نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

نگاهی به نقش ماهی در آثار تمدن‌های بین‌النهرین، مصر، هند، یونان و آناتولی و بررسی این کهن الگو در اساطیر مردم خاور باستان

نقش ماهی در آثار هنری مردمان خاور باستان نقشی پرتکرار است که این امر به سبب جایگاه ویژه‌ای است که ماهی در اساطیر این مردمان دارد.

در دوران کهن آویزهای حفاظت‌گر با نقش ماهی را مردمان عیلام، میان رودان و مصر باستان به گردن می‌آویخته‌اند. در میان رودان آپکالوها (ستایشگران خدای انکی) پوشاکی به سان ماهی به تن می‌کرده‌اند. حات مِحیت برای مصریان و داگون برای آموری‌ها خدایانی با شمایل ماهی بوده‌اند و ویشنو در کالبد ماهی ماتسیا برای نجات انسان هبوط کرده است. بسیاری از تمدن‌های دوره تاریخی نقش ماهی را بر سکه‌هایشان ضرب کرده‌اند که نشانگر اهمیت این نماد در اندیشه و اساطیر آنهاست.

نقش ماهی در آثار هنری تمدنهای باستانی

نقش ماهی در اندیشه و هنر تمدن‌های باستانی

 

1. میان رودان:

در اساطیر سومری هفت خردمندی که توسط خدای انکی (در بابل و اکد: اِآ) آفریده شدند تا فرهنگ و تمدن را به مردمان بیاموزند آپکالو نام دارند. آنها که اغلب با نقش ماهی – مرد یا انسانی که لباس ماهی گون به تن کرده تصویر می‌شدند، راه و روش شهرسازی، کشاورزی، نوشتن، قانون، صنایع دستی و هنرها را به مردمان ابتدایی آموختند. آپکالوها پس از متمدن ساختن انسان به عنوان مشاوران شاه در اندیشه میانرودانی باقی می‌مانند (5964 :2005 ,Jones). نخستین و مهم‌ترین این هفت تن آداپا (اوانس) نام دارد.

اِنکی (اِآ) خدای آب‌های تازه است که گاه او را به سان مردی تصویر می‌کنند که از شانه‌هایش آبهای سرشار از ماهی جاری می‌شود. این نقش بر یک مهر اکدی از ۲۳۰۰ پ.م نقش شده (تصویر 1). دختر او نانشه ایزدبانوی نگهبان ماهیان به شمار می‌رود.

 نقش‌ ماهی‌های چرخان در کف برخی از کاسه‌های سفالی بازمانده از سامرا (۴۰۰۰ پ.م) نیز دیده می‌شوند. در یکی از این نمونه‌ها نقش ماهیانی دیده می‌شوند که به دور یک مهرانه می‌چرخند (تصویر 2).

 از اوروک قدیم (۳۳۰۰-۳۰۰۰ پ.م) شماری گردن آویز با نقش ماهی یافت شده است (تصویر 3 و 4).

در میان آثار گورستان اور نیز آویزهای زرین و لاجوردی به سان ماهی دیده می‌شود (تصویر 5 و 6)، یکی از شخصیت‌های تصویرشده بر روی اثر مشهور به پرچم اور مردی است که چهار ماهی شکار شده را به دست گرفته و گویا برای بزرگان اور پیشکش آورده است (تصویر 7).

نمونه‌های پرشماری از نقش آپکالو بر آثار نوآشوری و نوبابلی نقش شده که نه موجوداتی اساطیری، بلکه انسان‌هایی پوشیده در لباس ماهی و احتمالا نیایشگران معابد و برگزارکنندگان مراسم مذهبی و آیین‌های شفابخشی هستند. از تصویر دو آپکالو بر بالای سر بیمار که روی یک طلسم محافظت قلم زنی شده (تصویر 8) می‌توان فهمید که این آثار جنبه جادویی داشته و برای دور کردن نیروهای شر استفاده می‌شده‌اند. کاربرد این طلسم مفرغی محافظت از بانوان باردار و فرزندشان در برابر دیو لاماشتو بوده است.

یک آپکالوی بزرگ در کنار ورودی نیایشگاه نینورتا در نمرود بر سنگ تراشیده شده است (تصویر 9). از نیایشگاه ایشتار در نینوا نیز یک حوضچه سنگی به جا مانده که در گرداگردش انکی در میان آپکالوها تصویر شده (تصویر 10). انکی خدای نگهبان آب‌ها است و همبستگیش با یک حوضچه نگهداری آب آشکار است. آپکالوها به سبب ویژگی حفاظت‌گرشان در میان رودان به شمار بسیار به گونه نقش برجسته و پیکرک ساخته می‌شده‌اند (تصویر 11-14). بر روی برخی از مهرهای نوآشوری یا نوبابلی نیز آپکالوها زیر نماد خورشیدی حلقه بالدار با ظرفی در دست به نیایش درخت زندگی ایستاده‌اند (تصویر 15-16)

2. مصر:

ایزدبانوی مردمان شهر مندس در دلتای نیل حات‌مِحیت نام داشت که با نقش ماهی یا بانویی با تاج ماهی بر سر تصویر می‌شد (تصویر 17-18).

هنگامی که بدن قطعه قطعه اوزیریس توسط ست به رود نیل انداخته شد، همسرش ایزیس سیزده بخش از اندام وی را از رود بیرون آورد اما بخش چهاردهم (آلت اوزیریس) توسط یک ماهی خورده شده بود. مصریان پیکره‌هایی به نقش ماهی با تاج ویژه ایزیس ساخته‌اند که ممکن است اشاره به جستجوی ایزیس در رود نیل داشته باشد (تصویر 19).

در اساطیر مردمان شهر آبیدوس، ماهی مقدس آبتو نامیده می‌شد. این ماهی زورق رع را هنگام حمل شبانگاهی خورشید در دنیای زیر زمین همراهی می‌کرد.

مصریان باستان ماهی تیلاپیا را از رود نیل شکار می‌کردند. از آنجایی که این ماهی برایشان نماد زایش و ازدياد نسل بود، گردنبندهایی ساخته و استفاده می‌کردند با نقش ماهی تیلاپیا برای افزایش نیروی باروری (188 ;1993 ,Robins). از دوره‌های گوناگون هنر مصری نمونه‌های بسیاری از این آویزهای به شکل و نقش ماهی از جنس عاج، یاقوت، طلا و… باقی مانده است (تصویر 20-27). یک گردنبند بازمانده از تبس با نقش دو ماهی و یک گل نیلوفر در میان ده صدف زینت شده (تصویر 28).

نقش دو ماهی بر روی یک لوحه آرایش چوبی از ممفیس دو سوی نیلوفر مصری شناورند (تصویر 29). نقش ماهیان چرخان در کف یا گرداگرد ظرفهای مصریان هم دیده می‌شوند (تصویر 30)، معمولا این نقش ماهیان در کنار نیلوفر مصری که گیاه مقدس رود نیل است تصویر شده‌اند (تصویر 31-33). یک لوح آرایشی بازمانده از نقده از سنگ سبز به سان ماهی ساخته شده است (تصویر 34)، درپوش سفالی یک کوزه از دوره بطلیموسی با نقش دو ماهی در زیر و دو ماهی در رو یادآور نشان فلکی دوماهی است (تصویر 35).

در میان نقاشی‌های دیواری گور نیامون (۱۳۵۰ پ.م) نقش ماهی بارها تصویر شده. یکی از این نقاشی‌ها استخری را نشان می‌دهد که در آن ماهی‌ها کنار نیلوفرهای مصری شناورند (تصویر 36). نمونه‌ای دیگر نشانگر چند ماهی است که در رود نیل زیر زورق نبامون شنا می‌کنند (تصویر 37).

از مقبره‌ای در آخیم ماهیان مومیایی شده‌ای کشف گردیده که در یک محفظه چوبی دفن گردیده‌اند. روی این ماهی‌ها را پیش از مومیایی نمودن با رنگ قرمز تزیین کرده‌اند (تصویر 38-39).

از دیگر نمونه های استفاده از نقش ماهی در آثار زیبای مصریان می‌توان به یک بطری از شیشه چند رنگ اشاره کرد که از العمارنه (سده ۱۴ پ.م) به دست آمده (تصویر 40).

از سقارة (سده ۱۴ پ.م) نیز یک تندیس سفالی ماهی به دست آمده که بدنش با ظرافت رنگ آمیزی شده (تصویر 41). یک عطردان سنگی سبز رنگ به سان ماهی که از رودس کشف گردیده (تصویر 42) احتمالا در سده ۷ پ.م در مصر ساخته و توسط بازرگانان به یونان برده شده است.

3. آناتولی، سوریه و لوانت:

 داگون خدای کهن اقوام آموری ساکن فلسطین بوده است که به سان ماهی یا ماهی – مرد تصویر می‌شد .(Fontenrose, 1957: 277)

از تل السعيديه اردن (سده ۱۳ پ.م) تندیس عاجی یک ماهی یافت شده که درون کاسه‌ای در گور یک مرد نهاده شده بود (تصویر 43). یک سنگ نگاره از تل حلف سوریه نقش ماهیانی را تصویر کرده که زیر یک زورق شناورند (تصویر 44).

 یک سنگ وزنه بازمانده از کیزیکوس (سدههای ۷ و ۶ پ.م) با نقش ماهی آراسته شده (تصویر 45). مردمان این شهر در شمال باختری ترکیه امروزی بر روی سکه‌هایشان نیز نقش ماهیان گوناگون را ضرب می‌نموده‌اند (تصویر 46-49).

برگزیدن نقش ماهی از سوی این مردمان دریانورد با توجه به همجواری آنها با دریای مرمره شگفت آور نیست.

4. هند:

 اولین آواتار از ده کالبدی که خدای ویشنو در آن هبوط می‌کند ماهي ماتسیا است. او مانو نخستین انسان را از یک سیل ویرانگر نجات می‌دهد (335 :1984 ،Ragozin). او را گاه با نقش یک ماهی سترگ و گاه با بالاتنه انسانی و دم ماهی تصویر می‌کنند (تصویر50-51). در برخی متون و نگاره‌ها داستان جنگیدن مانسیا با دیوی که وداها را دزدیده بود و کشتن دیو نیز افزوده شده (تصویر 52)

یک مهر بازمانده از هاراپا که با نقش ماهی در کنار دو گاو (یا گاو دوسر؟) آراسته شده (تصویر 53) یادآور ارتباط ماهی با گاو بر روی آثار همزمان در جیرفت است.

5. یونان:

ستوس (كتوس در اساطیر یونانی ماهی بسیار بزرگی است که از سوی پوزئیدون دستور دارد به اتیوپی حمله کند. پادشاه دخترش آندرومدا را در کنار دریا به زنجیر می‌کشد تا برای فرونشاندن خشم خدایان قربانی ستوس شود، اما پرسیوس پهلوان با او می‌جنگد و آندرومدا را نجات می‌دهد (130 :1996 ،Liddell et al). این جدال بر روی یک سفالینه کرنتی تصویر شده (تصویر 54). نرييدها دخترانی که در دریا پوزئیدون را همراهی می‌کنند، گاهی بر سفال‌های یونانی سوار بر پشت ستوس نقش می‌شوند (تصویر 55).

بن مایه نقش ماهیان چرخان را یونانیان نیز گرد ظرف‌هایشان بازنمایی کرده‌اند. به دور یک فنجان سفالی میسنی چرخش این ماهی ها دیده می‌شود (تصویر 56). نقش یک ظرف مینوسی با چهار ماهي (تصویر 57) و بشقاب‌های ساخته شده در آپولیا (سده ۴ پ.م) مشهور به بشقاب ماهي (تصویر 58) با نقش سه ماهی که گرد گیاهی می‌چرخند همسانی بسیاری با آثار کهن تر ایران دارند و ممکن است برگرفته از مفهوم ماهيان نگاهبان گیاه زندگی باشند.

گونه‌های متفاوت نقش ماهیان را مردمان کرت و سایر جزایر تمدن مینوسی بارها در آثار هنریشان بازنمایی کرده‌اند. دلفین‌ها از موجودات آبزی مورد علاقه آنها هستند که بر بالای در ورودی اتاقی در کاخ كنوسوس نقاشی شده‌اند (تصویر 59). نقش ماهیان شناور را بر یک وان سفالین حمام بافته شده در کاخ كنوسوس (تصویر 60) و گرداگرد کوزه‌‌های کرتی نیز می‌توان دید (تصویر 61).

دولت شهرهای یونانی در سده چهارم پ.م نقش ماهی را بر پشت یا روی سکه‌های خود نیز ضرب می‌کرده‌اند. نمونه‌های گوناگونی از این سکه‌ها از تایوس (تصویر 62) تراس (تصویر 63)، آپولونیا پونتیکا (تصویر 64)، سیراكوز (تصویر 65) و در دست است.

6. نوشتارهای سامی:

مشهورترین اسطوره دینی همبسته با نقش ماهی، بلعیده شدن یونس توسط یک ماهی غول پیکر است پس از آن که از فرمان خداوند برای رفتن به نینوا سر پیچید. به گفته کتاب مقدس یونس سه روز و سه شب درون این ماهی به نیایش مشغول بود (یوحنا، ۲: ۱). بخش‌های گوناگون این داستان بارها در تاریخ هنر بازنمایی شده. از جمله می‌توان به نقش برجسته‌ای در کلیسای موزاک فرانسه از لحظه بلعیده شدن يونس (تصویر 66) و نگاره رساندن او به ساحل نجات توسط ماهی بزرگ در نسخه ای از جامع التواریخ (تصویر 67) اشاره کرد. در نوشتارهای عبری چند بار به ماهی کوه پیکری به نام لویاتان اشاره شده است. کامل ترین توصیف لویاتان را می‌توان در کتاب ایوب یافت (ایوب،۱:۴۱-۳۴).

به نظر می‌رسد نام این جانور از لوتان گرفته شده که در اساطیر کنعانی هیولایی دریایی و در اندیشه مردمان اوگاریت خدمتگزار یامو خدای دریا است (512 :1999 ,Uehlinger) .

برخی از پژوهشگران نمونه ای از کلاه اسقفی به نام میتر را که پاپ یا روحانیون بلندمرتبه کاتولیک بر سر می‌نهند همبسته با یک برماند پیشامسيحي (شاید لباس آپکالو در اساطیر میان رودانی) دانسته‌اند (تصویر 68-69). این فرض حاصل مقایسه این کلاه با سرپوشی است که آپکالوها در نیایشگاه نینورتای نمرود یا مهرهای نوآشوری و نوبایلی به سر دارند. از آنجایی که مهره فيل شطرنج در فرهنگ غربی بیشاپ (اسقف) نامیده می‌شود بر سر آن نیز کلاه میترِ نهاده شده (تصویر 70).

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Jones, Lindsay, ed. in chief (2005), Encyclopedia of religion vol. 9 (2nd ed.), Detroit: Thomson Gale.
  2. Robins, Gay, (1993), Women in ancient Egypt, London: British museum press.
  3. Fontenrose, Joseph, (1957), Dagon and El, Oriens, Vol. 10
  4. Ragozin, Zénaïde, A., (1984), History of Vedic India, New Delhi: Mittal Publications.
  5. Liddell, Henry George, Robert Scott, Henry Stuart Jones, and Roderick McKenzie, (1996), Greek-English Lexicon, Oxford: Oxford University Press.

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

بررسی کهن الگوی پراهمیت نماد ماهی در آثار یافت شده از دوره‌های مختلف باستانی ایران

نماد ماهی‌هایی که سر در پی هم بر کف یا گرداگرد ظرف‌ها تصویر می‌شدند (نماد ماهیان چرخان) به سبب کارکردی که در حفظ زندگی مینوی از گزند آسیب اهریمن دارند از دوران پیش از تاریخ تا امروز همواره جایگاهی استوار بر روی آثار هنری ایرانیان داشته‌اند تا جایی که به یکی از نمادهای آبامگاه بدل شده‌اند. استمرار به کارگیری این نقش مایه نشانگر اعتماد ایرانیان به نگاهبانی ابدی نیروی اهورایی از زندگی زمینی است و تداوم آن تا امروز ماندگاری این آرزو را در سنت‌های موروثی حرفه‌ای و حافظه تاریخی هنرمند ایرانی آشکار می‌سازد.

نماد ماهی در آثار هنری ایرانیان باستان

 

دوره مس سنگی:

کهن‌ترین نمونه‌های نماد ماهیان چرخان در ایران را می‌توان بر روی سفالینه‌های تل باکون یافت. وابستگی این ماهیان که گاه تنها و گاه جفت به گرداگرد سفال می‌چرخند با شاخه‌های گیاهی کنارشان آشکارا یادآور نگهبانی کَر ماهی از گیاه زندگی است (تصویر 1 و 2).

دوره مفرغ:

ردیفی از نماد ماهیان چرخان به گرد تکوکی سفالین از ملیان نقش شده‌اند (تصویر 3).

بر کف کاسه‌های شهرسوخته نیز نماد ماهیان دیده می‌شوند (تصویر 4). گاه این ترکیب گردان به گیاهان ماهی گونی تبدیل می‌شود که به دور یک مهرانه می‌چرخند (تصویر 5).

بر کف یک ظرف مفرغی یافت شده از شهداد، نه نماد ماهی در دو ردیف به گرد یک دایره در چرخشند (تصویر 6). از جیرفت بر روی ظرفی سنگی ابری پیچان از بالای سر یک گاو سرازیر شده و یک نماد ماهی به سوی آن بالا پریده است (تصویر 7). یک تنگ مفرغی از این تمدن به سان ماهی یافت شده که برای نگهداری مایعات استفاده می‌شده است (تصویر 8).

عیلام:

نماد ماهی را مردمان شوش نیز بر سفال هایشان نقش کرده‌اند (تصویر 9). آویزهای حفاظت‌گر عیلامی را گاهی به سان ماهی ساخته‌اند ( تصویر  10 و 11). از هزاره سوم پ.م یک قطعه فلزی (شاید قبضه شمشیر یا دسته سریر) از شوش به جا مانده که هیبت ماهی بزرگی را دارد با باله پیچ خورده پشتی که موج‌های آب در میان دهان گشوده‌اش تصویر شده (تصویر 12).

 دوره آهن:

تنگی از سفال خاکستری به سان ماهی در قلی درویش کشف شده که دهانه‌ای برای پر کردن و دسته و آبریز دارد (تصویر 13).

اثری همسان آن با ظرافت بیشتر از لرستان به دست آمده که بر زمینه نخودی نقش‌هایی به رنگ اخرایی دارد (تصویر 14). در میان آثار کلماکره تیردان سیمینی به چشم می‌خورد که بر روی آن چهار نماد ماهی در پی یکدیگر شناورند (تصویر 15). یک نمونه همسان آن از نقره و دو نمونه از طلا در میان اشیای مجموعه محبوبیان دیده می‌شود (تصویر18-16).

دوران هخامنشی، پارتی و ساسانی:

بر دیواره ورودی کاخ بارعام پاسارگاد نقش نگهبانان اساطیری نیزه به دستی تصویر شده که در گذر زمان بخش بالایی اندامشان تخریب شده و اکنون تنها از کف پا تا زانویشان دیده می‌شود (تصویر 19). اما به یاری همین بخش بازمانده می‌توان هویت گروهی از آنها را که پوشاکی به سان ماهی بر روی پای انسانیشان دارند بازشناخت. از آنجایی که نوشتارهای پارسی به ماهیت این اشخاص اشاره‌ای نداشته‌اند می‌توان این نقش را نشانگر آپکالوها (هفت خردمند ستایشگر خدای انکی) و برگرفته از اندیشه میان رودانی دانست.

یکی از آثار خوش ساخت مجموعه آموی ظرف ماهی گون زرینی است که روزنی در سر و حلقه‌ای برای آویختن روی باله‌اش دارد و فلس‌هایش به دقت قلمزنی شده (تصویر 20).

نماد ماهی را بر پشت برخی از سکه‌های برنزی دوره پارتی همچون سکه اردوان دوم (تصویر 21) و فرهاد چهارم (تصویر 22) ضرب کرده‌اند.

ماهیان چرخان بر کف بسیاری از کاسه‌های زرین و سیمین ساسانی نقش شده‌اند. قرار گرفتن نماد این دو ماهی در زیر ریشه یک گیاه در برخی از این ظرف‌ها (تصویر 23) نشان دهنده زنده بودن اندیشه ماهیان نگاهبان ریشه گیاه زندگی در آن دوران است. روی یکی از این ظرف‌ها بالای سر این ماهیان بانویی بر پشت یک شیردال نشسته که سرنایی بر لب دارد (تصویر 24). پشت یک کاسه نقره‌ای زرکوب دیگر که از رشی گیلان یافت شده، مجموعه‌ای از موجودات اساطیری در کنار هم شناورند، از جمله ماهیانی که به گرد مرکز ظرف می‌چرخند (تصویر 25)

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

4 ماهی اساطیری ایران باستان

4 ماهی اساطیری ایران باستان

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

4 ماهی اساطیری ایران باستان

نگاهی به ماهیان اساطیری ایران زمین همچون کرماهی، واسی، ماهی نگاه‌دار جهان و ماهیان آسمانی که جایگاه ویژه‌ای در باورهای مردمان باستان داشته‌اند.

ماهی به سبب زندگی در آب‌های جاری و ژرفای دریاها، در اندیشه مردمان جهان باستان با خدایان ناظر بر آب‌ها و نیروهای نگاهبان زندگی همبستگی بسیار دارد.

در اساطیر ایران جمشید نخستین انسانی است که به پرورش ماهی در ماهی‌خانه پرداخت؛

« بپرورد ماهی در آن آب پاک

 بپرداخت آب میانگاه خاک»         «فردوسی»                                                                                                    

نزد صوفیه ماهی عبارت است از عارف کامل و این معنی به حسب استغراقی که کاملان را در بحر معرفت است مناسبت تمام دارد (سجادی: ۱۳۳۹، ۸۳) بنابراین یکی از معانی پرتکرار ماهی در ادبیات عرفانی ما، انسان غرقه در بحر عشق است.

کَرماهی ها که ماهیان چرخان نگاهبان درخت زندگی هستند به همراه ماهی واسی که به گفته بندهش همه جانداران مزدا آفریده در پناه سرداری و نگهبانی او می‌زیند از مهم‌ترین جانوران یادشده در نوشتارهای اوستایی هستند.

ماهی در اندیشه و نوشتارهای ایرانی

1. کرماهی:

در آیین زرتشت این اعتقاد وجود دارد که اهریمن در برابر هر آفریده نیکوی اهورایی دست به ایجاد عاملی مخرب می‌زند تا مبارزه دایمی روشنی و تیرگی ادامه یابد.

هنگامی که اهورا درخت گوکَرَن را در دریای فراخكرت می‌آفریند، اهریمن چلپاسه‌ای (مارمولک) گسیل می‌دارد تا ریشه درخت را بجود و حیات را بر روی زمین نابود کند. اما در اطراف ریشه درخت در اعماق فراخكرت دو کرماهی خانه دارند که پیوسته به دور ریشه می‌چرخند و چنان که در مینوی خرد آمده وزغ و دیگر حیوانات موذی اهریمن‌زاده را از آن دور نگاه می‌دارند (تفضلی: ۱۳۹۱، ۸۱).

این دو ماهی همه جهات را با چشمانی باز محافظت می‌‌کنند، از این رو نیروی دید آنها در اوستا بسیار ستوده شده است: نیروی بینایی ماهی کر در آب چنان است که خیزابی همچند مویی را در رودی دورکرانه، در ژرفای هزار بالای آدمی تواند دید (دین یشت، کرده ۲، بند ۷).

کَر به معنای قوت و توان است (دهخدا: ۱۳۷۷، ۱۸۲۲۴) و دریانوردان خلیج فارس هنوز نوعی از ماهیان این دریا را که گاه تا ۱۵ متر طول دارد کَرماهی می‌نامند (اقتداری: ۲۵۳۶، ۷۸).

دوماهی نگهبان درخت زندگی در دوره پیش از اسلام جایگاهی ثابت در سفالگری و فلزکاری ایران دارند و در دوره اسلامی نیز نمود آنها را در قالی‌‌های ایرانی (طرح‌هایی همچون هراتی، ماهی درهم، ریزه ماهی و …) می‌توان دید.

2. واسی:

ماهی دیگری به نام ماهی واسی نیز در اوستا ستایش شده (یسنا، هات ۴۲، بند ۴)، که در دریای فراخكرت زندگی می‌کند. لقب او پَنچا سَدوَرا است که به دارنده پنجاه پر برگردانده شده.

ماهی واسی چنان حساس است که بدان دریای ژرف اگر به شمار سوزنی آب بیفزاید یا کاهد، او داند. او بزرگ‌ترین آفریده اهورامزدا است. درازای تن بزرگ خوب رسته او بدان اندازه است که اگر مردی از بامداد تا شامگاه بتازد آن را نتواند پیمود. همه جانداران مزدا آفریده در پناه سرداری و نگهبانی او می‌زیند (بندهش، بخش ۹، بند ۱۵۰).

واژه واسی در دوره‌های بعد به وال بدل شده است:

«به آب و آتش گستاخ در رَود گویی

 سمندر است در آتش در آب ماهی وال»             «امیر معزی»

3. تکیه گاه زمین:

بر اساس یک باور باستانی زمین بر شاخ‌های گاوی قرار دارد و این گاو بر پشت یک ماهی ایستاده است (دهخدا: ۱۳۷۷، ۲۰۰۵۹). بدین سبب در ادبیات ما ماهی تکیه گاه زندگی زمینی است:

«زمین هفت کشور به شاهی تو راست

سر ماه تا پشت ماهی تو راست»             «فردوس»

«گاو ز ماهی فرو جهد گه رزمت

گر تو زمین را ز نوک نیزه بخاری»             «فرخی»

4. دوماهی آسمانی (♓):

نقش‌هایی که بر پایه چرخش بنا شده‌اند _ مثل مهرانه و گرفت و گیر _ از شمار آشناترین طرح‌ها در هنر ایرانی‌اند و ماهیان چرخان از مهم‌ترین این نقش مایه‌ها هستند.

تصویر این دو ماهی چرخان به گرد یکدیگر که بازمانده از اندیشه ماهیان نگاهبان درخت زندگی هستند به نماد برج اسفند در میان نشان‌های آبامگاه بدل گردیده است.

بیرونی در التفهیم این نماد را چنین توصیف می‌کند: «که دوازدهم صورت سمکه، همچون دو ماهی، یکی دنبال دیگری آویخته به رشته دراز» (فره وشی: ۱۳۶۴، ۶۴).

این صورت فلکی در نقشه‌ها به گونه دو ماهی ترسیم شده که با طنابی به یکدیگر پیوسته‌اند، پرنورترین ستاره آن رشاء نام دارد که در زبان عربی به معنای گره است. این گره در طنابی که دو ماهی را در برگرفته وجود دارد. صورت فلکی حوت هیچ ستاره پرنور دیگری ندارد، به گونه‌ای که بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ هیچگاه آن را نمی‌بینند.

اخترشناسان بابل باستان ستارگان این صورت فلکی را به سان مادر و پسری تصور کرده و نمایش می‌دادند که خود را به شکل ماهی در آورده‌اند (فراس: ۱۳۶۹، ۳۰).

اشاره به برج ماهی در گفتار بسیاری از شاعران ایرانی آشکار است:

«چو سر بر کرد ماه از برج ماهی

مه پیروز شد در برج شاهــی»                   «نظامی»

«ز گاو و کژدم و خرچنگ و ماهی

نیاید کار کــــردن زین نکوتر»                «ناصرخسرو»

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. سجادی، سید جعفر (۱۳۳۹)، فرهنگ مصطلحات عرفا و متصوفه، تهران: کتاب فروشی بوذرجمهری
  2. تفضلی، احمد، (۱۳۹۱)، مینوی خرد، تهران: توس
  3. دهخدا، علی اکبر (۱۳۷۷)، لغت نامه، تهران: دانشگاه تهران
  4. اقتداری، احمد، (۲۵۳۶)، خلیج فارس، تهران: فرانکلین
  5. فره وشی، بهرام، (۱۳۶۴)، جهان فروری، تهران: کاریان
  6. فراس، نایجل، (۱۳۶۹)، آسمان شب، ترجمه على رئوف، مشهد: آستان قدس رضوی

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نماد و نشانه‌ شناسی کهن‌ الگوها

نماد و نشانه‌ شناسی کهن‌ الگوها

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نماد و نشانه‌ شناسی کهن‌ الگوها

نگاهی به روش‌های نماد و نشانه‌ شناسی و نیز بررسی چگونگی ارتباط آنها با کهن‌ الگوها

اگر تاریخ هنر جهان را بتوان به سان فرشی پر نقش و نگار بافت، ترنج رازآمیزش را باید هنر گرانسنگ و پیشینه‌دار ایران دانست. از ده هزار سال پیش که نیاکان ما (آفرینندگان پیکرک‌های گلی سراب و على کش و زاغه، نقش‌های مانده بر سفال قلعه رستم و جری و تولایی، صخره کندهای گلپایگان و کوهدشت و خمین، و غارنگاره‌های بافته و دوشه و میرملاس و هميان) نقش زدن جهان پیرامونشان را آغاز کردند، هنر ایران راهی پر خم و تاب را از میان آن همه کوچه‌ها و ایلغارها و نبردها و کشتارها پیموده است تا به روزگار ما برسد.

ایستادن در رهگذار شکل گیری مهم‌ترین تمدن‌های تاریخ، خاک فلات ایران را سم‌کوب اسب فاتحانی ساخت که از چهار سوی جهان برای یافتن نامی بر آن تاختند و کرانه‌های ایران را بارها در سرزمینی به پهنای چند هزار کیلومتر جابه جا کردند. این تلاطم تاریخی از یک سو شمار بسیاری از ویژگی‌های برآمده از اندیشه بیگانه را به مجموعه فرهنگ روادار ایرانی افزوده و بدین روی شناخت مرزهای آن را دشوار ساخته؛ و از سوی دیگر آتش مشعل‌‎های افروخته در راه پی جویی معنای نمادها، باورها و آداب مردمان کهن این سرزمین را بارها فرو نشانده است.

با این وجود بسیاری از انگاره‌ها و نمادهای رایج در هنرهای اسلامی بازمانده از باورهای دینی و اساطیری پیش از اسلام هستند. گویا هنرمند ایرانی در تمام دوران‌هایی که زیر بار سلطه بیگانه بوده، با تکرار این نقش‌مایه‌ها تلاش کرده یاد مجد و شکوه اجدادش را زنده نگاه دارد. دلیل به جا ماندن این نشانه‌ها تا امروز را می توان پیوستگی سنت‌های هنری و همگونی آرزوهای ما با نیاکانمان دانست؛ و این پیوند استوار، اشتیاق ما را برای واکاوی معنای نمادهای هنری سرزمینمان افزون می‌کند.

نقش برجسته نمادین تخت جمشید

انسان، جاندار نمادپرداز

فلاسفه بارها تلاش کرده اند با برچسب‌هایی چون حیوان ابزارساز، حیوان اجتماعی، حيوان هوشمند و… ما را از دیگر جانداران مجزا کنند. اما یافته‌های جانورشناسان نشان داده سایر ساکنان کره زمین نیز کمابیش در درجاتی ناهمسان از همه این توانایی‌ها برخوردارند. شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژه انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل می‌گیرد که به مفاهیم تجریدی (آنچه حس‌های پنجگانه از درکش ناتوانند فکر می‌کنیم، نمادپردازی نیز آنجایی آغاز می‌شود که انسان برای یک جسم یا مفهوم، نامی (برچسب یا واژه ای) بر می‌گزیند و یا آن را با شکل، رنگ یا علامتی به تصویر می‌کشد.

بدین ترتیب انسان توانسته با رمزگذاری اندیشه‌هایش در قالب نمادهای کلامی یا شمایلی راهی برای ماندگار کردن آنها بیابد. جانوران دیگر همواره ناچار به تکرار آزمون و خطاهای اجدادی برای بقا هستند، اما انسان با ابداع دو دسته رمزگان خاص خودش زبان و الفبا، توانسته دانسته‌ها و تجربه‌هایش را  به همنوعانش انتقال دهد و برای نسل‌های آتی به جا نهد. سپس بر پایه آنها رمزگان‌های پرشمار دیگری همچون هنرها، ادیان، اساطیر، دانش ها و… را بنا کرده  تا انسانی گردد که امروز هست.

مهم‌ترین دلیل پیشرفت‌هایی که انسان را از جانوری آسیب پذیر تا راس هرم غذایی زمین بالا کشانده، همین توان رمزگذاری و رمزگشایی با بهره از نمادها است که به انباشت داده‌‌های اطلاعاتی و رشد روزافزون و شتابنده دانایی و توانایی انسان انجامیده است.

فواره سنگی با نقش انسان نمادین

ارنست کاسیرر نخستین اندیشمندی بود که انسان را جانور نمادپرداز خواند (26 :1944 ,Cassirer)، زیرا برخلاف دیگر جانوران که دریافتشان از جهان با غریزه و درک بی‌واسطه حسی شکل می‌گیرد، انسان جهانش را از معناهای نمادین می سازد. از دید او در کتاب «فلسفه صورت‌های نمادین»، هستی در قلمرو زبان، اسطوره، دین، هنر و دانش و به یاری نمادهایی که انسان برساخته شکل می گیرد. اندیشه و گفتار در ساحتی نمادین تکوین می‌یابند تا ما به یاری نمادها بیندیشیم و سخن بگوییم. کاسیرر زبان و اسطوره را دو خویشاوند نزدیک و حاصل انگیزش درک نمادين، بالیدن عقل و تمرکز بر تجربه حسی می داند (88 :1946 ,Cassirer)

انسان با گرایشی که به نمادآفرینی دارد ناخودآگاه شکل‌ها را تغییر می‌دهد تا رنگی دینی یا هنری یابند (یونگ، ۱۳۷۸: ۳۵۲). اندیشه مذهبی آنگاه که خلاصه گردد و در لفافه لایه‌های نمادین پیچیده شود تاثیر ژرف‌تر و ماندگاری بیشتری خواهد داشت. بنابراین پرشورترین بهره‌ها از نمادپردازی تصویری را ادیان برده‌اند.

نمادها در ارتباط میان فرهنگ‌ها دست به دست می‌شوند، اما نباید بر این پندار باشیم که در فرآیند مهاجرت هر نماد تمام مفاهیم اسطوره‌ایش نیز منتقل و پذیرفته خواهد شد (140 :1894 ,Goblet). برخی از نمادها به هنگام مهاجرت در کنار فرم انگاره‌ها و معانی را نیز با خود به همراه می‌برند. بسیاری از نمادها اما در میهن جدیدشان میان اندیشه‌های کهن مردمان حل شده و کارکرد و مفهومی تازه می‌یابند.

نمادها گاه مفاهیم متفاوتی را برای بازماندگان فرهنگ‌های گوناگون بازنمایی می کنند. حتی در درون یک فرهنگ نیز نمادها در گذر از نسلی به نسل دیگر ممکن است معانی تازه‌ای بیابند. اما هر بازتعریف از یک نماد ابتدا نیاز به پذیرش جمعی دارد. بنابراین معانی نمادین بر پایه قراردادهای اجتماعی در یک فرهنگ درونی می‌شوند

فواره سنگی با نقش انسان نمادین

اندیشه و گفتار در ساحتی نمادین تکوین می‌یابند تا ما به یاری نمادها بیندیشیم و سخن بگوییم.

نمادهای باستانی روی سفالینه های تل باکون

زبان‌ شناسان، زبان را دستگاهی استوار بر نشانه می‌دانند.

روش‌های تفسیر و واکاوی نمادها

اکنون مهم ترین رویکردهایی که برای تفسیر نمادهای هنری و معناکاوی اساطیر پیشنهاد شده، به اختصار مرور می‌کنیم:

هرمنوتیک

دانش روش شناسی تفسیر و تاویل را هرمنوتیک (برگرفته از نام هرمس، ایزد یونانی پیام آور از سوی خدایان) نامیده‌اند. به ویژه هنگامی که پای تفسیر و تاویل نوشتارهای مذهبی، حکمی و عرفانی یا فلسفی در میان باشد. هرمنوتیک تلاش دارد پیوند میان پیام (متن) با مخاطب را درک کند. این دانش گسترده‌تر از آن است که بتوان به کشف روابط تمثیلی محدودش کرد. زیرا میان معنای آشکار و پنهان به جز تمثیل روابط دیگری نیز برقرار است، همچون خلاصه سازی، بازنمایی، جابه‌جایی و غیره.

نشانه شناسی

دانش نشانه شناسی بررسی معناسازی، فرآیند شکل گیری نشانه‌ها و فهم ارتباطات معنادار است. نشانه شناسی شامل مطالعه ساخت و شکل گیری نشانه‌ها، اشاره‌ها، دلالت‌ها، نام گذاری‌ها، قياس‌ها، تمثيل‌ها، استعاره‌ها، مجازها و رمزگان‌های ارتباطی است. نشانه‌ها بر پایه روش یا رمزگان مورد بهره برای انتقالشان دسته بندی می‌شوند که می‌تواند آواهای خاص، علامت‌های الفبایی، نمادهای تصویری، حرکات بدن یا حتی پوشیدن یک لباس ویژه باشد. هرکدام از اینها برای رساندن پیام ابتدا باید توسط گروه یا جامعه‌ای از انسان‌ها به عنوان حامل معنایی خاص پذیرفته شده باشند.

نشانه شناسی ارتباط نزدیکی با دانش زبان شناسی دارد که کارش منحصرا مطالعه ساختار و معانی رمزگان‌های کلامی است. زبان شناسان زبان را دستگاهی استوار بر نشانه می‌دانند.

مهم ترین ویژگی هر نشانه در یک نظام زبانی تمایز و تفاوت آن با دیگر نشانه‌ها است. یک نشانه زبانی را می‌توان در ارتباط با نظام کلی که هم اکنون در آن قرار دارد بررسی کرد (هم‌زمانی) یا در ارتباط با سیر تاریخی شکل گیریش (در زمانی)،

نشانه‌ها را می‌توان به سه دسته بخش کرد:

  •  نماد:

نشانه ای که در آن دال با مدلول همانندی ندارد و این دو را تنها رابطه‌ای قراردادی به هم پیوند داده است که برای درک معنای نشانه باید آموخته شود (مثل واژگان یک زبان، حروف و علامت های یک نظام الفبایی، اعداد، پرچم ها و …)

  • شمايل:

نشانه ای که با موضوع خود گونه‌ای همسانی یا ویژگی‌های مشترک داشته باشد یا تصویر، صدا، حس یا مزه آن موضوع را تقلید کند (مثل پرتره، کاریکاتور، ماکت، استعاره، اداهای تقلیدی و غیره).

  • نمایه:

نشانه‌ای که مستقیما (چه طبیعی و چه سببی) به موضوع خود وابسته است، چه این وابستگی از راه مشاهده درک گردد و چه بر اساس استنتاج (مثل نشانه‌های طبیعی همچون دود، آذرخش، رد پا و بو؛ علامت‌های ضبط شده همچون عکس، فیلم و فایل شنیداری؛ علامت‌های جسمی همچون درد، خارش، ضربان و…) (2306 : 1931 – 58 ,Peirce). هرچه قراردادی بودن رابطه میان دال و مدلول کمرنگ‌تر و همسانی آنها بیشتر باشد، نشانه انگیخته‌تر است.

نمادهای باستانی روی سفالینه های تل باکون

اسطوره شناسی تطبیقی

 اسطوره شناسی تطبیقی دانشی است که اساطیر ملت‌های گوناگون را برای دستیابی به الگوهای مشترک و قوانین همسان و نیز پی‌جویی چگونگی و چرایی برآمدن فرهنگ‌ها و ادیان جهان واکاوی می‌کند. مهم‌ترین تلاش‌ها برای شناخت علمی اسطوره با رویکردهای زبان شناختی، ساختارشناختی و روان شناختی صورت گرفته است.

پژوهشگرانی که در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی به سراغ کاوش در اسطوره‌ها رفتند، آنها را با دیدگاهی نقادانه و به مثابه مجموعه‌‎ای از باورهای غیر علمی بررسی می کردند. ادوارد بورنت تایلور به عنوان عضوی از «حلقه اسطوره و آیین» معتقد بود که اندیشه انسانی از مرحله اسطوره‌ای به مرحله علمی تکامل یافته است. اسطوره تلاشی است برای فهم جهان و همان گونه که فن آوری ابزار علم است، آیین نیز ابزار اسطوره به شمار می‌رود، او همه ادیان را تکامل یافته یک مذهب نخستین دانست که آن را آنمیسم (جانمند انگاری) نام نهاد.

اما جایگاه کنونی دانش اسطوره شناسی بیش از هر چیز مدیون بررسی روانکاوانه کهن الگوها و پیش الگوها توسط کارل گوستاو یونگ است.

کهن الگو تعاریف گوناگونی در تاریخ فلسفه و علوم رفتاری دارد. اما در این مطلب به معنای رایجش در اسطوره شناسی به کار رفته است که برگرفته از روان شناسی تحلیلی (یونگی) و انسان شناسی تطبیقی است. هر بن‌مایه (نقش مایه) یا نمادی که به طور مداوم در ادبیات، هنر یا اساطیر یک ملت تکرار گردیده باشد کهن الگو یا سرنمون نامیده می‌شود.

يونگ کهن الگوها را دارای جایگاهی مهم در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها می‌داند. به سبب همین ویژگی ناخودآگاه، برای یافتن و درک آنها باید به بررسی رفتار، هنر، اساطیر، مذهب یا رویاهای افراد پرداخت. کهن الگوها به باور یونگ، انگاره‌ها و تصاویری جهانی و باستانی و رونوشت روانی غرایز هستند. آنها عوامل ارثی پنهانی هستند که چون به خود آگاه می رسند، در برهم کنش با جهان خارج برای افراد یا فرهنگ ها شکل تصویر یا بازنمودهای رفتاری را می‌یابند.

گرچه در اندیشه ملت‌های گوناگون کهن الگوهای بیشماری می‌توان یافت و تمایل آنها به ترکیب با یکدیگر یا مبادله ویژگی‌هایشان، دستیابی به یک فهرست فراگیر و جهان شمول از کهن الگوها را ناممکن می کند، اما به باور یونگ مهم‌ترین بازنمایی کهن الگوها در کالبدهایی چون حیوان، سایه، پیر خردمند، آنیما و آنیموس، و مادر و فرزند رخ می نماید (108 :1917 ,Jung).

يونگ کهن الگوها را دارای جایگاهی مهم در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها می‌داند.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو
شمایل نگاری

شمایل نگاری و شمایل شناسی

مجموعه راهکارهایی که برای تفسیر معانی و آشکارسازی پس زمینه فرهنگی، اجتماعی و تاریخی نشانه‌‎ها و نمادهای هنری توسط پژوهشگران این حوزه پیشنهاد گردیده و توسعه یافته شمایل‌ شناسی نامیده شده است. شمایل‌شناسی گامی فراتر از شمایل نگاری می‌‌نهد که تنها به تحلیل محتوای شکلی تصاویر می‌پردازد.

شمایل نگاری شامل گردآوری، طبقه بندی و تحلیل اطلاعاتی است که از یک اثر هنری به دست می‌آید، پژوهشگر در این رویکرد به بررسی زندگی هنرمند، سبک او باورهایش و دورانی که در آن زیسته نخواهد پرداخت.

در پی آن شمایل شناسی که بر بنیان‌های حاصل از بررسی شمایل نگارانه استوار است، با نگاهی فراگیرتر و با تکیه بر بافت فرهنگ آفریننده اثر هنری، به دنبال درک باورها، اندیشه‌ها و ارزش‌های فرهنگی آشکار در آن اثر است. شمایل شناسی تلاش می‌کند اصول اساسی پنهانی را آشکار سازد که زیربنای نگرش یک ملت، یک دوره تاریخی، یک مکتب هنری، یک دین یا یک رویکرد فلسفی را شکل می‌دهند.

شمایل نگاری

هنر ایران سرشار از نقش مایه‌هایی است که از گیاهان و جانوران واقعی یا برساخته و خیالی گرفته شده‌اند و هرکدام ریشه‌ای باستانی و مفهومی اساطیری را به درازای تاریخ تا امروز حفظ کرده‌اند. از سوی دیگر میانداری ایران در گلوگاه پیوند فرهنگ‌های بزرگ برآمده از میان رودان، مصر، آناتولی، لوانت، هند و یونان و دمخور بودن ایرانیان روادار با گونه‌های متفاوت ادیان آریایی و سامی سبب شده انگاره‌های هنری ایرانیان جهان شمول‌تر و رازگونه‌تر گردند و ژرفای معنایی بیشتری بیابند.

خوانش، تسلسلی است از تفسیرها و بازتفسیرها در پرتو آنچه که متن درباره خود، جهان پیرامونش و سایر متون می‌گوید. بنابراین بازخوانی معنای کهن الگویی این نشانه‌ها در گرو شناخت گفتمان‌ها و بافت‌های فرهنگی در درون جامعه ساکن فلات ایران، پی‌جویی شیوه ارتباط آنها با جهان پیرامونشان و بررسی پیوندها و گسست‌هایی است که میان آنها با فرهنگ‌های پرمایه و نیرومند همسایه در دوران‌های گوناگون رخ داده است.

همه این بن مایه‎ها را به سبب خاستگاه کهن و رمزآمیز و جایگاه استوارشان در باورهای جمعی و نیز استمرار حضورشان در هنر ایران، بنا بر تعریف یونگ می توان کهن الگو دانست، همچنین از آنجایی که این انگاره‌ها مجموعه‌ای از معانی قراردادی برآمده از باورها و ادیان کهن را در خود پنهان کرده‌اند، بسته به گستردگی ارتباطی که میان شکل آنها با مفاهیم اسطوره ایشان برقرار است، در دسته نمادها و شمایل‌ها جای می‌گیرند.

در این مجموعه مقالات به بررسی نمادهای  آثار هنری ساخته شده در ایران تا پایان دوره ساسانی پرداخته شده است. گرچه بیشتر این کهن الگوها پس از برآمدن اسلام نیز پابرجا می‌مانند و به دیرکی برای خیمه سترگ هنر اسلامی بدل می‌شوند.

کاشی با طرح نمادین خورشیدخانم

همه این بن مایه‎ها را به سبب خاستگاه کهن و رمزآمیز و جایگاه استوارشان در باورهای جمعی و نیز استمرار حضورشان در هنر ایران، بنا بر تعریف یونگ می توان کهن الگو دانست.

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Cassirer, Ernst, (1944), An Essay on Man, New Haven: Yale University Press
  2. Cassirer, Ernst, (1946), Language and Myth, Susanne K. Langer (trans.), New York: Dover Publication
  3. یونگ، کارل گوستاو، (۱۳۷۸)، انسان و سمبولهایش، ترجمه محمود سلطانیه، تهران: جامی
  4. Goblet d’Alviella, Eugene, (1894), The migration of symbols, London: A. Constable and Co
  5. Peirce, Charles Sanders, (1931-58), Collected Writings (8 Vols.), Cambridge, MA: Harvard University Press
  6. Jung, C. G., (1917), Two Essays on Analytical Psychology, Collected Works, 7 (2 ed.), London: Routledge (published 1966)

جدیدترین مطالب در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

0
    0
    سبد خرید
    سبد شما خالی استبازگشت به فروشگاه