نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

مجسمه یونانی مراسم پرش از روی گاو خشمگین

نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

نماد گاو در آثار به جا مانده از تمدن‌هایی همچون بین النهرین، مصر، سومر، هند، یونان و آناتولی و بررسی آن در اندیشه و هنر این مردمان

کهن الگوی نماد گاو در جهان باستان انگاره‌ای مورد ستایش و گرانقدر است. نگاهی به کارکردهای پرشمار گاو برای جامعه انسانی و اهمیتی که این جانور در شکل دادن به تمدن بشری داشته است نشان می‌دهد که سبب تقدس گاو در باورهای مردمان خاور باستان چیست. در نوشتارهای اساطیری ایرانی گاو خاستگاه زندگی و سرچشمه زایش گیاهان و جانوران است. در میان رودان نیز نماد گاو در جایگاه مادرخدا و آورنده باران و رویاننده نیایش شده. برای مصریان گاو جسمی است که خدایان در آن هبوط می‌کنند و می‌تواند رایزن میان انسان با ایزدان باشد. از آنجایی که گاو برای مردمان خاور کهن جایگاهی بسیار ارجمند و ستوده دارد، نماد گاو به سان بن‌مایه‌ای مقدس بر روی بسیاری از آثار هنری این سامان از دره سند تا چاتال هویوک و کرت دیده می‌شود.

کاسه چنگ اور با سر گاو- سر گاو مینوسی

 نماد گاو در اندیشه و هنر سرزمین‌های همجوار

1. بین النهرین:

در میان سومریان نماد گاو غرنده برای تجسم نینهور، خدای آدرخش و باران استفاده می‌شده . او در بهار صحراها را با رویاندن گیاهان سبز می‌کرد. اداد (اکدی) یا ایشکور (سومری) خدای هوا نیز گاو درخشنده نامیده می‌شود. لوح‌های گلی از بابل کهن اداد را در کنار گاو تصویر می‌کند (تصویر 1).

آشوری‌ها نیز خدای بِل را ورزه گاو مقدس می‌نامیدند (الیاده، ۱۳۷۲: ۱۰۰). خدای بعل نزد مردمان اوگاریت نیز با نماد گاو تصویر شده. نینهورساگ خدای بانوی مادر زمین و باروری در سومر باستان است(117 ;2008،king) از نیایشگاه او در تل عبید (۲۶۰۰ پ.م) یک تندیس گاو مسی و ردیفی از گاوان زینت بخش دیوار یافت شده (تصویر 2 و 3)

در داستان گیلگمش، کشته شدن گوگالانا (گاو آسمانی) است که خشم خدایان را برعلیه گیلگمش و انکیدو بر می‌انگیزد. او شوهر ارشکیگال خدای بانوی دنیای پس از مرگ است، تصاویر سومری کشتن این گاو یادآور اهمیت آیین‌های گاوکشی در هنر هندی و میترایی است (تصویر 4). نماد گاو در میان رودان نیز با ماه در ارتباط است و شاخ‌های تیز و خمیده او نماد هلال ماه دانسته می‌شود (102 :2002 Cashford)

در اوروک از دوره جمدت نصر چند ظرف سنگی یافت شده که شاید برای برکت بخشی بر بدنه آنها ردیفی از نماد گاوان و گاه خوشه‌های درشت گندم نقش کرده‌اند (تصویر  5 و 6). بر جام سنگی اوروک هدیه آورندگان برای ایزدبانو اینانا بر پشت گاوی درشت هیکل ایستاده‌اند (تصویر 7).

سومریان تندیس‌های سفالین و سنگی گاو را به نیایشگاه‌های خدای بانوان هدیه می‌کرده‌اند (تصویر 8 و 9). یکی از چهار چنگ نامدار اور که از گورستان شاهی اور به دست آمده اند با سر زرین گاوی آذین یافته که ریشی از لاجورد دارد (تصویر 10)، بر روی پرچم شاهی اور مردی این جنگ را به نزد شاه می‌برد (تصویر 11)، دو چنگ سیمین (تصویر 12) و زرین (تصویر 13) دیگر اور نیز سر گاو دارند.

بر پلاک سنگی دودو از گیرسو (۲۴۵۰ پ.م) نماد گاوی زانو زده دیده می‌شود (تصویر 14). از خفاجه تندیسی سنگی از گاوی نشسته با ریش‌های بلند در دست است (تصویر 15). در دوران نوسومری نیز سر گاو برای زینت دیوار به کار می‌رفته است (تصویر 16).

بر روی عاج کندهای نوآشوری نماد گاو، گاهی ظریف و واقع‌گرا و گاه انتزاعی تصویر شده (تصویر 17، 18 و 19). در برخی از این آثار گاو سرش را به سوی گل نیلوفری با  اسلوب مصری خم کرده است (تصویر  20و21).

بر دیوارهای دروازه ایشتار بابل ردیف‌هایی از گاوان به نگهبانی ایستاده  بوده‌اند (تصویر 22)

2. مصر:

بر دو روی لوح آرایش نارمر (۳۱۰۰ پ.م) ایزدبانوی گاو پیکر بت که حامی نارمر بود تصویر شده است (تصویر 23). در دوره‌های بعد ویژگی‌های بت به ایزدبانو هاثور منتقل می‌شود (172 :2003  ،Wilkinson)

یکی از مهم ترین جانور – خدایان مصر کهن، گاو مقدس آپیس، نشان زمینی خدای پَث بود. مصریان تندیس‌های بسیاری را به شکل نماد گاو‌های آپیس ساخته‌اند (تصویر 24 ،25 و 26) و تصویر او را بر تابوت‌ها نقش کرده‌اند (تصویر 27). در برخی از این آثار فرعون در برابر آپیس ایستاده یا زانو زده و او را نیایش می‌کند (تصویر 28، 29 و 30).

از نماد گاو آپیس به عنوان میانجی رایزنی با خدایان بهره می‌گرفتند. از او درباره آینده می‌پرسیدند و حرکت‌هایش را تفسیر می‌کردند. در هر زمان یک آپیس زنده وجود داشت. پس از مرگ او را مومیایی کرده در تابوت‌های سنگی سترگ و باشکوه می‌نهادند، و در سراپیوم که مجموعه بزرگی از گودال‌های زیرزمینی در صحرا است در کنار هم دفن می‌کردند (83 :1992 ,Quirke)

سپس نیایشگران کشور را برای یافتن جانشین او زیر پا می‌نهادند، که نشان‌های ویژه‌ای داشت. بدن سیاه با هلالی سپید در سوی راست، سپیدی سه گوشی بر پیشانی، لکه سپیدی چون بال کرکس بر پشت و دمی پرمو‌‌ .(Robins, 1997: 34)

نماد گاو در مصر به خدایان دیگر چون آمون تبس نیز مرتبط است. پرهیزگاران گاه گوساله‌ای را به یک خدا اهدا می‌کردند که باید بر بدنش نقوش رنگی کشیده و مومیایی می‌شد، بررسی‌ها نشان می‌‌دهد که این گاوها در سن ۱۰ تا ۱۲ ماهگی قربانی شده‌اند (27 :1984 ,Andrews).

خدای بانو هاثور (تصویر 31) نیز در مصر باستان گاه به سان ماده گاوی با حلقه خورشید بر بالای سر و یک گردن آویز نشان داده می‌شد (157 :2003 ,Redford). در یک زیور یافته شده در تبس هاثور بر بالای یک گاو ایستاده است (تصویر 32). در برگی از پاپیروس آنی (سده ۱۳ پ.م) نماد گاوی (هاثور) در میان شاخه‌های نیلوفر مصری تصویر شده (تصویر 33).

بوخیس در مصر نماد گاوی وحشی بود که به شکل خدای جنگجو منتور تصور می‌شد، مادر او را خدای بانو هاثور می‌دانستند. پرستش گاو بوخیس در مصر تا سده ۴ م. ادامه داشت (160 :2004 ,Muller)

خدای بزرگ هلیوپولیس، آتوم – رع نیز گاه با نماد گاوی نمایان می‌شد که منویس نام داشت.

3. آناتولی، سوریه و اورارتو:

 در میان خانه‌های چاتال هویوک ترکیه (۷۵۰۰ – ۵۷۰۰ پ.م) بناهای بزرگی وجود دارد که بر دیوارهایشان جمجمه‌های گاو با شاخ بلند آویخته شده (تصویر 34). پوشیده بودن این دیوارها با نقاشی‌های آیینی و یافته شدن پیکرک‌های باوری نشان می‌دهد این تالارها نیایشگاه یا فضای مقدس بوده اند (127 :2005 ،Balter) این امر گواهی بر اهمیت مذهبی گاو برای مردمان دوران نوسنگی آناتولی است. سرزمینی که مردمانش برای نخستین بار گاو را اهلی کرده‌اند.

در میان آثاری که از شهر مهم هیتیت‌ها آلاجاهویوک (۲۳۵۰ پ.م) به دست آمده نماد گاو به شمار بسیار دیده می‌شود (تصویر 35 و 36). یک بخوردان سفالی از هنر هوری به سان قلعه ای است که بر پشت یک گاو غول پیکر بنا شده (تصویر 37)

تیلا خدای گاو پیکر هوریان و هیتیت‌ها بود که در کنار تشوب خدای نیرومند هوا پرستیده می‌شد. ارابه تشوب را دو گاو مقدس به نام سری و هوری (شب و روز) می‌کشند (112 :1963،Hawkes)

خدای همسان او در میان اورارتوها تشيبا بود که ایستاده بر پشت گاو تصویر می‌شد (تصویر 38 و 39). گرداگرد یک دیگ مفرغی اورارتویی را سرهای گاوی با شاخ‌های پیچان پوشانده است (تصویر 40).

فنیقیها (ساکنان لبنان امروزی) خدای بزرگ خود اِل را ورزه گاو می‌نامیدند (الياده، ۱۳۷۲: ۹۹). در عاج کندهای فنیقی (سده های ۹ و ۸ پ.م) نماد گاوهایی در حال چریدن یا شیر دادن تصویر شده‌اند (تصویر 41 و 42).

 ۴. هند:

اهلی شدن گاو در دره سند (پاکستان کنونی) به کهن‌ترین لایه‌های تپه مهرگر (۷۰۰۰ – ۵۵۰۰ پ.م) بر می‌گردد. در نیمه نخست هزاره سوم پ.م دو شهر بزرگ موهنجودارو و هاراپا در دره سند شکوفا شدند. اهمیت نماد گاو برای مردمان این تمدن‌ها انكارناشدنی است (261 :1997 ,Kenoyer)

نماد گاو کوهان‌دار پرکاربردترین نقش بر روی مهرهای بازمانده از موهنجودارو ( تصویر 43 و44) و هاراپا ( تصویر 45 و 46) است. همچنین پیکرک‌های گاوان بسته به گاوآهن (تصویر 47) یا ارابه (تصویر 48) نیز در این تمدن‌ها بسیار ساخته شده. نقش غالب تندیس‌های سنگی و سفالینه‌های هاراپا نیز گاو است ( تصویر 49 و 50)

همچون اوستا در ریگودا نیز به مراقبت از گاو و نیازردن او سفارش بسیار شده، اما رسم قربانی گاوان سترون برای بارور ساختن زمین را مردمان هند در بسیاری از دوره‌ها اجرا نموده‌اند (70 ;1989 ,Bhandarkar)، بر روی اثر مهری از هاراپا می‌توان قربانی را به شکل نماد گاو مشاهده کرد (تصویر 51) که شاید بعدها بر گاوکشی در کیش مهر تاثیر نهاده باشد.

به باور هندوان این قربانی را ایزدبانوی نیرومند دورگا انجام می‌دهد و گاو قربانی در قامت دیوی به نام ماهیشا تصویر می‌شود (تصویر 52)

نماد گاو سپید در اندیشه هندو نیز نشانگر پریتیوی ماتار (مادر نخستین، مادر زمین) است (201 :2007 ,Doniger).

هندوان خدای بانو آدیتی را گاو کیهانی می‌خوانند (کوماراسوامی،‌‌۲۱۶:۱۳۸۲ ).

یکی از القاب خدای شیوا پشويتي (فرمانروای گاوها) است. گاو مقدسی که در اندیشه هندوان مرکب شیوا است ناندی (به معنای شاد) نام دارد. شیوا گاه با همسرش اوما بر پشت گاو ناندی تصویر می‌شود (تصویر 53). نماد گاو ناندی را گاه در اندازه‌های بسیار بزرگ به سان نگهبانی نشسته بر در نیایشگاه‌های‌‌ شیوا قرار داده اند (تصویر 54 و 55). در اساطیر هندی او لقب محافظ دروازه کاخ شیوا و فرمانده ارتش شیوا را نیز دارد. رنگ سفید او نشانه پاکی و دادگری است. نیایشگران ناندی از او باروری، سلامتی و فراواني طلب می‌کنند .(Dallapiccola, 2004: 138)

5. یونان:

 گایا خدای بانوی زمین و مادر آفریننده نخستین در اساطیر یونان است. بیشتر زبان شناسان ریشه واژه گایا را نامشخص اعلام کرده‌اند (269 ;2009 ,Beekas). اما از آنجایی که ویژگی‌های او با پریتیوی ماتار هندی)که با نماد گاو تصویر می‌شود) یکی است، ممکن است نامش برگرفته از گویش سانسکریت باشد. از یاد نبریم که در اوستا نیز نخستین آفریده خداوند گاوی است که پس از مرگش همه گیاهان از تن او می‌رویند.

 نمونه‌هایی از سرهای نقره ای گاو با شاخ زرین (تصویر 56) از هنر میسن باقي مانده که گاه با گل نیلوفری بر پیشانی آذین شده‌اند (تصویر 57). نماد گاو را بر سفالینه‌های میسنی نیز می‌توان دید (تصویر 58)

در دیوارنگاره‌ها و تندیس‌های کرت تصاویری از آیین پراهمیت پرش از گاو یا رقص گاو با جزییات کامل تصویر شده است (تصویر 59). این رقص با گرفتن شاخ گاو خشمگین و پریدن از روی بدن او انجام می‌شده (تصویر 60). با توجه به جایگاه قدسی نماد گاو در اندیشه مینوسی این مراسم را باید آیینی و مذهبی قلمداد کرد.

 همچون آناتولی باستان، در معماری مینوسی کرت (سده‌های ۱۵ تا ۱۲ پ.م) نیز شاخ گاوهای قربانی شده در نیایشگاه‌ها و کاخ‌ها به شمار بسیار قرار داده شده که به شاخ‌های متبرک مشهورند (107 :1901 ,Evans). این شاخ‌های بزرگ از سنگ یا سفال بخش مهمی از معماری مینوسی را شکل می‌دهند (تصویر 61). هنرمندان کرت تندیس‌هایی به سان گاو ساخته‌اند (تصویر 62) و نماد گاو را بر روی زیورهای خود نیز ثبت کرده‌اند (تصویر 63)

در اساطیر یونانی زئوس برای همخوابگی با اروپا به صورت یک گاو سپید بزرگ در می‌آید، همسر وی هرا لقب بواوپیس (گاوچشم) دارد. دیونیسوس نیز اغلب با نماد گاو تصویر شده. در یک داستان کهن به قربانی شدن دیونیسوس گاو پیکر به دست تایتان ها اشاره شده (64 :1985 ,Burkert)

هرکول در هفتمین خوان سفرش گاو بسیار نیرومند کرت را مغلوب می‌کند (تصویر 64). گاو پس از آن به ماراتن فرستاده می‌شود و در نهایت به دست تسیوس قربانی می‌گردد (تصویر 65).

در اودیسه هومر، گاو نامیرای محبوب هلیوس (خدای خورشید) که در جزیره تریناسيا (احتمالا سیسیل امروزی) زندگی می‌کند زیبا، فراخ پیشانی، فربه و با شاخ‌های پیچان توصیف شده است. هلیوس از آزار رسانندگان به گاوهایش انتقام سختی می‌گیرد (419 ;1993 ,Gantz)

یونانیان نیز برای خدایانشان گاو قربانی می‌کرده اند. یک مراسم قربانی بزرگ به نام هکاتومب (صد گاو) برای ایزدانی چون آپولو، آتنا و هرا و در پایان اولمپیک برای زئوس با شادمانی و پایکوبی انجام می‌شده است (5 :1988 ,Jones)۔ بر روی برخی از سفالینه‌های یونانی آیین آماده سازی گاو برای قربانی تصویر شده است (تصویر 66).

۶. نوشتارهای سامی:

شبات پارا گاو سرخ مویی است که یهودیان پس از ذبح می‌سوزانند و خاکسترش را برای تطهیر مذهبی به کار می‌برند. این قربانی بازمانده یک رسم بسیار کهن است. برپایه کتاب مقدس خداوند از یهودیان می‌خواهد برایش گاو ماده سرخ موی تندرست بدون علامتی که کسی بر آن یوغ ننهاده قربانی کنند (اعداد، ۱۹:۲).

 کنعانیان خدایی به نام ملوخ داشته‌اند که با نماد گاو تصویر می‌شده (335 :2004 , Johnston). بنی‌اسراییل در غیاب موسی که به کوه رفته بود تندیس زرینی از گاو می‌سازند و به پرستش آن مشغول می‌شوند (خروج، ۳۲:۴). سليمان پیامبر حوضچه بزرگی از مفرغ ساخت که بر دوش دوازده گاو قرار داشت. سه گاو به سوی شمال، سه گاو به سوی غرب، سه گاو به سوی جنوب و سه گاو به سوی شرق (شاهان،۷:۲۵)

در اندیشه مسیحی، نماد گاو نر برای سن لوک (لوقا) انجیل نگار استفاده می‌شود.

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. الياده، میرچا، (۱۳۷۲)، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران: سروش.
  2. King, L. W., Hall, H. R., (2008), History of Egypt, Chaldea, Syria, Babylonia, and Assyria in the Light of Recent Discovery, LA: The Echo Library
  3. Cashford, Jules, (2002), The Moon: Myth and Image, London: Cassell Illustrated
  4. Wilkinson, Richard H., (2003), The Complete Gods and Goddesses of Ancient Egypt, London: Thames & Hudson.
  5. Quirke, S. and A. J. Spencer, (1992), The British Museum Book of Anc, London: The British Museum Press.
  6. Robins, Gay, (1993), Women in ancient Egypt, London: British museum
  7. Andrews, A. R., (1984), Egyptian Mummies, London: The British Museum Press.
  8. Redford, Donald B., Ed., (2003), Oxford Guide to Egyptian Mythology, New York: Berkley
  9. Muller, W. Max, (2004), Egyptian Mythology, Montana: Kessinger Publishing.
  10. Balter, Michael, (2005), The Goddess and the Bull, New York: Free Press.
  11. Hawkes, Jacquetta, Leonard Woolley, (1963), Prehistory and the Beginnings of Civilization, V. 1, New York: Harper & Row.
  12. Kenoyer, J. M., (1997), Trade and Technology of the Indus Valley: New insights from Harappa Pakistan, World Archaeology, 29 (2).
  13. Bhandarkar, D. R., (1989), Some Aspects of Ancient Indian Culture, Delhi: Asian Educational Services
  14. Doniger O’Flaherty, Wendy, ed. (2007), The Rig Veda: an anthology: one hundred and eight hymns, Harmondsworth: Penguin Books.
  15. کوماراسوامی، آناندا کنتیش، (۱۳۸۲)، مقدمه ای بر هنر هند، ترجمه امیرحسین ذکرگو، تهران: روزنه
  16. Dallapiccola, Anna, (2004), Dictionary of Hindu Lore and Legend, London: Thames & Hudson.
  17. Beekes, R. S. P., (2009), Etymological Dictionary of Greek, Leiden: Brill.
  18. Evans, Arthur, (1901), Mycenaean tree and pillar cult and its
  19. Clauss Burkert, Walter, (1985), Greek Religion, London: Harvard University Press.
  20. Gantz, Timothy, (1993), Early Greek Myth, Vol. 1, London: Johns Hopkins University Press.
  21. Gwynn-Jones, P., (1998), The Art of Heraldry: origins, symbols, designs, London : Parkgate
  22. Johnston, Sarah Isles, (2004), Religions of the Ancient World: A Guide, Cambridge: Harvard University Press.

بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

نگاهی به روش‌های نماد و نشانه‌ شناسی و نیز بررسی چگونگی ارتباط آنها با کهن‌ الگوها

 نباید از جایگاه بلند نقش گاو در باور و مذهب نیاکانمان به شگفت آییم و بیراه نخواهد بود اگر ادعا کنیم اهلی نمودن گاو گامی بلند در راه متمدن شدن انسان بوده است چرا که همزیستی با گاو برای انسان پیش از تاریخ بسیار سودمند بوده است. چند ‌نمونه از ارزش‌های گاو اهلی برای انسان را می‌توان چنین برشمرد:

  • الف. با بستن خیش بر گاو، انسان توانست زمین را ژرف‌تر و کاراتر از پیش شخم بزند و برداشت فرآورده‌های کشاورزیش رو به فزونی و بهبودی نهاد.
  • ب. شیر پربرکت و زیاد گاو پس از سیر کردن گوساله‌هایش برای بهره نوزادان به کار رفت و مادرانی که بدین ترتیب فرزند را زودتر از شیر می‌گرفتند توانستند دوباره باردار شوند و این مهم به زایش بیشتر و گسترش جوامع انسانی انجامید.
  • ج. پسماندهای گاو به کار افروختن کوره‌هایی کارآمدتر آمد که برآیند آن را می‌توان در پدیداری سفالینه‌های ظریف و خوب پخته در ابتدای دوران مس سنگی و در نهایت ذوب فلز در پایان این دوره پی‌گرفت.

اندام گاو پس از مرگ نیز برای انسان سودمند بود. گوشت کافی گاوهای فربه بود که گروه‌های شکارورز را از جدال بی‌پایانشان با طبیعت بی‌نیاز ساخت و به سوی یکجانشینی سوق داد. پوست گاو به کار پوشاندن انسان آمد و حتی از شاخ و سمش چسب گرفتند. ‌از این رو نقش گاو در کنار زندگی پیشینیانمان، در آثار هنری آنها نیز نقشی غیر قابل انکار است.

سرستون و ریتون به شکل گاو

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

۱. دوره مس سنگی:

کهن‌ترین بازنمایی‌های نقش گاو در هنر ایران را می‌توان در آثار یافت شده از هزاره چهارم پ.م در چغامیش (تصویر 1)، تل باکون (تصویر 2و3) و تپه حصار (تصویر 4) باز یافت. گاو در این آثار فربه، با شاخ‌های بلند و همبسته با زمین تصویر شده است.

2. دوره مفرغ:

بر روی ظرف‌های سنگی جیرفت نقش گاوهای کوهان‌دار باشکوه بسیار تصویر شده‌اند (تصویر 5). بر روی یکی از این نگاره‌ها دو گاو و زمین سرسبز زیرپایشان را ابرها در بر گرفته‌اند (تصویر 6). همین کارها را همزمان به شکلی ساده‌تر می‌توان در هنر شهداد بازیافت (تصویر 7). تندیس گاو کوهانداری از شهرسوخته یادآور نقش گاو در هنر همزمان با این دوره در دره سند است (تصویر 8).

یک پیکره مفرغی گاو از ۲۳۰۰ پ.م به جا مانده که متعلق به شمال باختری ایران است (تصویر 9).

در تپه گیان (هزاره ۲ پ.م) سر گاوی سفالین یافت شده که شاید به عنوان تزیین بر دیوار آویزان می‌شده است (تصویر 10).

3. عیلام:

یکی از شاهکارهای هنری شوش کهن تکوک سیمینی با نقش گاو نشسته است که قدمت آن به ۳۰۰۰ پ.م می‌رسد (تصویر 11). در همین دوره عیلامیان گردن آویزهای سنگی با نقش گاو داشته‌اند (تصویر 12).

 یک مهر سنگی یافت شده از شوش (هزاره ۳ پ.م) نقش گاو کوهان دار و نوشته‌ای هاراپایی دارد که از ارتباط تجاری میان شوش با دره سند حکایت می‌کند (تصویر 13).

از عیلام میانه جامی مفرغین به دست آمده که سرهای گاوان تنومندی از آن بیرون زده است (تصویر 14). در ورودی نیایشگاه‌های عیلامی تندیس‌هایی از گاو نر به نگهبانی ایستاده بودند (هینتس، ۱۳۷۶: ۶۴)، گاو نقش محافظ را در آثار هنری عیلامی نیز داراست، تندیس گاو سفالین بزرگی که در نیایشگاه دوراونتاش یافت شده برپایه کتیبه‌اش به خدای اینشوشیناک پیشکش گردیده (تصویر 15).

۴. دوره آهن:

بر روی کوزه‌های سفالین زیویه نقش گاوی که در پای گیاه زندگی زانو زده است دیده می‌شود (تصویر 16). گاو بر عاج کندهای زیویه نیز نقش شده (تصویر 17).

بر روی جام زرین حسنلو نقش گاوی وجود دارد که مردی را بر ارابه‌ای با دو چرخ به دنبال می‌کشد. از دهان او آب مانند چشمه‌ای به روی خاک روان است (تصویر 18). یک سینه‌بند مفرغین از حسنلو نقش پهلوانی را دارد که شاخ‌های دو گاو نر تنومند را با دو دست گرفته است (تصویر 19).

نقش گاو در یافته‌های مارلیک نیز بسیار دیده می‌شود. نمونه‌های بسیاری از گاوهای کوچک مفرغین در مارلیک ساخته می‌شده است. یکی از ظریف ترین آثار این تپه نقش دو گاو کوهان‌دار را در حال کشیدن گاوآهن تصویر می‌کند (تصویر 20). آبخوری‌های گاوسان سفالین مارلیک به سبب ساختار خاص و زیبایشان بسیار مشهورند (تصویر 21).نقش گاو بر روی جام‌های مارلیک نیز دیده می‌شود.

 همزمان در تپه‌های دیگر شمال مرکزی ایران چون کلورز (تصویر 22 و 23) و املش (تصویر 24 و 25) نیز تندیس‌ها و تکوک‌های گاوسان ساخته شده است.

 بر روی یک سینی مفرغی بازمانده از هنر لرستان پنج گاو به گرد گیاه زندگی می‌چرخند (تصویر 26). نقش گاوی که مردی را بر دوش دارد نقش یک شمعدان مفرغی از لرستان است (تصویر 27).

دو گاو سیمین بسیار ظریف از سده هشتم پ.م در دست است که پس از‌‌‌ حفاری قاچاق از ایران خارج شده‌اند. این آثار ممکن است بخشی از گنجینه کلماکره باشند (تصویر 28 و 29).

از چغاسبز لرستان (سده ۷ پ.م) تندیسی سفالین از گاوی نیرومند با اندام خمیده و شاخ‌های پیچان يافت شده است (تصویر 30).

۵. دوران هخامنشی، پارتی و ساسانی:

نقش گاو از مهم ترین نقش‌مایه‌ها در هنر و معماری هخامنشی است، دو گاو نر باشکوه، پشت به هم داده و سنگینی تاق را بر فراز سرستون‌های پارسه به دوش گرفته‌اند (تصویر 31). بزرگی گاوهای سنگی ستون‌های کاخ صد ستون شگفت‌آور است (تصویر 32).

نقش گاوهای زانو زده تنومند را می‌توان در معماری هخامنشی شوش (تصویر 33) و تکوک‌های سیمین (تصویر 34 و 35) هخامنشی نیز باز یافت. نقش دو گاو پشت به هم بر روی یک انگشتری از گنجینه جیحون (تصویر 36) و ترکیبی از سر سه گاو بر روی یک مهر (تصویر 37) از دیگر نقش مایه‌های هنر هخامنشی هستند. پیکرک‌های کوچک تزیینی با نقش گاو نیز در این دوران ساخته می‌شده‌اند (تصویر 38)

از دوره ساسانی تکوکی سیمین با نقش  سر گاو در دست است که بدنه اش به سان سر یک زن ساخته شده و تاثیر هنر هندی در ساخت آن آشکار است (تصویر 39).

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. هینتس، والتر، (۱۳۷۶)، دنیای گمشده عیلام، ترجمه فيروز فیروزنیا، تهران: علمی و فرهنگی

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

نماد گاو در آثار به جا مانده از تمدن‌هایی همچون بین النهرین، مصر، سومر، هند، یونان و آناتولی و بررسی آن در اندیشه و هنر این مردمانکهن الگوی نماد گاو در جهان باستان انگاره‌ای مورد ستایش و گرانقدر است. نگاهی به کارکردهای پرشمار گاو برای جامعه انسانی و اهمیتی که این...

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

نگاهی به روش‌های نماد و نشانه‌ شناسی و نیز بررسی چگونگی ارتباط آنها با کهن‌ الگوها نباید از جایگاه بلند نقش گاو در باور و مذهب نیاکانمان به شگفت آییم و بیراه نخواهد بود اگر ادعا کنیم اهلی نمودن گاو گامی بلند در راه متمدن شدن انسان بوده است چرا که همزیستی با گاو برای...

9 گاو اساطیری در ایران باستان

9 گاو اساطیری در ایران باستان

نگاهی به چند گاو اساطیری همچون گاوش، ایوک داد، برمایه، سریشوک و ... که در باورهای ایرانیان باستان نقش مهمی داشتند.گاو از مهم‌ترین جانورانی است که انسان توانسته اهلی کند. تا جایی که می‌توان گفت بهره‌گیری از گاو اهلی شده سرنوشت جوامع انسانی را دستخوش تفاوت‌های بسیاری...

اشتراک خبرنامه

9 گاو اساطیری در ایران باستان

9 گاو اساطیری در ایران باستان

9 گاو اساطیری ایران باستان

9 گاو اساطیری در ایران باستان

نگاهی به چند گاو اساطیری همچون گاوش، ایوک داد، برمایه، سریشوک و … که در باورهای ایرانیان باستان نقش مهمی داشتند.

گاو از مهم‌ترین جانورانی است که انسان توانسته اهلی کند. تا جایی که می‌توان گفت بهره‌گیری از گاو اهلی شده سرنوشت جوامع انسانی را دستخوش تفاوت‌های بسیاری ساخته است. نخستین نمونه‌های گاو اهلی ده هزار سال پیش در آناتولی و شمال میان رودان و اندکی پس از آن در کوهپایه‌های زاگرس پدیدار می شوند (12 :2008 ,Zeder).

البته پیش از آن نیز گاو وحشی یکی از منابع غذایی ارزشمند انسان بوده. وابستگی انسان به گاو وحشی را می‌توان با نگاهی به نقاشی‌های غارهای پیش از تاریخی در سراسر جهان دریافت.

سرستون گاو هخامنشی

گاو در اندیشه و نوشتارهای ایرانی

1. گاوش

یشتی با هفت کرده و ۳۳ بند برای گاوش ایزدبانوی نگاهبان چارپایان سروده شده، نام دیگر او درواسپ است یعنی «دارنده اسبان درست» (پورداوود، ۱۳۵۶: ۳۷۴).

او در گاوش یشت” توانای مزدا آفریده اشون پناه بخش” نامیده شده (کرده 1، بند ۵)، و نیز نیرومند برزمند پاداش دهنده درمان بخش (کرده1، بند ۲). او دارنده اسبان زین کرده و گردونه‌های پرتکاپو با چرخ‌های خروشان است (کرده ۳، بند ۱۲)

گاوش در گاتاها برخوردار از صفات ویژه‌ای است. او روح دارد، در شکایت به اهورامزدا روی می‌آورد و اهورامزدا خود نگران سرنوشت و سلامت اوست و خداوند اشو زرتشت را به پرستاری او می‌فرستد.

در هات ۳۲ یسنا به کسانی که گاو را با فریاد و شادمانی قربانی می‌کنند نفرین فرستاده می‌شود و در هات ۳۳ به کسی که با کوشش از گاوان پرستاری کند نوید بهشت داده می‌شود.

آن کس پیام دین را از بین می‌برد که می‌گوید: گاو و خورشید بدترین چیزهایند (یسنا، هات ۳۲، بند ۱۰). مزدا اینان را بدین کنش بد متهم می‌کند که با سخنان قهرآور خود زندگی گاو را نابود می‌کنند (یسنا، هات۳۲، بند ۱۲)

ستایش گاو پاک سرآغازی است بر ستایش آب (وندیداد، فرگرد ۲۱). در یک اسطوره کهن از ابری که به سان گاو در آمده است باران فرو می‌بارد (اورمزد و ‌اهریمن، بند ۱۲۲)

فواره سنگی با نقش انسان نمادین
نمادهای باستانی روی سفالینه های تل باکون

2. ایوَک داد (گاو نخستین)

در بسیاری از اساطیر حیوان نخستین باید برای باروری و آفرینش فدا شود (یونگ، ۱۳۷۸: ۳۷۵). قربانی گاو نخستین، در اساطیر اوستایی برکت‌زا و آفریننده است. بر پایه کتاب‌های دینی پهلوی به ویژه بُندَهش و زادسپرم و دادستان دینیك و دینکرد می‌توان این گونه برداشت کرد که کیومرث و گاو نخستین به نام ایوك داد از خاك درست شدند. گاو در ساحل راست رودخانه داییتی و کیومرث در ساحل چپ آن آفریده شد.

در زادسپرم و پشت هفتم و سیروزه دوم این گاو را ماده، سپید و نورانی، همچون ماه وصف کرده‌اند، گاو و کیومرث تا سه هزار سال در آرامش بودند.تا آنکه در یورش اهریمن، در کنار رود داییتی، زار و بیمار شد و از بین رفت. به سبب داشتن سرشت گیاهی، از اندام‌های این گاو ۵۵ گونه غله و ۱۲ گونه گیاه شفابخش روییدند.

پس از آن هر چه در تخمه او روشن و نیرومند بود به فلک ماه برده شد و پس از پاک شدن در پرتو نور ستارگان، دو آفریده از آنها شکل گرفتند که یکی نرینه بود و دیگری مادینه و از آنان دویست و هشتاد گونه از جانوران پدید آمدند (بندهش، بخش ۱۰، بند ۱)، این جانوران بنا بر بندهش و زادسپرم، گوسپندان بر زمین، مرغان در هوا و ماهیان در آب بودند.

در نوشتارهای اوستایی و پهلوی بارها به این همبستگی گاو با ماه اشاره شده است.

بر اساس این روایت کهن آفرینش ایرانی، گاو همواره به سان بن و ریشه جانوران و گیاهان ستایش گردیده.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو

3. فریدون و گاو

در نوشتارهای کهن، پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد. نام بسیاری از اعضای خاندان فریدون با گاو ساخته شده است مانند: پورو گاو، سیاو گاو، و سپیت گاو (525 :1960 ,Darmesteter).

در اوستا فریدون برای کامیابی بر اژیدهاک که راه باران را بسته به درگاه گاوش پیشکش می‌آورد و او پیروزش می‌سازد (گاوش پشت، کرده ۳، بند ۱۳ و ۱۴).

در اوستا به گاوی به نام برمایون اشاره شده که اشي (ارت) ایزدبانوی توانگری و پاداش بدو پناه می‌برد (دوستخواه، ۱۳۷۱: ۹۴۸). این گاو یگانه در ادبیات ایران فریدون را در نوزادی شیر می‌دهد.

خواب‌گزار پیش بینی می‌کند که این گاو به دست ضحاک کشته خواهد شد و فریدون به کین خواهی او و پدر بر ضحاک خواهد تاخت و همین گونه می‌شود.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو
شمایل نگاری

4. گرزه گاوسر

کمتر جنگ افزاری جایگاهی همپای گرز گاوسر در ادبیات و سنت‌های مذهبی ایران دارد (247 :1985 ,Harper)

موبد زردشتی به هنگام برگزاری آیین‌های مربوط به آتش این گرز را حمل می‌کند. این گرز در جامعه زردشتی گرز فریدون یاگرز مهر خوانده می‌شود (53 :1968 ,Boyce).

به گفتار شاهنامه این گرز سلاح دلاورانی است چون فریدون ، لهراسپ و بهرام

در اوستا به جنبیدن «گاودرفش» در باد نیز اشاره می‌شود (یسنا، هات ۱۰، بند ۱۴)، و این نشان می‌دهد که ایرانیان (شاید در دوران فریدون) بر درفش خود نقش گاو داشته‌اند.

همچنین در نوشتارهای حماسی از یک ساز جنگی (نایی که به هنگام رزم می‌نوازند) به نام گاودُمب سخن رفته (یادگار زریران، بند ۲۶)

فریدون و گرزه گاوسر

5. مهر گاو اوژن

از آنجایی که میتراییسم در اروپا رواج و ریشه ای بس ژرف‌تر از ایران یافته برای پی‌جویی جایگاه گاو در دین مهر باید به آثاری که از قلمرو امپراتوری روم به جا مانده است بنگریم. در ۴۲۰ مكان باستانی اروپا که آثار همبسته با دین مهر در آنها یافت گردیده نزدیک به ۷۰۰ نگاره یا پیکره از گاوکشی مهر دیده می‌شود(Clauss, : 2000xxi).

بین انگاره‌های مهری (چون زایش مهر از سنگ یا مهمانی مهر)، گاوکشی همواره در میانه مهرآوه‌ها قرار دارد (1991:6,Ulansey). این جایگاه مرکزی و شمار بسیار نشان می‌دهد که قربانی گاو مهم‌ترین بخش آیین میترا بوده است. این آثار گاه نقش برجسته‌اند و گاه پیکره‌های ایستاده، گاه با جزییات بسیار و گاه ساده.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو
شمایل نگاری

6. نقش گاو در زایش زردشت

جوهر تن زرتشت را اورمزد از نزد خویش به سوی باد و از باد به سوی ابر به حرکت درآورد و به صورت آب، قطره قطره بر زمین فرو فرستاد. در پی آن گوناگون گیاهان از زمین روییدند. پوروشسب شش گاو سفید زرد گوش را به سوی آن گیاهان روانه کرد. دو گاوی که هنوز نزاییده بودند، به گونه‌ای معجزه آمیز شیردار شدند. بدین گونه جوهر تن زردشت که در آن گیاهان بود با شير آن گاوان آمیخته شد. دوغدو به خواست پوروشسب دیگ چهارگوشي را برگرفت و شیر گاوان را در آن دوشید و آن را به ستون بزرگی آویخت. جوهر تن زردشت در آن شیر بود (آموزگار و تفضلی، ۱۳۷۰: ۴۱).

گاو مقدس ایران باستان

7. جدال تیشتر و بهرام به سان گاو با دیوان

بهترین شرح نبرد ستاره تشتر (شعرای یمانی یا سیروس) با اپوش در تیر یشت (بندهای ۲۰ تا ۲۲، ۲۶ تا ۲۸) آمده است. تیشتر، ستاره‌ای است که نطفه آب، زمین و گیاهان با اوست و برای این که بتواند به سرزمین خشک و تشنه باران ارزانی دارد، باید بر اپوش دیو خشک سالی چیره گردد. او در تیر یشت برای پیروزی بر اپوش ستایش می‌شود ایزدی که آب‌های ایستاده و جاری، جویبار و برف و باران در اشتیاق دیدار اویند و در انتظار وقتی که چشمه‌های آب، سترگ‌تر از شانه اسب‌ها به جریان در آیند تا کشتزاران و دشت‌ها و ریشه گیاهان را از رطوبت خود نیرو بخشند (تیریشت، بندهای ۴۱ تا ۴۲).

نبرد تيشتر با اپوش سه بار و هر بار ده شب ادامه دارد. تيشتر در ده شب دوم این جدال در قامت یک گاو زرین شاخ به پرواز در می‌آید (تیریشت، بند ۱۶). یکی از تجلی‌های بهرام (ورثرغنه) در جدال با دیوان نیز ورزای زیبای زرد گوش با شاخ زرین است (بهرام یشت، بند ۷)

نبرد تیشتر و اپوش
شمایل نگاری

8. گاو سریشوک یا هذیوش

 از موجودات افسانه‌ای و اسطوره‌ای ایران باستان است که ذکری از آن در اوستا نیز آمده است.

انسان را جز بر پشت گاوی آسمانی به نام سریشوک یا هذیوش سوار شدن یارای سفر از کشوری به کشوری دیگر نبود. سریشوک را گوپت شاه (باشنده ای گاو – مرد که نیمی از او انسان و نیمه دیگر او گاو است) به دقت مراقبت می‌کند. این گاو آخرین جانداری است که در فرشگرد قربانی می‌شود (هینلز، ۱۳۸۹: ۴۳). در آن زمان از تن او هوش (شراب بیمرگی) مهیا کنند (بندهش، بخش ۱۹، بند ۱۳).

بر پایه بندهش در دوران تهمورث زمانی که مردم در حال جابجایی بر پشت این گاو بودند آتشدان آنها بر اثر توفان به دریا می‌ریزد و سه آتش بزرگ اساطیر که همان آتش‌های مقدس هستند جای آن را می‌گیرند و با درخشش و روشنایی خیره کننده راه را برای گذر مردم نمایان می‌سازند (بویس،۱۱۷:۱۳۸۹ ) واژه سریشوک از همین سه آتش گرفته شده است.

گوپت شاه- گاو سریشوک -هذیوش

9. گاو آسمانی (♉)

گاو از دیرباز نمایان‌گر صورت فلکی ثور (امروزه اردیبهشت) بوده است. (مصفی، ۱۳۵۷: ۱۵۳). برج گاو را در آسمان گروه ستارگانی شکل داده‌اند که در کنار یکدیگر به سان نیمه پیشین بدن یک گاو دیده می‌شوند. نماد این برج نیز سر و دو شاخ گاو است. برج گاو در اخترشناسی سرشتی مرتبط با زمین دارد.

بر اساس یک باور باستانی زمین بر شاخ های گاوی قرار دارد که بر پشت یک ماهی ایستاده است (دهخدا: ۱۳۷۷، ۲۰۰۵۹).

 

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Zeder, M. A., (2008), Domestication and early agriculture in the Mediterranean Basin: Origins, diffusion, and impact, Proceedings of the National Academy of Sciences.
  2. پورداوود، ابراهیم (۱۳۵۶)، یشت ها، ج ۱و۲، تهران: دانشگاه تهران
  3. یونگ، کارل گوستاو، (۱۳۷۸)، انسان و سمبول هایش، ترجمه محمود سلطانیه تهران: جامی
  4. Darmesteter, James, (1883), Essais orientaux, Paris: A. Lévy.
  5. Harper, Prudence Oliver, (1985), The Ox-Headed Mace in Pre-Islamic Iran, Papers in Honor of Professor Mary Boyce, Acta Iranica 24.
  6. Boyce, M., (1968), On the Sacred fires of the Zoroastrians, BSOAS, XXXI.
  7. Clauss, Manfred, (2000), The Roman Cult of Mithras: The God
  8. Ulansey, David, (1991), Origins of the Mithraic Mysteries
  9. هینلز، جان، (۱۳۶۸)، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: چشمه.
  10. بویس(۱۳۸۹)، زردشتیان باورها و آداب دینی آنان، ترجمه عسگر بهرامی، تهران: ققنوس .
  11. دهخدا، علی اکبر (۱۳۷۷)، لغت نامه، تهران: دانشگاه تهران

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نماد و نشانه‌ شناسی کهن‌ الگوها

نماد و نشانه‌ شناسی کهن‌ الگوها

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نماد و نشانه‌ شناسی کهن‌ الگوها

نگاهی به روش‌های نماد و نشانه‌ شناسی و نیز بررسی چگونگی ارتباط آنها با کهن‌ الگوها

اگر تاریخ هنر جهان را بتوان به سان فرشی پر نقش و نگار بافت، ترنج رازآمیزش را باید هنر گرانسنگ و پیشینه‌دار ایران دانست. از ده هزار سال پیش که نیاکان ما (آفرینندگان پیکرک‌های گلی سراب و على کش و زاغه، نقش‌های مانده بر سفال قلعه رستم و جری و تولایی، صخره کندهای گلپایگان و کوهدشت و خمین، و غارنگاره‌های بافته و دوشه و میرملاس و هميان) نقش زدن جهان پیرامونشان را آغاز کردند، هنر ایران راهی پر خم و تاب را از میان آن همه کوچه‌ها و ایلغارها و نبردها و کشتارها پیموده است تا به روزگار ما برسد.

ایستادن در رهگذار شکل گیری مهم‌ترین تمدن‌های تاریخ، خاک فلات ایران را سم‌کوب اسب فاتحانی ساخت که از چهار سوی جهان برای یافتن نامی بر آن تاختند و کرانه‌های ایران را بارها در سرزمینی به پهنای چند هزار کیلومتر جابه جا کردند. این تلاطم تاریخی از یک سو شمار بسیاری از ویژگی‌های برآمده از اندیشه بیگانه را به مجموعه فرهنگ روادار ایرانی افزوده و بدین روی شناخت مرزهای آن را دشوار ساخته؛ و از سوی دیگر آتش مشعل‌‎های افروخته در راه پی جویی معنای نمادها، باورها و آداب مردمان کهن این سرزمین را بارها فرو نشانده است.

با این وجود بسیاری از انگاره‌ها و نمادهای رایج در هنرهای اسلامی بازمانده از باورهای دینی و اساطیری پیش از اسلام هستند. گویا هنرمند ایرانی در تمام دوران‌هایی که زیر بار سلطه بیگانه بوده، با تکرار این نقش‌مایه‌ها تلاش کرده یاد مجد و شکوه اجدادش را زنده نگاه دارد. دلیل به جا ماندن این نشانه‌ها تا امروز را می توان پیوستگی سنت‌های هنری و همگونی آرزوهای ما با نیاکانمان دانست؛ و این پیوند استوار، اشتیاق ما را برای واکاوی معنای نمادهای هنری سرزمینمان افزون می‌کند.

نقش برجسته نمادین تخت جمشید

انسان، جاندار نمادپرداز

فلاسفه بارها تلاش کرده اند با برچسب‌هایی چون حیوان ابزارساز، حیوان اجتماعی، حيوان هوشمند و… ما را از دیگر جانداران مجزا کنند. اما یافته‌های جانورشناسان نشان داده سایر ساکنان کره زمین نیز کمابیش در درجاتی ناهمسان از همه این توانایی‌ها برخوردارند. شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژه انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل می‌گیرد که به مفاهیم تجریدی (آنچه حس‌های پنجگانه از درکش ناتوانند فکر می‌کنیم، نمادپردازی نیز آنجایی آغاز می‌شود که انسان برای یک جسم یا مفهوم، نامی (برچسب یا واژه ای) بر می‌گزیند و یا آن را با شکل، رنگ یا علامتی به تصویر می‌کشد.

بدین ترتیب انسان توانسته با رمزگذاری اندیشه‌هایش در قالب نمادهای کلامی یا شمایلی راهی برای ماندگار کردن آنها بیابد. جانوران دیگر همواره ناچار به تکرار آزمون و خطاهای اجدادی برای بقا هستند، اما انسان با ابداع دو دسته رمزگان خاص خودش زبان و الفبا، توانسته دانسته‌ها و تجربه‌هایش را  به همنوعانش انتقال دهد و برای نسل‌های آتی به جا نهد. سپس بر پایه آنها رمزگان‌های پرشمار دیگری همچون هنرها، ادیان، اساطیر، دانش ها و… را بنا کرده  تا انسانی گردد که امروز هست.

مهم‌ترین دلیل پیشرفت‌هایی که انسان را از جانوری آسیب پذیر تا راس هرم غذایی زمین بالا کشانده، همین توان رمزگذاری و رمزگشایی با بهره از نمادها است که به انباشت داده‌‌های اطلاعاتی و رشد روزافزون و شتابنده دانایی و توانایی انسان انجامیده است.

فواره سنگی با نقش انسان نمادین

ارنست کاسیرر نخستین اندیشمندی بود که انسان را جانور نمادپرداز خواند (26 :1944 ,Cassirer)، زیرا برخلاف دیگر جانوران که دریافتشان از جهان با غریزه و درک بی‌واسطه حسی شکل می‌گیرد، انسان جهانش را از معناهای نمادین می سازد. از دید او در کتاب «فلسفه صورت‌های نمادین»، هستی در قلمرو زبان، اسطوره، دین، هنر و دانش و به یاری نمادهایی که انسان برساخته شکل می گیرد. اندیشه و گفتار در ساحتی نمادین تکوین می‌یابند تا ما به یاری نمادها بیندیشیم و سخن بگوییم. کاسیرر زبان و اسطوره را دو خویشاوند نزدیک و حاصل انگیزش درک نمادين، بالیدن عقل و تمرکز بر تجربه حسی می داند (88 :1946 ,Cassirer)

انسان با گرایشی که به نمادآفرینی دارد ناخودآگاه شکل‌ها را تغییر می‌دهد تا رنگی دینی یا هنری یابند (یونگ، ۱۳۷۸: ۳۵۲). اندیشه مذهبی آنگاه که خلاصه گردد و در لفافه لایه‌های نمادین پیچیده شود تاثیر ژرف‌تر و ماندگاری بیشتری خواهد داشت. بنابراین پرشورترین بهره‌ها از نمادپردازی تصویری را ادیان برده‌اند.

نمادها در ارتباط میان فرهنگ‌ها دست به دست می‌شوند، اما نباید بر این پندار باشیم که در فرآیند مهاجرت هر نماد تمام مفاهیم اسطوره‌ایش نیز منتقل و پذیرفته خواهد شد (140 :1894 ,Goblet). برخی از نمادها به هنگام مهاجرت در کنار فرم انگاره‌ها و معانی را نیز با خود به همراه می‌برند. بسیاری از نمادها اما در میهن جدیدشان میان اندیشه‌های کهن مردمان حل شده و کارکرد و مفهومی تازه می‌یابند.

نمادها گاه مفاهیم متفاوتی را برای بازماندگان فرهنگ‌های گوناگون بازنمایی می کنند. حتی در درون یک فرهنگ نیز نمادها در گذر از نسلی به نسل دیگر ممکن است معانی تازه‌ای بیابند. اما هر بازتعریف از یک نماد ابتدا نیاز به پذیرش جمعی دارد. بنابراین معانی نمادین بر پایه قراردادهای اجتماعی در یک فرهنگ درونی می‌شوند

فواره سنگی با نقش انسان نمادین

اندیشه و گفتار در ساحتی نمادین تکوین می‌یابند تا ما به یاری نمادها بیندیشیم و سخن بگوییم.

نمادهای باستانی روی سفالینه های تل باکون

زبان‌ شناسان، زبان را دستگاهی استوار بر نشانه می‌دانند.

روش‌های تفسیر و واکاوی نمادها

اکنون مهم ترین رویکردهایی که برای تفسیر نمادهای هنری و معناکاوی اساطیر پیشنهاد شده، به اختصار مرور می‌کنیم:

هرمنوتیک

دانش روش شناسی تفسیر و تاویل را هرمنوتیک (برگرفته از نام هرمس، ایزد یونانی پیام آور از سوی خدایان) نامیده‌اند. به ویژه هنگامی که پای تفسیر و تاویل نوشتارهای مذهبی، حکمی و عرفانی یا فلسفی در میان باشد. هرمنوتیک تلاش دارد پیوند میان پیام (متن) با مخاطب را درک کند. این دانش گسترده‌تر از آن است که بتوان به کشف روابط تمثیلی محدودش کرد. زیرا میان معنای آشکار و پنهان به جز تمثیل روابط دیگری نیز برقرار است، همچون خلاصه سازی، بازنمایی، جابه‌جایی و غیره.

نشانه شناسی

دانش نشانه شناسی بررسی معناسازی، فرآیند شکل گیری نشانه‌ها و فهم ارتباطات معنادار است. نشانه شناسی شامل مطالعه ساخت و شکل گیری نشانه‌ها، اشاره‌ها، دلالت‌ها، نام گذاری‌ها، قياس‌ها، تمثيل‌ها، استعاره‌ها، مجازها و رمزگان‌های ارتباطی است. نشانه‌ها بر پایه روش یا رمزگان مورد بهره برای انتقالشان دسته بندی می‌شوند که می‌تواند آواهای خاص، علامت‌های الفبایی، نمادهای تصویری، حرکات بدن یا حتی پوشیدن یک لباس ویژه باشد. هرکدام از اینها برای رساندن پیام ابتدا باید توسط گروه یا جامعه‌ای از انسان‌ها به عنوان حامل معنایی خاص پذیرفته شده باشند.

نشانه شناسی ارتباط نزدیکی با دانش زبان شناسی دارد که کارش منحصرا مطالعه ساختار و معانی رمزگان‌های کلامی است. زبان شناسان زبان را دستگاهی استوار بر نشانه می‌دانند.

مهم ترین ویژگی هر نشانه در یک نظام زبانی تمایز و تفاوت آن با دیگر نشانه‌ها است. یک نشانه زبانی را می‌توان در ارتباط با نظام کلی که هم اکنون در آن قرار دارد بررسی کرد (هم‌زمانی) یا در ارتباط با سیر تاریخی شکل گیریش (در زمانی)،

نشانه‌ها را می‌توان به سه دسته بخش کرد:

  •  نماد:

نشانه ای که در آن دال با مدلول همانندی ندارد و این دو را تنها رابطه‌ای قراردادی به هم پیوند داده است که برای درک معنای نشانه باید آموخته شود (مثل واژگان یک زبان، حروف و علامت های یک نظام الفبایی، اعداد، پرچم ها و …)

  • شمايل:

نشانه ای که با موضوع خود گونه‌ای همسانی یا ویژگی‌های مشترک داشته باشد یا تصویر، صدا، حس یا مزه آن موضوع را تقلید کند (مثل پرتره، کاریکاتور، ماکت، استعاره، اداهای تقلیدی و غیره).

  • نمایه:

نشانه‌ای که مستقیما (چه طبیعی و چه سببی) به موضوع خود وابسته است، چه این وابستگی از راه مشاهده درک گردد و چه بر اساس استنتاج (مثل نشانه‌های طبیعی همچون دود، آذرخش، رد پا و بو؛ علامت‌های ضبط شده همچون عکس، فیلم و فایل شنیداری؛ علامت‌های جسمی همچون درد، خارش، ضربان و…) (2306 : 1931 – 58 ,Peirce). هرچه قراردادی بودن رابطه میان دال و مدلول کمرنگ‌تر و همسانی آنها بیشتر باشد، نشانه انگیخته‌تر است.

نمادهای باستانی روی سفالینه های تل باکون

اسطوره شناسی تطبیقی

 اسطوره شناسی تطبیقی دانشی است که اساطیر ملت‌های گوناگون را برای دستیابی به الگوهای مشترک و قوانین همسان و نیز پی‌جویی چگونگی و چرایی برآمدن فرهنگ‌ها و ادیان جهان واکاوی می‌کند. مهم‌ترین تلاش‌ها برای شناخت علمی اسطوره با رویکردهای زبان شناختی، ساختارشناختی و روان شناختی صورت گرفته است.

پژوهشگرانی که در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی به سراغ کاوش در اسطوره‌ها رفتند، آنها را با دیدگاهی نقادانه و به مثابه مجموعه‌‎ای از باورهای غیر علمی بررسی می کردند. ادوارد بورنت تایلور به عنوان عضوی از «حلقه اسطوره و آیین» معتقد بود که اندیشه انسانی از مرحله اسطوره‌ای به مرحله علمی تکامل یافته است. اسطوره تلاشی است برای فهم جهان و همان گونه که فن آوری ابزار علم است، آیین نیز ابزار اسطوره به شمار می‌رود، او همه ادیان را تکامل یافته یک مذهب نخستین دانست که آن را آنمیسم (جانمند انگاری) نام نهاد.

اما جایگاه کنونی دانش اسطوره شناسی بیش از هر چیز مدیون بررسی روانکاوانه کهن الگوها و پیش الگوها توسط کارل گوستاو یونگ است.

کهن الگو تعاریف گوناگونی در تاریخ فلسفه و علوم رفتاری دارد. اما در این مطلب به معنای رایجش در اسطوره شناسی به کار رفته است که برگرفته از روان شناسی تحلیلی (یونگی) و انسان شناسی تطبیقی است. هر بن‌مایه (نقش مایه) یا نمادی که به طور مداوم در ادبیات، هنر یا اساطیر یک ملت تکرار گردیده باشد کهن الگو یا سرنمون نامیده می‌شود.

يونگ کهن الگوها را دارای جایگاهی مهم در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها می‌داند. به سبب همین ویژگی ناخودآگاه، برای یافتن و درک آنها باید به بررسی رفتار، هنر، اساطیر، مذهب یا رویاهای افراد پرداخت. کهن الگوها به باور یونگ، انگاره‌ها و تصاویری جهانی و باستانی و رونوشت روانی غرایز هستند. آنها عوامل ارثی پنهانی هستند که چون به خود آگاه می رسند، در برهم کنش با جهان خارج برای افراد یا فرهنگ ها شکل تصویر یا بازنمودهای رفتاری را می‌یابند.

گرچه در اندیشه ملت‌های گوناگون کهن الگوهای بیشماری می‌توان یافت و تمایل آنها به ترکیب با یکدیگر یا مبادله ویژگی‌هایشان، دستیابی به یک فهرست فراگیر و جهان شمول از کهن الگوها را ناممکن می کند، اما به باور یونگ مهم‌ترین بازنمایی کهن الگوها در کالبدهایی چون حیوان، سایه، پیر خردمند، آنیما و آنیموس، و مادر و فرزند رخ می نماید (108 :1917 ,Jung).

يونگ کهن الگوها را دارای جایگاهی مهم در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها می‌داند.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو
شمایل نگاری

شمایل نگاری و شمایل شناسی

مجموعه راهکارهایی که برای تفسیر معانی و آشکارسازی پس زمینه فرهنگی، اجتماعی و تاریخی نشانه‌‎ها و نمادهای هنری توسط پژوهشگران این حوزه پیشنهاد گردیده و توسعه یافته شمایل‌ شناسی نامیده شده است. شمایل‌شناسی گامی فراتر از شمایل نگاری می‌‌نهد که تنها به تحلیل محتوای شکلی تصاویر می‌پردازد.

شمایل نگاری شامل گردآوری، طبقه بندی و تحلیل اطلاعاتی است که از یک اثر هنری به دست می‌آید، پژوهشگر در این رویکرد به بررسی زندگی هنرمند، سبک او باورهایش و دورانی که در آن زیسته نخواهد پرداخت.

در پی آن شمایل شناسی که بر بنیان‌های حاصل از بررسی شمایل نگارانه استوار است، با نگاهی فراگیرتر و با تکیه بر بافت فرهنگ آفریننده اثر هنری، به دنبال درک باورها، اندیشه‌ها و ارزش‌های فرهنگی آشکار در آن اثر است. شمایل شناسی تلاش می‌کند اصول اساسی پنهانی را آشکار سازد که زیربنای نگرش یک ملت، یک دوره تاریخی، یک مکتب هنری، یک دین یا یک رویکرد فلسفی را شکل می‌دهند.

شمایل نگاری

هنر ایران سرشار از نقش مایه‌هایی است که از گیاهان و جانوران واقعی یا برساخته و خیالی گرفته شده‌اند و هرکدام ریشه‌ای باستانی و مفهومی اساطیری را به درازای تاریخ تا امروز حفظ کرده‌اند. از سوی دیگر میانداری ایران در گلوگاه پیوند فرهنگ‌های بزرگ برآمده از میان رودان، مصر، آناتولی، لوانت، هند و یونان و دمخور بودن ایرانیان روادار با گونه‌های متفاوت ادیان آریایی و سامی سبب شده انگاره‌های هنری ایرانیان جهان شمول‌تر و رازگونه‌تر گردند و ژرفای معنایی بیشتری بیابند.

خوانش، تسلسلی است از تفسیرها و بازتفسیرها در پرتو آنچه که متن درباره خود، جهان پیرامونش و سایر متون می‌گوید. بنابراین بازخوانی معنای کهن الگویی این نشانه‌ها در گرو شناخت گفتمان‌ها و بافت‌های فرهنگی در درون جامعه ساکن فلات ایران، پی‌جویی شیوه ارتباط آنها با جهان پیرامونشان و بررسی پیوندها و گسست‌هایی است که میان آنها با فرهنگ‌های پرمایه و نیرومند همسایه در دوران‌های گوناگون رخ داده است.

همه این بن مایه‎ها را به سبب خاستگاه کهن و رمزآمیز و جایگاه استوارشان در باورهای جمعی و نیز استمرار حضورشان در هنر ایران، بنا بر تعریف یونگ می توان کهن الگو دانست، همچنین از آنجایی که این انگاره‌ها مجموعه‌ای از معانی قراردادی برآمده از باورها و ادیان کهن را در خود پنهان کرده‌اند، بسته به گستردگی ارتباطی که میان شکل آنها با مفاهیم اسطوره ایشان برقرار است، در دسته نمادها و شمایل‌ها جای می‌گیرند.

در این مجموعه مقالات به بررسی نمادهای  آثار هنری ساخته شده در ایران تا پایان دوره ساسانی پرداخته شده است. گرچه بیشتر این کهن الگوها پس از برآمدن اسلام نیز پابرجا می‌مانند و به دیرکی برای خیمه سترگ هنر اسلامی بدل می‌شوند.

کاشی با طرح نمادین خورشیدخانم

همه این بن مایه‎ها را به سبب خاستگاه کهن و رمزآمیز و جایگاه استوارشان در باورهای جمعی و نیز استمرار حضورشان در هنر ایران، بنا بر تعریف یونگ می توان کهن الگو دانست.

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Cassirer, Ernst, (1944), An Essay on Man, New Haven: Yale University Press
  2. Cassirer, Ernst, (1946), Language and Myth, Susanne K. Langer (trans.), New York: Dover Publication
  3. یونگ، کارل گوستاو، (۱۳۷۸)، انسان و سمبولهایش، ترجمه محمود سلطانیه، تهران: جامی
  4. Goblet d’Alviella, Eugene, (1894), The migration of symbols, London: A. Constable and Co
  5. Peirce, Charles Sanders, (1931-58), Collected Writings (8 Vols.), Cambridge, MA: Harvard University Press
  6. Jung, C. G., (1917), Two Essays on Analytical Psychology, Collected Works, 7 (2 ed.), London: Routledge (published 1966)

جدیدترین مطالب در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

0
    0
    سبد خرید
    سبد شما خالی استبازگشت به فروشگاه