8 درخت و گیاه مقدس ایران باستان
اندیشه گیاه مقدس از کهن ترین باورهای انسان بوده و بر دین و آداب و سنن فرهنگهای ساکن خاور باستان تاثیری ژرف نهاده است.
پس از بررسی همه سویه اسطورهها و هنرهای کهن ایرانی میتوان گفت مهمترین انگارهای که بنیان اندیشه مردمان این سامان به درازای دورانها بر آن پایه نهاده شده گیاه زندگی است.
اندیشه اسطورهای بسیار دیرینهای که مبتنی بر ساختار سه گانه کیهان است اغلب به کمک نگاره درخت بیان میشود. گیاه زندگی یا درخت کیهانی به سه گستره آسمان، زمین و دنیای زیرزمین نفوذ میکند. چنان که شاخههایش در دانش آسمانی رخنه دارد و ریشههایش تا ژرفای زمین فرو میرود (کوک، ۱۳۸۷: ۱۹).
درخت، چهار آخشیج را در کنار هم گرد میآورد: آب در شیرهاش جریان دارد، ریشههایش باخاک در هم تنیده و برگهایش با باد، و آتش از چوبش سر میزند (شوالیه، ۱۳۷۹: ۱۸۷).
درخت در معنای کهن الگویی خود دلالت دارد بر زندگی کیهان، تداوم آن، رشد و فرایندهای زایشی و باززایی. درخت نشانه حیات تمام نشدنی است و همسان با فناناپذیری (گرین، ۱۳۷۶: ۱۶۵).
در اندیشه کهن، درخت کیهانی گیاه غول پیکری است که رمز آفرینش کیهان است، نوک این درخت تمام سقف آسمان را پوشانده، ریشههایش در سرتاسر زمین دویدهاند، شاخههای پهن و ستبرش در پهنه جهان گستردهاند و قلبش جایگاه آتش خورشید است. خورشید و ماه و ستارگان در میان شاخههای این درخت، همچون میوههای تابناک میدرخشند (دوبوکور، ۱۳۷۳: ۹).
در ایران باستان درختان میوه از جمله خرما و انگور نماد زندگی و باروری بودهاند و درختان بدون میوه چون چنار و سرو که عمری دراز دارند تقدیس شده و برایشان مراسم دینی به جای میآوردهاند (کندی، ۱۳۸۱: ۲۶). درخت تاک در داستانی که هرودوت از خواب آستیاگس روایت میکند به شهریاری کورش شاه بر جهان تعبیر شده (هرودوت، ۱۳۸۷: ۱۰۸). هرودوت همچنین از تاک مشهور زرینی یاد میکند که خوشههای انگوری از گوهرهای گوناگون داشته و یکی از بزرگان لیدی به داریوش شاه هدیه داده بود (هرودوت، ۱۳۸۷: ۲۷)
گیاه زندگی در اندیشه و نوشتارهای ایرانی
گیاه زندگی در اندیشه و نوشتارهای کهن ایرانی به گونههای بسیاری بازنمون یافته است که هریک نام و نشان و ویژگیهای خود را دارند اما همه در یک فروزه همسانند: همبستگی با ماندگاری و تداوم زندگی.
مهم ترین آنها چنین اند:
۱. اَمرداد
در اندیشه ایرانی نگاهبان درخت، امشاسپند امرداد، ایزدبانوی گیاهان و بیمرگی است که بیدادگران نسبت به گیاهان را از ورود به بهشت باز میدارد (طاووسی، ۱۳۶۸: ۳۸). او نیروی نگهدارنده همه گیاهان و روییدنیها و سبز شدنیها و مرزها و انباز دیرینه خرداد امشاسپند آبهاست (بهرامی،1369: ۱۵۱۱)
امرداد و خرداد هر دو مادینهاند. این دو در کنار امشاسپند سپندارمز (اسفند) سه نام بزرگ و سه فروزه ایزدی خداوند یگانه هستند که ماهیت و ویژگیهای زنانه دارند.
2.گوکرن (هوم سفید)
درختی است که شادابیش ضامن ماندگاری زندگی در گیتی است. تا زمانی که گوکرن سرسبز باشد زندگی مزدا آفریده پابرجا و بیگزند خواهد ماند. هنگامی که اهورامزدا درخت گوکرن را در دریای فراخکرت میآفریند، اهریمن چلپاسهای(مارمولک) گسیل میدارد تا ریشه درخت را بجود و حیات را بر روی زمین نابود کند. اما در پیرامون ریشه درخت در اعماق فراخكرت دو گرماهی خانه دارند که پیوسته به دور ریشه می چرخند و چنان که در مینوی خرد آمده وزغ و خرفستران(حشرات) موذی اهریمنزاده را از آن دور نگاه میدارند. این دو ماهی همه جهات را با چشم باز محافظت میکنند و نیروی دید آنها در اوستا بسیار ستوده شده است.
از درخت گوکرن در تفسیرهای پهلوی به نام هوم سپید یاد شده (بهار، ۱۳۷۵: ۱۱۶)
در بندهش آمده که هوم ایزد اندر گوکرن است و در فرشکرد از آن خوراکی به نام انوش آرایند و همه مردم را دهند و همگان جاودانه بیمرگ شوند (بخش ۹، بند ۱۱۶)
هوم سپید دشمن پیری و زندهگر مردگان و جاوید کننده زندگان است (زادسپرم، بخش ۳، بند ۴۰).
3. بس تخمک
این درخت نیز در میانه دریای فراخكرت رسته. اوستا از آن با نام ويسپوبیش یاد کرده. در ساقهاش نه کوه آفریده شده، دارای نهصد و نود و نه هزار و نهصد و نود و نه جوی. آب این جویها به هفت کشور زمین میرود و آب دریاهای زمین از آن سرچشمه میگیرد (بندهش، بخش ، بند ۱۵۱).
از آن با نام های درخت دور کننده غم و درخت بسیار تخمه نیز یاد شده است.این درخت خواص دارویی و درمانی دارد. تخم همه گیاهان در آن هست.
واژه دارو در اوستا، از دار به معنی درخت آمده است. این تعبیر آشکارا به درمان بخشی درختان اشاره دارد. آشیانه سیمرغ در درخت بسیار تخمه دور دارنده غم است و هرگاه از آن برخیزد هزار شاخه از آن درخت بروید، و چون بنشیند هزار شاخه از آن بشکند و تخم آن پراکنده شود و چینامروش مرغ نیز آن نزدیکی می نشیند و کارش این است که تخم هایی را که از درخت بسیار تخمه دورکننده غم فرو ریزد، او برچیند و آنجا که تیشتر آب را میستاند بپراکند، تا بیشتر آب را با همه آن تخمها بستاند و با آن باران به جهان ببارد (مینوی خرد، پرسش ۶۱، بندهای ۳۷ تا ۴۲).
4. مشی و مشیانه
دیگر روایت ایرانی گیاه زندگی، داستان مشی و مشیانه (یا مهری و مهریانه) نخستین پدر و مادر انسان در اسطورههای ایرانی است که پس از مرگ کیومرث آفریده میشوند. کیومرث یاگیومز (زنده میرا) گرشاه بود، پس از سی سال زندگی به دست اهریمن کشته شد. هنگام کشته شدن از آن آب که در پشت او بود دو چکه بر زمین ریخت و در خاک فرو رفت. آن دو چکه چهل سال در دل زمین بماند و از پس این زمان، گیاهی دو پایه همچون ریواس از آن برآمد، آن را مشی و مشیانه خواندند. از پس پنجاه سال ایشان را فرزندانی پدید آمد که همه را خوردند. تا آن که ایشان را فرزندی آمد که او را نخوردند و سیامک نامیدند. این نیای همه آدمیان است (بیرونی ۱۳۴۲: ۱۴۱)
۵. برسم
دیگر نشانه همبسته با گیاه زندگی در نیایشهای ایرانیان، کاربرد برسم یا برسمن است، برسم شاخههای بریده درخت است که هر یک از آنها را در پهلوی تاک و به پارسی تای گویند. از اوستا برمیآید که برسم باید از جنس رستنیها باشد، مانند انار و گز و هوم.
مراسم برسم، نیایش و سپاس به جای آوردن برای بهره مندی از گیاهان است. در این مراسم برسم را در آب زور (زوهر) می گذارند و از رطوبت به آن نیرو میدهند که یادآور باران و بالیدن رستنیها و آبیاری محصول و بارآور ساختن زمین است (اوشیدری، ۱۳۷۱: ۴۵).
آب زور (به معنای نثار به آب) از مهم ترین آیین های پرستش زرتشتیان (یسنه) است. این نثار ترکیبی است از مغز ساقه گیاه هوم و شیره برگ انار همراه با شیر.
6. هوم
هوم نام گیاهی است که از آن نوشیدنی مقدس گرفته میشده و اکنون از چیستی آن به درستی آگاه نیستیم.
هوم در دنیای مینوی، ایزد است و در گیتی، گیاهی درمان بخش. فشردن این گیاه (کوبیدن در هاون برای به دست آوردن شیره) نوعی قربانی غیر خونین است. قربانی شدن او سبب شکست شر است. او ایزدی است که قربانی میشود تا مردمان به زندگی برسند (هینلز، ۱۳۶۸: ۵۰).
7. درخت آسوریک
درخت آسوریک داستانی است منظوم به زبان پهلوی و از متنهای غیردینی اندکی است که از این زبان به جای مانده (نوابی، ۷: ۱۳۴۶)
در داستان آهنگین درخت آسوریک بازمانده از دوره پارتی سخن از درختی کهنسال میرود که با بز به گفتگو ایستاده که یادآور نگارههای بیشمار رویارویی درخت و بز بر روی آثار کهن هنر ایران است. این نوشتار را همچنین می توان برگرفته از رویارویی دیرینهپای کشاورزان یکجانشین و دامپروران کوچ رو دانست.
8. سرو
سرو کاشمر را ایرانیان یادگار زردشت می دانستند، و باور داشتند که گشتاسپ کیانی پس از گرویدن به زردشت، دستور کاشتن این سرو را داده است.
سرو سهی در گفتار شاهنامه نمایانگر انسان یکتاپرست، خرد پیشه و برومند است.
گیاه زندگی در باورهای عامه
در گذشته هنگامی که کودکی از مادر زاده میشد، پدر او به یاد فرزند نهالی از درخت همیشه سبز مانند سرو، مورد یا کاج را در جایی مناسب در خاک می نهاد و برای رشد و سرسبزی این درخت نیز مانند فرزندش کوشش مینمود (آسموسن، بیتا: ۱۳۳).
در لرستان درختی است که آن را درخت نفوس می خوانند؛ درختی که نباید آن را برید زیرا با جان همه جانداران پیوند دارد. این درخت هر سال گل میدهد و گاه گلهایش یک سال میپاید، برخی کمتر و برخی بیشتر، به اندازه زندگی آن کس که گل از آن اوست (اسدیان، ۱۳۵۸: ۲۳۴).
مردم شمیران به گیاه گلدانی دوپایهای که برگهای پهن دارد بابا آدم میگویند، یکی از آیینهای روز سیزده فروردین گره زدن دو شاخه سبز په نيت گشایش بخت است. این باورها نیز شاید بازمانده از اندیشه گیاه دوپایه اسطوره ای مشی و مشیانه باشد.
اندیشه گیاه مقدس به گونه گیاه زندگی، درخت کیهانی، جایگاه دانش، سرچشمه زایش و منبع داروها از کهنترین باورهای انسان بوده و بر دین و آداب و سنن فرهنگهای ساکن خاور باستان تاثیری ژرف نهاده است. این داستان بارها به زبانهای گوناگون اما با چارچوب و نمادهایی همسان روایت شده است.
گیاه زندگی در برگیرنده چهار آخشیج خاک، باد، آتش و آب و رابط سه دنیای فرودست، زمین و آسمان است. باززایی درخت برای مردمان جهان باستان رمزی از نامیرایی و نگاهبانی خداوند از آفرینش زمینی بوده است. آنان باروری زمین و پایداری زندگی را در گرو سرسبزی و شادابی گیاه مقدس زندگی بخش میدانستهاند، و آرزو داشتهاند با دستیابی بدان چون خدایان جاودانه گردند. نقش گیاه زندگی از مهمترین و پرکاربردترین بنمایههای هنری خاور باستان است.
منابع
برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمینهای همجوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری
- کوک، راجر، (۱۳۷۸)، درخت زندگی، ترجمه سوسن سلیم زاده و هلینا مريم قاسمی، تهران: جیحون
- شوالیه، ژان و آلن گریران، (۱۳۷۹)، فرهنگ نمادها، ترجمه سودابه فضایلی، تهران: جیحون
- گرین، ويلفرد و دیگران، (۱۳۷۶)، مبانی نقد ادبی، ترجمه فرزانه طاهری، تهران: نیلوفر
- دوبوکور، مونیک، (۱۳۷۳)، رمزهای زنده جان، ترجمه جلال ستاری، تهران: مرک
- کندی، ادى سموئیل، (۱۳۸۹)، آیین شهریاری در شرق، ترجمه فریدون بدره ای، تهران: علمی و فرهنگ
- هرودوت (۱۳۸۷)، تاریخ هرودوت، جرج راولینسن، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران: علمی و فرهنگی
- طاووسی، محمود، (۱۳۶۸)، خویشکاری مردمان نسبت به امشاسپندان، ماهنامه فروهر، شماره ۳۱۷
- بهرامی، احسان، (۱۳۶۹)، واژه های اوستا، به یاری فریدون جنیدی، تهران: بلخ
- بهار، مهرداد، (۱۳۷۵)، پژوهشی در اساطیر ایران. تهران: آگه
- بیرونی، ابوریحان، (۱۳۴۲)، آثارالباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران: ابن سینا
- اوشیدری، جهانگیر، (۱۳۷۱)، دانشنامه مزدیسنا، واژه نامه توضیحی آیین زرتشت، تهران: مرکز
- هینلز، جان، (۱۳۶۸)، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: چشمه
- نوابی، ماهیار، (۱۳۴۶)، درخت آسوریک، تهران: بنیاد فرهنگ ایران
- آسموسن، ج. پ.» (بی تا)، اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهران: بنیاد فرهنگ ایران
- اسدیان، محمد، و دیگران، (۱۳۵۸)، باورها و دانسته ها در لرستان و ایلام، تهران: مرکز مردم شناسی ایران.
مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو
نماد شناسی گل نیلوفر در مصر، هند، بین النهرین و یونان
نگاهی به نقش گل نیلوفر در اندیشه و هنر بزرگترین تمدنهای همجوار ایران و بررسی مفاهیم آنها
نماد و نشانه شناسی گل نیلوفر در کهن الگوهای ایران
گل نیلوفر از دیرباز از پرکاربردترین نقوش در هنر ایران زمین بوده است. در این مقاله به نشانه شناسی گل نیلوفر در کهن الگوها پرداخته میشود.
نماد و نشانه شناسی کهن الگوها
روشهای نماد و نشانه شناسی و نیز بررسی چگونگی ارتباط آنها با کهن الگوها
درود بر شما
سپاس از مطلب عالی و جذاب و منابع عالی
درود برشما
خوشحالیم که مطلب مورد پسند شما قرار گرفته جناب حجتی
ممنونم اطلاعات بسیارعالی بود .
ممنون از شما که مطاله کردید و کامنت گذاشتین