونی را می‌توان به سبب ارتباط ژرف فرهنگی میان ایران با تمدن‌های همجوارش به ویژه میان رودان، مصر، هند و یونان دانست که در ادیان و اساطیرشان خدایان، نیمه خدایان، پهلوانان و نیز هیولاهای ترکیبی جایگاه ویژه‌ای دارند.

بازوبند طلایی با نقش موجود ترکیبی شیردال

موجود ترکیبی در هنر باستانی فلات ایران

دوره مفرغ:

احتمالا کهن‌ترین موجودات ترکیبی فلات ایران را باید در تمدن هلیل رود پی‌گرفت. کژدم – مرد بالدار از شناخته شده‌ترین نمادهای هنر جیرفتی است که بر بدنه ظرف‌های سنگ صابونی نقش شده (تصویر 1-2) یا به تنهایی برای ساخت تخته‌های بازی به کار رفته است (تصویر 3). با توجه به مراودات میان جیرفت باسومر می‌توان ارتباط نزدیکی میان کژدم – مرد جیرفتی با گیرتاب‌لیلو در اساطیر سومری و نگهبانان دروازه سرزمین تاریکی در اسطوره گیلگمش برقرار کرد.

از کنارصندل جنوبی اثر مهری نیز به دست آمده که یک گاو – مرد را تصویر می‌کند (تصویر 4).

عیلام:

شیردال‌ها در معماری عیلامی به عنوان نگهبان به کار رفته‌اند. بر ران شیردالی که در شوش يافته شده (تصویر 5) نوشته‌ای است به خط میخی عیلامی از اونتاش گال که بیان می‌کند این تندیس را برای پیشکش کردن به اینشوشیناک خدای خدایان عیلام ساخته است (390 :1966 ,Amiet). بر دیوار آجری بزرگی از عیلام میانه در شوش گاو-مردهایی در برابر درخت نخل ایستاده‌اند که شبیه به نقش کوساریکو در هنر بابلی هستند (تصویر 6). بر روی مهری از عیلام میانه تصویری از یک گوپت دیده می‌شود(تصویر 7). از هفت تپه نیز نقش گوپتی ماده با تاج به جا مانده است (تصویر 8).

موجودات ترکیبی دیگری که در این دوره گرداگرد یک حوضچه آیینی بازمانده از شوش نقش شده‌اند گروهی از بزهای کوهی با دم ماهی هستند (تصویر 9). بز با دم ماهی نماد انکی (اِآ) خدای محافظ آب‌ها در اندیشه میان رودانی است.

حلقه زرین ارجان نیز با تصویر دو شیر بال دار غران آذین یافته است (تصویر 10).

دوره آهن:

در هنر لرستان باستان جانوران ترکیبی بسیاری نقش شده‌اند. بریک لگام مفرغین مردی در جدال با دو شیردال دیده می‌شود (تصویر 11). روی صفحه سیمین دیگری دو شیردال بر جنازه گوزنی ایستاده‌اند (تصویر 12). تصویر گوپت نیز در آذین‌‌های اسبان لرستان بسیار رایج است (تصویر 13). از دیگر نقش‌های ترکیبی بازنمایی شده در هنر لرستان می‌توان به بز بالدار (تصویر 14و 15)، گوزن بالدار (تصویر 16) و شیر بالدار (تصویر 17) اشاره کرد.

از سرخ دم لکي اثر مهری به جا مانده که نشانگر کژدم – مرد بالدار است (تصویر 18). بر روی یک سر تبر آیینی مفرغی از زالوآب نقش ماهی – مرد (شبیه به کولولو) دیده می‌شود (تصویر 19). یک عاج کند بسیار خوش ساخت از تلیاب کشف شده که دو شیر بال‌دار پیوسته به هم را تصویر می‌کند (تصویر 20).

بر سینی سیمین مشهور کلماکره دو گوپت نر با سرهایی برآمده از سطح اثر، ایستاده بر روی سر و بال‌های دو گوپت ماده ترسیم شده‌اند (تصویر 21). شیری با بال و چنگال‌های شاهین زینت‌گر یک لوح برنزی کلماکره است که شاید نشانگر پازوزو نیروی محافظ میان رودانی باشد (تصویر 22). بر روی یک سربند از این مجموعه کمانداری تصویر شده که نیمه پشتی بدنش از یک پرنده است (تصویر 23).

در میان آثاری که احتمالا به کلماکره تعلق دارند نیز موجوداتی ترکیبی همچون بز بالدار (تصویر 24)، گاو بالدار (تصویر 25) و شیردال (تصویر 26) دیده می‌شوند. یکی از آثار کم نظیر این مجموعه پهلوانی را درحال نبرد بایک گوپت تصویر می‌کند (تصویر 27).

موجودات ترکیبی که در ابتدای هزاره نخست پ.م در دست ساخته‌های شمال باختری ایران به چشم می‌خورند نشانگر ارتباط نزدیک هنرمندان مانایی ساکن این منطقه با فرهنگ آشور نو هستند.

بر روی پلاکهای زرین زیویه ردیف‌هایی از گوپت‌ها، شیردال‌ها و شیرهای بالدار در برابر درخت زندگی به نگهبانی ایستاده‌اند (تصویر 28-30). بر عاج کندهای زیویه گوپت‌هایی ترسیم شده‌اند که در برابر گل نیلوفر رایج در هنر زیویه ایستاده اند، دست راست را بدان تکیه داده‌اند و به پشت سر می‌نگرند (تصویر 31و 32). بر روی یک عاج‌کند از زیویه همراه یک انسان بالدار، کژدم – مرد بالدار نیز دیده می‌شود (تصویر 33). روی عاج کندی دیگر می‌توان مرد – ماهی را در کنار یک گوپت دید (تصویر 34).

جامی از جنس آبی مصری از حسنلو یافت شده که بر روی آن شیردال‌ها در کنار گیاه زندگی ایستاده‌اند (تصویر 35).

 نمونه‌هایی از گوپت‌های ایستاده یا نشسته بر روی خشت‌های نگاره دار قالایچی تصویر شده‌اند (تصویر 36 و 37). یکی از انگاره‌های ویژه قالایچی ترکیبی از تن عقاب با سر یک بانو یا مردی شاخدار است (تصویر 38-40). موجود ترکیبی دیگر در آثار این تپه مرد بالداری است که یک زانویش را به زمین نهاده (تصویر 41).

بر روی خشت‌های یافت شده از ربط گوپتی ایستاده با بدن و سر زنانه دیده می‌شود که از روبرو تصویر شده (تصویر 42). به یاری این آثار می‌توان خشت نگاره‌داری را که در اختیار گالری برکت است نیز متعلق به ربط دانست (تصویر 43).

در هنر شمال مرکزی ایران در این دوره گوپت‌ها و شیردال‌ها با چیره دستی و شکوه بسیار بر روی جام‌های زرین نقش شده‌اند. یک تکوک زرین یافت شده از مارلیک با نقش چهار گاو بال‌دار که در برابر درخت زندگی ایستاده و پاهای خود را بدان تکیه داده‌اند آذین شده است (تصویر 44). بر جام دیگری از مارلیک یک ردیف شيردال بر فراز یک ردیف گاو بال‌دار در حرکتند (تصویر 45). یک نمونه بی‌همتا نقش جانوری برساخته از ترکیب دو شیردال درهم تنیده است که با هر دست خود یک بز کوهی را شکار کرده است (تصویر 46).

گرداگرد جامی از عمارلو را سه ردیف گوپت با چهره ریش‌دار می‌پوشانند (تصویر 47). بر روی جام زرینی از املش شیر بال‌داری دیده می‌شود که به هر دست بزی را شکار کرده است (تصویر 48).

دوران هخامنشی، پارتی و ساسانی:

در معماری دوره هخامنشی در پارسه نگاهبانان شکوهمند دروازه ملت‌ها دو گوپت با چهره مرد پارسی‌اند که با تاثیر از دروازه آلاجاهویوک و درگاه‌های کاخ‌های آشوری ساخته شده‌اند (تصویر 49). گوپت هایی نیز در سنگ نگاره‌های پارسه برابر درخت زندگی نقش شده‌اند. در شوش هم ردیف گوپت‌های نیرومند بر دیوارهای کاخ آپادانا به نگاهبانی ایستاده بوده‌اند (تصویر 50).

در پارسه شیردال‌های سنگی عظیم ستون‌های سترگ کاخ‌ها را بر دوش گرفته‌اند (تصویر 51). نمونه‌هایی از زیباترین تکوک‌های هخامنشی هم به سان شیردال ساخته شده است (تصویر 52). در یافته‌های پازیریک (تصویر 53 و 54) و آثار به جای مانده از گنجینه آموي (تصویر 55) نیز می‌توان رد پای شیردال‌ها را پی‌گرفت.

نگاره‌هایی از دیگر موجودات ترکیبی همچون شیر بال‌دار (تصویر 56-58) و گاو بالدار (تصویر 59) هم بر زیورها و ظرف‌های دوره هخامنشی حک گردیده است. گاوهای بالدار بر دیوارهای آپادانای شوش نیز نقش شده‌اند (تصویر 60). موجود ترکیبی دیگری که در دیوارنگاره‌های شوش حضور دارد همسان خدای طوفان میان رودانی آنزو است (تصویر 61). جانوری که در ورودی کاخ تچر با شاه در جدال است نیز شاید با الهام از سنگ نگاره‌های آشوری انزو در جنگ با نینورتا آفریده شده باشد، اما از آنجایی که دمش به سان نیش کژدم رسم شده است به موجود ترکیبی اساطیری اکدی پازوزو هم شباهت دارد (تصویر 62).

بز بالداری از جنس نقره زرکوب که بر روی سر بس خدای مصری ایستاده است بازمانده یک ظرف آیینی هخامنشی است. این نماد در سال ۱۳۵۱ خ. به عنوان نشانه جشنواره فیلم تهران برگزیده شد که تا سال ۱۳۵۶ خ. برگزار می‌شد. بز بالدار بر آرایه های زرین پوشاک این دوره نیز دیده می‌شود (تصویر 63 و 64).

کژدم – مرد بالدار از دیگر موجودات ترکیبی است که بر مهرهای این دوره تصویر شده است (تصویر 65 و 66). در میان بازمانده‌های یافت شده در تل آجری موجودی ترکیبی را می‌توان تشخیص داد که برگرفته از نقش موشخوشو در دروازه ایشتار بابل است (تصویر 67)

نقش موجودات ترکیبی اسطوره‌ای در دوره پارتی را بیشتر باید نزدیک به هنر هلنی دانست. تکوک‌های عاجی نسا غالبا با سر شیردال ساخته شده‌اند (تصویر 68 و 69). شیرهای بالدار در نقش برجسته‌ای از این دوره در دو سوی گیاه زندگی ایستاده‌اند (تصویر 70). نقش گاو یا اسب بالدار بر پشت سکه‌های پارتیان نیز دیده می‌شود (تصویر 71).

شیردال‌ها بر روی شمار بسیاری از ظرف‌های سیمین دوره ساسانی نقش شده‌اند (تصویر 72 و 73). این نقش توسط پژوهشگران گوناگون سیمرغ خوانده شده، اما همان گونه که در فصل ششم آمد این فرض نادرست است، زیرا سیمرغ همواره در نوشتارهای ایرانی به سان پرنده – و نه موجودی ترکیبی – توصیف شده است. در برخی نمونه‌ها ایزدبانویی بر پشت این شیردال‌ها نشسته (تصویر 74 و 75) که می‌تواند یادآور نشستن ویشنو و لاکشمی بر پشت گارودا باشد. نمونه های همسان این شیردال‌ها در گچبری‌های چال ترخان نیز دیده می‌شود (تصویر 76).

تصویر شیردال بر روی پارچه پوشاک را در نقش برجسته‌های طاق بستان (تصویر 77) و دیوارنگاره‌های افراسیاب (تصویر 78) می‌توان دید. نمونه‌های بازمانده از پارچه‌های ساسانی نشان می‌دهد که این نقش مایه‌های اساطیری به راستی زینت بخش دست بافته‌های ابریشمی آن دوران بوده است (تصویر 79). یکی از این موجودات ترکیبی نقش شده بر پارچه اسب بالدار است که تصویرش بر ظرفهای سیمین و پلاک‌های مفرغی ساسانی نیز دیده می‌شود (تصویر 80-82). این بن مایه ممکن است برگرفته از پگاسوس اسب بالدار اساطیر یونانی باشد.

بر روی یک ظرف ساسانی یافت شده از رشی تصویر چهار جانور (شیر، بزکوهی، قوچ و اسب) با بال و دم‌هایی همچون ماهی قلم زنی شده است (تصویر 83)

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Amiet, Pierre, (1966), Elam, Paris: Arché éditeur.

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

گوپت و 12 موجود ترکیبی اساطیری میان رودان

گوپت و 12 موجود ترکیبی اساطیری میان رودان

بررسی موجودات ترکیبی اساطیری بین‌النهرین همچون گوپت، شیردال، باشمو، آنزو، لاماشتو، اوگالو، موشخوشو، کوساریکو، کولولو، بز-ماهی، گیرتاب‌لیلو و بررسی موجودات ترکیبی اساطیری بین‌النهرین همچون گوپت، شیردال، باشمو، آنزو، لاماشتو، اوگالو، موشخوشو، کوساریکو، کولولو، بز-ماهی، گیرتاب‌لیلو و اورمالولو.

اشتراک خبرنامه

مار در اندیشه و اساطیر ایران باستان

مار در اندیشه و اساطیر ایران باستان

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

مار در اندیشه و اساطیر ایران باستان

بررسی اساطیری مار که با نام‌هایی همچون مار پردار، اژدهای دو سر، گرزه دم سیاه، زهرابه‌دار بیشه‌ای، ماران‌دوش، ماربانک، مار سگ‌نما، مار شیبا و اژی‌دهاکه در باورهای کهن شناخته می‌شود.

مار در بیشتر تمدن‌های پیش از تاریخ با باروری همبسته بوده است. پیکره بسیاری از ایزدبانوان برکت خیزی با ماری پیچیده به دور بدن یا در دستان آنها ساخته شده و تصویر این نماد بر صخره‌ها، دروازه‌ها و ظرف‌ها نشان از جایگاه ویژه مار در اندیشه کهن دارد. پوست اندازی سالانه مار برای مردمان جهان باستان پندار بی‌مرگی این موجود را برساخته، و در بسیاری از فرهنگ‌ها مار را همبسته با داروها و درمان می‌دانسته‌اند. گاهی نیز مار به سان نگهبان به دور گیاه مقدس یا گرد عصای خدایان پیچیده است.

اما به نظر می‌رسد این دیدگاه در دوره تاریخی دگرگون شده و مار در ایران و سرزمین‌های همجوارش چهره‌ای اهریمنی یافته. پی‌جویی تغییرات بنیادینی که طی هزاره‌ها در فهم این کهن الگو رخ داده نشانی است بر پایدار نبودن نمادها و امکان دگرگونه شدن معانی آنها در گذر زمان.

مار در اندیشه و اساطیر ایران باستان

مار در ادیان دوره تاریخی ایران جایگاهی اهریمنی یافته است. ریشه نام این جانور شاید ماره سانسکریت به معنی میراننده و مئریا در زبان اوستایی به معنی تباه کننده باشد. بندهش مار را از خرفستران و آفریده اهریمن می‌داند که نمونه‌هایی دارد چون مار پردار، اژدهای دوسر و هفت سر، گرزه دم سیاه، گرزه کوتاه، زهرابه‌دار بیشه‌ای، ماران دوش و… (بخش نهم، بند ۱۴۳).

در توصیف مار پردار آمده: «اگر سایه بر کسی از مردم افکند میرد. دادار باز سپید را برای از میان بردن آن مار آفريده» (بندهش، بخش نهم، بند ۱۴۶).

وندیداد گونه‌های دیگری از مار را نیز نام می‌برد: مار بانک یا مار سگ نمای که روی بخش پسین تن خود می‌نشیند (فرگرد چهاردهم، بند ۵) و مار شیبا یا مار تندخزنده (فرگرد هجدهم، بند ۶۵).

در متون پارسی نیز به نام مار شیبا و مار گرزه اشاره شده:

«سر دیوار او پر مار شیبا

 جهان از زخم آنها ناشکیبا»             «فخرالدین اسعد گرگانی»

بدی مار گرزه است ازو دور باش

که بد، بدتر از مار گرزه گزد»                 «ناصرخسرو»

 در ششمین هزاره اوشیدرماه آن دروج از تخمه را که مار است با دیگر خرفستران نابود کند (بندهش، بخش هجدهم، بند ۲۱۹).

اوستا اژی (مار) را چنین توصیف می‌کند: «آن دیو بسیار زورمند دروج، آن دروند آسیب رسان جهان، آن زورمندترین دروجی که اهریمن برای تباه کردن جهان اشه به پتیارگی در جهان استومند بیافرید» (یسنا، هات ۹، بند 8). برپایه وندیداد از جمله شرط‌های پذیرش توبه و طلب آمرزش برای گناهان بزرگ، کشتن مار است (فرگرد چهاردهم، بند ۵).

در مینوی خرد گرشاسب سام برای کشتن مار شاخدار ستایش شده (پرسش ۲۶، بند ۵۰).

اژی‌دهاکه را اوستا اژدهای شاخدار، کشنده اسب و کشنده مرد، آن زهرآلود زرد رنگ که زهرش به بلندای نیزه ای روان است وصف می‌کند (زامیادیشت، کرده ششم، بند ۴۰). این اژدها از زبان گرشاسب چنین تصویر شده: «… که دندانش به اندازه بازوی من بود و گوشش به اندازه چهارده نمد و چشمش به اندازه گردونه‌ای و شاخش به بلندی شاخه‌ای. نیم روز بر پشت او تاختم تا سرش را به دست آورم و گرزی بر گردنش زدم و بکشتمش. اگر آن اژدها را نکشته بودم همه جهان اورمزد را نابود کرده بود (سوتکرنسک، کتاب نهم دینکرد).

از آنجایی که بر پایه همین یشت گرشاسپ پیش از نبرد با اژدها بر روی زهری که از دهان او جاریست در آوندی آهنین خوراک می‌پزد، به نظر می‌رسد این اژدها تصویر جان‌مند شده کوه آتشفشان است. در نگارگری دوره اسلامی نیز معمولا اژدها با آتشی که از تنش زبانه می‌کشد بازنمایی می‌شود (تصویر 1).

ضحاک در شاهنامه نیز برگرفته از اژی‌دهاکه است و مار بر شانه دارد، فریدون او را فرو می‌کوبد و به بند می‌کشد.

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

نگاهی به نقش ماهی در آثار تمدن‌های بین‌النهرین، مصر، هند، یونان و آناتولی و بررسی این کهن الگو در اساطیر مردم خاور باستان

نقش ماهی در آثار هنری مردمان خاور باستان نقشی پرتکرار است که این امر به سبب جایگاه ویژه‌ای است که ماهی در اساطیر این مردمان دارد.

در دوران کهن آویزهای حفاظت‌گر با نقش ماهی را مردمان عیلام، میان رودان و مصر باستان به گردن می‌آویخته‌اند. در میان رودان آپکالوها (ستایشگران خدای انکی) پوشاکی به سان ماهی به تن می‌کرده‌اند. حات مِحیت برای مصریان و داگون برای آموری‌ها خدایانی با شمایل ماهی بوده‌اند و ویشنو در کالبد ماهی ماتسیا برای نجات انسان هبوط کرده است. بسیاری از تمدن‌های دوره تاریخی نقش ماهی را بر سکه‌هایشان ضرب کرده‌اند که نشانگر اهمیت این نماد در اندیشه و اساطیر آنهاست.

نقش ماهی در آثار هنری تمدنهای باستانی

نقش ماهی در اندیشه و هنر تمدن‌های باستانی

 

1. میان رودان:

در اساطیر سومری هفت خردمندی که توسط خدای انکی (در بابل و اکد: اِآ) آفریده شدند تا فرهنگ و تمدن را به مردمان بیاموزند آپکالو نام دارند. آنها که اغلب با نقش ماهی – مرد یا انسانی که لباس ماهی گون به تن کرده تصویر می‌شدند، راه و روش شهرسازی، کشاورزی، نوشتن، قانون، صنایع دستی و هنرها را به مردمان ابتدایی آموختند. آپکالوها پس از متمدن ساختن انسان به عنوان مشاوران شاه در اندیشه میانرودانی باقی می‌مانند (5964 :2005 ,Jones). نخستین و مهم‌ترین این هفت تن آداپا (اوانس) نام دارد.

اِنکی (اِآ) خدای آب‌های تازه است که گاه او را به سان مردی تصویر می‌کنند که از شانه‌هایش آبهای سرشار از ماهی جاری می‌شود. این نقش بر یک مهر اکدی از ۲۳۰۰ پ.م نقش شده (تصویر 1). دختر او نانشه ایزدبانوی نگهبان ماهیان به شمار می‌رود.

 نقش‌ ماهی‌های چرخان در کف برخی از کاسه‌های سفالی بازمانده از سامرا (۴۰۰۰ پ.م) نیز دیده می‌شوند. در یکی از این نمونه‌ها نقش ماهیانی دیده می‌شوند که به دور یک مهرانه می‌چرخند (تصویر 2).

 از اوروک قدیم (۳۳۰۰-۳۰۰۰ پ.م) شماری گردن آویز با نقش ماهی یافت شده است (تصویر 3 و 4).

در میان آثار گورستان اور نیز آویزهای زرین و لاجوردی به سان ماهی دیده می‌شود (تصویر 5 و 6)، یکی از شخصیت‌های تصویرشده بر روی اثر مشهور به پرچم اور مردی است که چهار ماهی شکار شده را به دست گرفته و گویا برای بزرگان اور پیشکش آورده است (تصویر 7).

نمونه‌های پرشماری از نقش آپکالو بر آثار نوآشوری و نوبابلی نقش شده که نه موجوداتی اساطیری، بلکه انسان‌هایی پوشیده در لباس ماهی و احتمالا نیایشگران معابد و برگزارکنندگان مراسم مذهبی و آیین‌های شفابخشی هستند. از تصویر دو آپکالو بر بالای سر بیمار که روی یک طلسم محافظت قلم زنی شده (تصویر 8) می‌توان فهمید که این آثار جنبه جادویی داشته و برای دور کردن نیروهای شر استفاده می‌شده‌اند. کاربرد این طلسم مفرغی محافظت از بانوان باردار و فرزندشان در برابر دیو لاماشتو بوده است.

یک آپکالوی بزرگ در کنار ورودی نیایشگاه نینورتا در نمرود بر سنگ تراشیده شده است (تصویر 9). از نیایشگاه ایشتار در نینوا نیز یک حوضچه سنگی به جا مانده که در گرداگردش انکی در میان آپکالوها تصویر شده (تصویر 10). انکی خدای نگهبان آب‌ها است و همبستگیش با یک حوضچه نگهداری آب آشکار است. آپکالوها به سبب ویژگی حفاظت‌گرشان در میان رودان به شمار بسیار به گونه نقش برجسته و پیکرک ساخته می‌شده‌اند (تصویر 11-14). بر روی برخی از مهرهای نوآشوری یا نوبابلی نیز آپکالوها زیر نماد خورشیدی حلقه بالدار با ظرفی در دست به نیایش درخت زندگی ایستاده‌اند (تصویر 15-16)

2. مصر:

ایزدبانوی مردمان شهر مندس در دلتای نیل حات‌مِحیت نام داشت که با نقش ماهی یا بانویی با تاج ماهی بر سر تصویر می‌شد (تصویر 17-18).

هنگامی که بدن قطعه قطعه اوزیریس توسط ست به رود نیل انداخته شد، همسرش ایزیس سیزده بخش از اندام وی را از رود بیرون آورد اما بخش چهاردهم (آلت اوزیریس) توسط یک ماهی خورده شده بود. مصریان پیکره‌هایی به نقش ماهی با تاج ویژه ایزیس ساخته‌اند که ممکن است اشاره به جستجوی ایزیس در رود نیل داشته باشد (تصویر 19).

در اساطیر مردمان شهر آبیدوس، ماهی مقدس آبتو نامیده می‌شد. این ماهی زورق رع را هنگام حمل شبانگاهی خورشید در دنیای زیر زمین همراهی می‌کرد.

مصریان باستان ماهی تیلاپیا را از رود نیل شکار می‌کردند. از آنجایی که این ماهی برایشان نماد زایش و ازدياد نسل بود، گردنبندهایی ساخته و استفاده می‌کردند با نقش ماهی تیلاپیا برای افزایش نیروی باروری (188 ;1993 ,Robins). از دوره‌های گوناگون هنر مصری نمونه‌های بسیاری از این آویزهای به شکل و نقش ماهی از جنس عاج، یاقوت، طلا و… باقی مانده است (تصویر 20-27). یک گردنبند بازمانده از تبس با نقش دو ماهی و یک گل نیلوفر در میان ده صدف زینت شده (تصویر 28).

نقش دو ماهی بر روی یک لوحه آرایش چوبی از ممفیس دو سوی نیلوفر مصری شناورند (تصویر 29). نقش ماهیان چرخان در کف یا گرداگرد ظرفهای مصریان هم دیده می‌شوند (تصویر 30)، معمولا این نقش ماهیان در کنار نیلوفر مصری که گیاه مقدس رود نیل است تصویر شده‌اند (تصویر 31-33). یک لوح آرایشی بازمانده از نقده از سنگ سبز به سان ماهی ساخته شده است (تصویر 34)، درپوش سفالی یک کوزه از دوره بطلیموسی با نقش دو ماهی در زیر و دو ماهی در رو یادآور نشان فلکی دوماهی است (تصویر 35).

در میان نقاشی‌های دیواری گور نیامون (۱۳۵۰ پ.م) نقش ماهی بارها تصویر شده. یکی از این نقاشی‌ها استخری را نشان می‌دهد که در آن ماهی‌ها کنار نیلوفرهای مصری شناورند (تصویر 36). نمونه‌ای دیگر نشانگر چند ماهی است که در رود نیل زیر زورق نبامون شنا می‌کنند (تصویر 37).

از مقبره‌ای در آخیم ماهیان مومیایی شده‌ای کشف گردیده که در یک محفظه چوبی دفن گردیده‌اند. روی این ماهی‌ها را پیش از مومیایی نمودن با رنگ قرمز تزیین کرده‌اند (تصویر 38-39).

از دیگر نمونه های استفاده از نقش ماهی در آثار زیبای مصریان می‌توان به یک بطری از شیشه چند رنگ اشاره کرد که از العمارنه (سده ۱۴ پ.م) به دست آمده (تصویر 40).

از سقارة (سده ۱۴ پ.م) نیز یک تندیس سفالی ماهی به دست آمده که بدنش با ظرافت رنگ آمیزی شده (تصویر 41). یک عطردان سنگی سبز رنگ به سان ماهی که از رودس کشف گردیده (تصویر 42) احتمالا در سده ۷ پ.م در مصر ساخته و توسط بازرگانان به یونان برده شده است.

3. آناتولی، سوریه و لوانت:

 داگون خدای کهن اقوام آموری ساکن فلسطین بوده است که به سان ماهی یا ماهی – مرد تصویر می‌شد .(Fontenrose, 1957: 277)

از تل السعيديه اردن (سده ۱۳ پ.م) تندیس عاجی یک ماهی یافت شده که درون کاسه‌ای در گور یک مرد نهاده شده بود (تصویر 43). یک سنگ نگاره از تل حلف سوریه نقش ماهیانی را تصویر کرده که زیر یک زورق شناورند (تصویر 44).

 یک سنگ وزنه بازمانده از کیزیکوس (سدههای ۷ و ۶ پ.م) با نقش ماهی آراسته شده (تصویر 45). مردمان این شهر در شمال باختری ترکیه امروزی بر روی سکه‌هایشان نیز نقش ماهیان گوناگون را ضرب می‌نموده‌اند (تصویر 46-49).

برگزیدن نقش ماهی از سوی این مردمان دریانورد با توجه به همجواری آنها با دریای مرمره شگفت آور نیست.

4. هند:

 اولین آواتار از ده کالبدی که خدای ویشنو در آن هبوط می‌کند ماهي ماتسیا است. او مانو نخستین انسان را از یک سیل ویرانگر نجات می‌دهد (335 :1984 ،Ragozin). او را گاه با نقش یک ماهی سترگ و گاه با بالاتنه انسانی و دم ماهی تصویر می‌کنند (تصویر50-51). در برخی متون و نگاره‌ها داستان جنگیدن مانسیا با دیوی که وداها را دزدیده بود و کشتن دیو نیز افزوده شده (تصویر 52)

یک مهر بازمانده از هاراپا که با نقش ماهی در کنار دو گاو (یا گاو دوسر؟) آراسته شده (تصویر 53) یادآور ارتباط ماهی با گاو بر روی آثار همزمان در جیرفت است.

5. یونان:

ستوس (كتوس در اساطیر یونانی ماهی بسیار بزرگی است که از سوی پوزئیدون دستور دارد به اتیوپی حمله کند. پادشاه دخترش آندرومدا را در کنار دریا به زنجیر می‌کشد تا برای فرونشاندن خشم خدایان قربانی ستوس شود، اما پرسیوس پهلوان با او می‌جنگد و آندرومدا را نجات می‌دهد (130 :1996 ،Liddell et al). این جدال بر روی یک سفالینه کرنتی تصویر شده (تصویر 54). نرييدها دخترانی که در دریا پوزئیدون را همراهی می‌کنند، گاهی بر سفال‌های یونانی سوار بر پشت ستوس نقش می‌شوند (تصویر 55).

بن مایه نقش ماهیان چرخان را یونانیان نیز گرد ظرف‌هایشان بازنمایی کرده‌اند. به دور یک فنجان سفالی میسنی چرخش این ماهی ها دیده می‌شود (تصویر 56). نقش یک ظرف مینوسی با چهار ماهي (تصویر 57) و بشقاب‌های ساخته شده در آپولیا (سده ۴ پ.م) مشهور به بشقاب ماهي (تصویر 58) با نقش سه ماهی که گرد گیاهی می‌چرخند همسانی بسیاری با آثار کهن تر ایران دارند و ممکن است برگرفته از مفهوم ماهيان نگاهبان گیاه زندگی باشند.

گونه‌های متفاوت نقش ماهیان را مردمان کرت و سایر جزایر تمدن مینوسی بارها در آثار هنریشان بازنمایی کرده‌اند. دلفین‌ها از موجودات آبزی مورد علاقه آنها هستند که بر بالای در ورودی اتاقی در کاخ كنوسوس نقاشی شده‌اند (تصویر 59). نقش ماهیان شناور را بر یک وان سفالین حمام بافته شده در کاخ كنوسوس (تصویر 60) و گرداگرد کوزه‌‌های کرتی نیز می‌توان دید (تصویر 61).

دولت شهرهای یونانی در سده چهارم پ.م نقش ماهی را بر پشت یا روی سکه‌های خود نیز ضرب می‌کرده‌اند. نمونه‌های گوناگونی از این سکه‌ها از تایوس (تصویر 62) تراس (تصویر 63)، آپولونیا پونتیکا (تصویر 64)، سیراكوز (تصویر 65) و در دست است.

6. نوشتارهای سامی:

مشهورترین اسطوره دینی همبسته با نقش ماهی، بلعیده شدن یونس توسط یک ماهی غول پیکر است پس از آن که از فرمان خداوند برای رفتن به نینوا سر پیچید. به گفته کتاب مقدس یونس سه روز و سه شب درون این ماهی به نیایش مشغول بود (یوحنا، ۲: ۱). بخش‌های گوناگون این داستان بارها در تاریخ هنر بازنمایی شده. از جمله می‌توان به نقش برجسته‌ای در کلیسای موزاک فرانسه از لحظه بلعیده شدن يونس (تصویر 66) و نگاره رساندن او به ساحل نجات توسط ماهی بزرگ در نسخه ای از جامع التواریخ (تصویر 67) اشاره کرد. در نوشتارهای عبری چند بار به ماهی کوه پیکری به نام لویاتان اشاره شده است. کامل ترین توصیف لویاتان را می‌توان در کتاب ایوب یافت (ایوب،۱:۴۱-۳۴).

به نظر می‌رسد نام این جانور از لوتان گرفته شده که در اساطیر کنعانی هیولایی دریایی و در اندیشه مردمان اوگاریت خدمتگزار یامو خدای دریا است (512 :1999 ,Uehlinger) .

برخی از پژوهشگران نمونه ای از کلاه اسقفی به نام میتر را که پاپ یا روحانیون بلندمرتبه کاتولیک بر سر می‌نهند همبسته با یک برماند پیشامسيحي (شاید لباس آپکالو در اساطیر میان رودانی) دانسته‌اند (تصویر 68-69). این فرض حاصل مقایسه این کلاه با سرپوشی است که آپکالوها در نیایشگاه نینورتای نمرود یا مهرهای نوآشوری و نوبایلی به سر دارند. از آنجایی که مهره فيل شطرنج در فرهنگ غربی بیشاپ (اسقف) نامیده می‌شود بر سر آن نیز کلاه میترِ نهاده شده (تصویر 70).

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Jones, Lindsay, ed. in chief (2005), Encyclopedia of religion vol. 9 (2nd ed.), Detroit: Thomson Gale.
  2. Robins, Gay, (1993), Women in ancient Egypt, London: British museum press.
  3. Fontenrose, Joseph, (1957), Dagon and El, Oriens, Vol. 10
  4. Ragozin, Zénaïde, A., (1984), History of Vedic India, New Delhi: Mittal Publications.
  5. Liddell, Henry George, Robert Scott, Henry Stuart Jones, and Roderick McKenzie, (1996), Greek-English Lexicon, Oxford: Oxford University Press.

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

بررسی کهن الگوی پراهمیت نماد ماهی در آثار یافت شده از دوره‌های مختلف باستانی ایران

نماد ماهی‌هایی که سر در پی هم بر کف یا گرداگرد ظرف‌ها تصویر می‌شدند (نماد ماهیان چرخان) به سبب کارکردی که در حفظ زندگی مینوی از گزند آسیب اهریمن دارند از دوران پیش از تاریخ تا امروز همواره جایگاهی استوار بر روی آثار هنری ایرانیان داشته‌اند تا جایی که به یکی از نمادهای آبامگاه بدل شده‌اند. استمرار به کارگیری این نقش مایه نشانگر اعتماد ایرانیان به نگاهبانی ابدی نیروی اهورایی از زندگی زمینی است و تداوم آن تا امروز ماندگاری این آرزو را در سنت‌های موروثی حرفه‌ای و حافظه تاریخی هنرمند ایرانی آشکار می‌سازد.

نماد ماهی در آثار هنری ایرانیان باستان

 

دوره مس سنگی:

کهن‌ترین نمونه‌های نماد ماهیان چرخان در ایران را می‌توان بر روی سفالینه‌های تل باکون یافت. وابستگی این ماهیان که گاه تنها و گاه جفت به گرداگرد سفال می‌چرخند با شاخه‌های گیاهی کنارشان آشکارا یادآور نگهبانی کَر ماهی از گیاه زندگی است (تصویر 1 و 2).

دوره مفرغ:

ردیفی از نماد ماهیان چرخان به گرد تکوکی سفالین از ملیان نقش شده‌اند (تصویر 3).

بر کف کاسه‌های شهرسوخته نیز نماد ماهیان دیده می‌شوند (تصویر 4). گاه این ترکیب گردان به گیاهان ماهی گونی تبدیل می‌شود که به دور یک مهرانه می‌چرخند (تصویر 5).

بر کف یک ظرف مفرغی یافت شده از شهداد، نه نماد ماهی در دو ردیف به گرد یک دایره در چرخشند (تصویر 6). از جیرفت بر روی ظرفی سنگی ابری پیچان از بالای سر یک گاو سرازیر شده و یک نماد ماهی به سوی آن بالا پریده است (تصویر 7). یک تنگ مفرغی از این تمدن به سان ماهی یافت شده که برای نگهداری مایعات استفاده می‌شده است (تصویر 8).

عیلام:

نماد ماهی را مردمان شوش نیز بر سفال هایشان نقش کرده‌اند (تصویر 9). آویزهای حفاظت‌گر عیلامی را گاهی به سان ماهی ساخته‌اند ( تصویر  10 و 11). از هزاره سوم پ.م یک قطعه فلزی (شاید قبضه شمشیر یا دسته سریر) از شوش به جا مانده که هیبت ماهی بزرگی را دارد با باله پیچ خورده پشتی که موج‌های آب در میان دهان گشوده‌اش تصویر شده (تصویر 12).

 دوره آهن:

تنگی از سفال خاکستری به سان ماهی در قلی درویش کشف شده که دهانه‌ای برای پر کردن و دسته و آبریز دارد (تصویر 13).

اثری همسان آن با ظرافت بیشتر از لرستان به دست آمده که بر زمینه نخودی نقش‌هایی به رنگ اخرایی دارد (تصویر 14). در میان آثار کلماکره تیردان سیمینی به چشم می‌خورد که بر روی آن چهار نماد ماهی در پی یکدیگر شناورند (تصویر 15). یک نمونه همسان آن از نقره و دو نمونه از طلا در میان اشیای مجموعه محبوبیان دیده می‌شود (تصویر18-16).

دوران هخامنشی، پارتی و ساسانی:

بر دیواره ورودی کاخ بارعام پاسارگاد نقش نگهبانان اساطیری نیزه به دستی تصویر شده که در گذر زمان بخش بالایی اندامشان تخریب شده و اکنون تنها از کف پا تا زانویشان دیده می‌شود (تصویر 19). اما به یاری همین بخش بازمانده می‌توان هویت گروهی از آنها را که پوشاکی به سان ماهی بر روی پای انسانیشان دارند بازشناخت. از آنجایی که نوشتارهای پارسی به ماهیت این اشخاص اشاره‌ای نداشته‌اند می‌توان این نقش را نشانگر آپکالوها (هفت خردمند ستایشگر خدای انکی) و برگرفته از اندیشه میان رودانی دانست.

یکی از آثار خوش ساخت مجموعه آموی ظرف ماهی گون زرینی است که روزنی در سر و حلقه‌ای برای آویختن روی باله‌اش دارد و فلس‌هایش به دقت قلمزنی شده (تصویر 20).

نماد ماهی را بر پشت برخی از سکه‌های برنزی دوره پارتی همچون سکه اردوان دوم (تصویر 21) و فرهاد چهارم (تصویر 22) ضرب کرده‌اند.

ماهیان چرخان بر کف بسیاری از کاسه‌های زرین و سیمین ساسانی نقش شده‌اند. قرار گرفتن نماد این دو ماهی در زیر ریشه یک گیاه در برخی از این ظرف‌ها (تصویر 23) نشان دهنده زنده بودن اندیشه ماهیان نگاهبان ریشه گیاه زندگی در آن دوران است. روی یکی از این ظرف‌ها بالای سر این ماهیان بانویی بر پشت یک شیردال نشسته که سرنایی بر لب دارد (تصویر 24). پشت یک کاسه نقره‌ای زرکوب دیگر که از رشی گیلان یافت شده، مجموعه‌ای از موجودات اساطیری در کنار هم شناورند، از جمله ماهیانی که به گرد مرکز ظرف می‌چرخند (تصویر 25)

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

4 ماهی اساطیری ایران باستان

4 ماهی اساطیری ایران باستان

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

4 ماهی اساطیری ایران باستان

نگاهی به ماهیان اساطیری ایران زمین همچون کرماهی، واسی، ماهی نگاه‌دار جهان و ماهیان آسمانی که جایگاه ویژه‌ای در باورهای مردمان باستان داشته‌اند.

ماهی به سبب زندگی در آب‌های جاری و ژرفای دریاها، در اندیشه مردمان جهان باستان با خدایان ناظر بر آب‌ها و نیروهای نگاهبان زندگی همبستگی بسیار دارد.

در اساطیر ایران جمشید نخستین انسانی است که به پرورش ماهی در ماهی‌خانه پرداخت؛

« بپرورد ماهی در آن آب پاک

 بپرداخت آب میانگاه خاک»         «فردوسی»                                                                                                    

نزد صوفیه ماهی عبارت است از عارف کامل و این معنی به حسب استغراقی که کاملان را در بحر معرفت است مناسبت تمام دارد (سجادی: ۱۳۳۹، ۸۳) بنابراین یکی از معانی پرتکرار ماهی در ادبیات عرفانی ما، انسان غرقه در بحر عشق است.

کَرماهی ها که ماهیان چرخان نگاهبان درخت زندگی هستند به همراه ماهی واسی که به گفته بندهش همه جانداران مزدا آفریده در پناه سرداری و نگهبانی او می‌زیند از مهم‌ترین جانوران یادشده در نوشتارهای اوستایی هستند.

ماهی در اندیشه و نوشتارهای ایرانی

1. کرماهی:

در آیین زرتشت این اعتقاد وجود دارد که اهریمن در برابر هر آفریده نیکوی اهورایی دست به ایجاد عاملی مخرب می‌زند تا مبارزه دایمی روشنی و تیرگی ادامه یابد.

هنگامی که اهورا درخت گوکَرَن را در دریای فراخكرت می‌آفریند، اهریمن چلپاسه‌ای (مارمولک) گسیل می‌دارد تا ریشه درخت را بجود و حیات را بر روی زمین نابود کند. اما در اطراف ریشه درخت در اعماق فراخكرت دو کرماهی خانه دارند که پیوسته به دور ریشه می‌چرخند و چنان که در مینوی خرد آمده وزغ و دیگر حیوانات موذی اهریمن‌زاده را از آن دور نگاه می‌دارند (تفضلی: ۱۳۹۱، ۸۱).

این دو ماهی همه جهات را با چشمانی باز محافظت می‌‌کنند، از این رو نیروی دید آنها در اوستا بسیار ستوده شده است: نیروی بینایی ماهی کر در آب چنان است که خیزابی همچند مویی را در رودی دورکرانه، در ژرفای هزار بالای آدمی تواند دید (دین یشت، کرده ۲، بند ۷).

کَر به معنای قوت و توان است (دهخدا: ۱۳۷۷، ۱۸۲۲۴) و دریانوردان خلیج فارس هنوز نوعی از ماهیان این دریا را که گاه تا ۱۵ متر طول دارد کَرماهی می‌نامند (اقتداری: ۲۵۳۶، ۷۸).

دوماهی نگهبان درخت زندگی در دوره پیش از اسلام جایگاهی ثابت در سفالگری و فلزکاری ایران دارند و در دوره اسلامی نیز نمود آنها را در قالی‌‌های ایرانی (طرح‌هایی همچون هراتی، ماهی درهم، ریزه ماهی و …) می‌توان دید.

2. واسی:

ماهی دیگری به نام ماهی واسی نیز در اوستا ستایش شده (یسنا، هات ۴۲، بند ۴)، که در دریای فراخكرت زندگی می‌کند. لقب او پَنچا سَدوَرا است که به دارنده پنجاه پر برگردانده شده.

ماهی واسی چنان حساس است که بدان دریای ژرف اگر به شمار سوزنی آب بیفزاید یا کاهد، او داند. او بزرگ‌ترین آفریده اهورامزدا است. درازای تن بزرگ خوب رسته او بدان اندازه است که اگر مردی از بامداد تا شامگاه بتازد آن را نتواند پیمود. همه جانداران مزدا آفریده در پناه سرداری و نگهبانی او می‌زیند (بندهش، بخش ۹، بند ۱۵۰).

واژه واسی در دوره‌های بعد به وال بدل شده است:

«به آب و آتش گستاخ در رَود گویی

 سمندر است در آتش در آب ماهی وال»             «امیر معزی»

3. تکیه گاه زمین:

بر اساس یک باور باستانی زمین بر شاخ‌های گاوی قرار دارد و این گاو بر پشت یک ماهی ایستاده است (دهخدا: ۱۳۷۷، ۲۰۰۵۹). بدین سبب در ادبیات ما ماهی تکیه گاه زندگی زمینی است:

«زمین هفت کشور به شاهی تو راست

سر ماه تا پشت ماهی تو راست»             «فردوس»

«گاو ز ماهی فرو جهد گه رزمت

گر تو زمین را ز نوک نیزه بخاری»             «فرخی»

4. دوماهی آسمانی (♓):

نقش‌هایی که بر پایه چرخش بنا شده‌اند _ مثل مهرانه و گرفت و گیر _ از شمار آشناترین طرح‌ها در هنر ایرانی‌اند و ماهیان چرخان از مهم‌ترین این نقش مایه‌ها هستند.

تصویر این دو ماهی چرخان به گرد یکدیگر که بازمانده از اندیشه ماهیان نگاهبان درخت زندگی هستند به نماد برج اسفند در میان نشان‌های آبامگاه بدل گردیده است.

بیرونی در التفهیم این نماد را چنین توصیف می‌کند: «که دوازدهم صورت سمکه، همچون دو ماهی، یکی دنبال دیگری آویخته به رشته دراز» (فره وشی: ۱۳۶۴، ۶۴).

این صورت فلکی در نقشه‌ها به گونه دو ماهی ترسیم شده که با طنابی به یکدیگر پیوسته‌اند، پرنورترین ستاره آن رشاء نام دارد که در زبان عربی به معنای گره است. این گره در طنابی که دو ماهی را در برگرفته وجود دارد. صورت فلکی حوت هیچ ستاره پرنور دیگری ندارد، به گونه‌ای که بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ هیچگاه آن را نمی‌بینند.

اخترشناسان بابل باستان ستارگان این صورت فلکی را به سان مادر و پسری تصور کرده و نمایش می‌دادند که خود را به شکل ماهی در آورده‌اند (فراس: ۱۳۶۹، ۳۰).

اشاره به برج ماهی در گفتار بسیاری از شاعران ایرانی آشکار است:

«چو سر بر کرد ماه از برج ماهی

مه پیروز شد در برج شاهــی»                   «نظامی»

«ز گاو و کژدم و خرچنگ و ماهی

نیاید کار کــــردن زین نکوتر»                «ناصرخسرو»

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. سجادی، سید جعفر (۱۳۳۹)، فرهنگ مصطلحات عرفا و متصوفه، تهران: کتاب فروشی بوذرجمهری
  2. تفضلی، احمد، (۱۳۹۱)، مینوی خرد، تهران: توس
  3. دهخدا، علی اکبر (۱۳۷۷)، لغت نامه، تهران: دانشگاه تهران
  4. اقتداری، احمد، (۲۵۳۶)، خلیج فارس، تهران: فرانکلین
  5. فره وشی، بهرام، (۱۳۶۴)، جهان فروری، تهران: کاریان
  6. فراس، نایجل، (۱۳۶۹)، آسمان شب، ترجمه على رئوف، مشهد: آستان قدس رضوی

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

0
    0
    سبد خرید
    سبد شما خالی استبازگشت به فروشگاه