نقش شیر در اندیشه و هنر 6 تمدن باستانی

نقش شیر در اندیشه و هنر 6 تمدن باستانی

مجسمه شیر سنگی نشسته- مصر

نقش شیر در اندیشه و هنر 6 تمدن باستانی

بررسی کهن الگوی نقش شیر که از دیرباز نقشمایه‌ای پرکاربرد در تمدن‌های باستانی بشر بوده است.

نقش شیر در اندیشه مردمان خاور باستان نماد شهریاری و دلاوری است، چنان که نامش بر بسیاری از شاهان نهاده شده. نمادی است سلطنتی و نشانه‌ای از شجاعت و قدرت، مصریان از سر بزرگداشت، نام‌های هخامنشی را با نگاره شیر می‌نوشته‌اند و شاهنامه اشاره به نشستن شیر بر درفش ایران دارد. تندیس شیر بر گورها نشانه دلاوری فرد درگذشته است. سریر ایزدبانوان بر دوشش و تخت شاهان بر پنجه‌اش استوارند.

نقش شیر بر در نیایشگاه‌ها به نگاهبانی می‌ایستد و نقش‌کنده شده بر سنگش چون نیرویی محافظ به گردن آویخته می‌شود. شاهان در خاور باستان برای اثبات دلاوریشان به شکار شیر می‌رفته‌اند. نقش شیر نماد رده چهارم آیین مهر و لقبی برای بودا است. مصریان خدای‌بانوی جنگاور شیرسر، سِخمت را می‌پرستیده‌اند.

شیر آسمانی نشان تابستان است و سرشتی آتشین دارد. امروزه شیر با مرداد ماه همزمان است. در اخترشناسی، برج شیر خانه خورشید است و این دو چنان در هم می‌آمیزند که نقش شیر و خورشید به نماد شاهنشاهی ایران بدل گشته و بر سکه و پرچم ایران می‌نشیند. این نقش پیش از آن در سنگ نگاره‌ها و سکه‌های آناتولی رایج بوده است. شیر گاو شکن را نماد آغاز کشاورزی، پیروزی شاه بر دشمنان، غلبه نیکی بر اهریمن و … دانسته‌اند. این نقش را می‌توان نشانه‌ای از سپیده دم یا نوروز نیز دانست.

نقش شیر در اندیشه و هنر تمدن های باستانی

1. میان رودان:

سومریان خدای‌بانوی عشق و جنگاوری اینانا (تصویر 1) و بابلیان کهن، خدای هوا اَداد (تصویر 2) را ایستاده بر پشت شیر می‌انگاشتند. شیر جانور ویژه اینانا به شمار می‌رفت.

شیر مرکب ایشتار(تصویر 3 و 4) خدای‌بانوی عشق و باروری اکدی و نشانگر جنگاوری او بود (هال، ۱۳۸۰: ۶۲). بر دیوارهای خیابان منتهی به دروازه ایشتار بابل شصت شیر تنومند (تصویر 5) صف کشیده بر کاشی به نگهبانی ایستاده بودند (رو، ۱۳۶۹: ۱۹۱). دروازه نیایشگاه آشوری ایشتار در نمرود را نیز دو شیر سنگی بزرگ نگاهبانی می‌کردند (تصویر 6).

شَـمَـش خدای خورشید بابلیان گاه با نقش شیر نمایش داده می‌شده. اسرحدون پادشاه آشوری شیری سنگی به نیایشــگاه شَـمَـش هدیه کرده است (150 :1945 ,Krappe) شَـمَـش در اندیشه میان رودانی ساکن خورشید است، بعدها این خدا با خورشید یکی انگاشته می‌شود و واژه شمس در زبان عربی بازمانده این ترکیب است.

 بابلیان صورت فلکی شیر را اورگولا (شیر بزرگ) نام داده بودند. قلب الاسد روشن‌ترین ستاره این پیکر آسمانی که در سینه آن جای گرفته است برای آنان نشان پادشاهی بود و ستاره شاه نام داشت(140 ;2008 ،White).

در هنر میان رودان نیز نقش شیر گاو اوژن رایج است. این بن‌مایه را می‌توان بر یک جام از اوروک (تصویر 7) و عاجی گوهرنشانده شده از گورستان شاهی اور (تصویر 8) دید. در اور سردیسی سیمین از شیری با چشمان درخشان یافت شده (تصویر 9)، شیرهای نر و ماده بر روی چنگ اور نیز دیده می‌شوند که با خنجری بر کمر و جامی در دست ماهیتی انسانی یافته‌اند (تصویر 10).

از مسیلیم پادشاه شهر سومری کیش (۲۶۰۰ پ.م) سرگرزی سنگی به جا مانده که گروهی از شیران را در حال جدال نشان می‌دهد (تصویر 11)، از تل حرمال (۱۸۰۰ پ.م) در بابل کهن شیر غرانی در دست است که شاید نقش نگهبان نیایشگاه را داشته است (تصویر 12).

 آشوریان نیز نقش شیر را در دیوارنگاره‌های خود بسیار به کار برده‌اند. سریرهای شاهانه آشوری هم پایه‌هایی همچون پنجه شیر داشته است.

یورش شیر به گاو از نقش‌های رایج در عاج کندهای نوآشوری است (تصویر 13- 16). شیرهای عاجی آشوری خشمگین و غران ساخته شده‌اند (تصویر 17).

از دوران نوآشوری وزنه‌هایی مفرغین با نقش شیر و به وزن ۱۵ مینا (هر مینا نزدیک یک کیلوگرم) به جا مانده است (تصویر 18).

 در دیوارنگاره کاخ سارگون دوم در دورشاروکین (سده هشتم پ.م) شاه ایستاده و شیر نوزادی را با یک دست بغل کرده است (تصویر 19). شاهان آشوری شیفته تصویرگری صحنه‌های شکار شیر بوده‌اند. آنها بر این باور بودند که شکار شیر چهره شاهی نیرومند و نگهبان شکست ناپذیر سرزمین آشور را برایشان به ارمغان می‌آورد.

گاهی حتی شیرهایی از آفریقا برای شاهان آشور فرستاده می‌شد تا در یک نمایش درباری شکار شوند. آنچنان که بر دیوارهای کاخ آشوربانیپال در نینوا دیده می‌شود این شیرها توسط سربازی از قفس آزاد می‌شدند تا به سوی شاه که بر زمین یا پشت ارابه‌ای ایستاده بود یورش ببرند و به ضرب نیزه یا شمشیر با پیکان وی دچار شوند (تصویر 20). شیر در این شکار درباری چندین بار زخم می‌خورد تا کشته شود (تصویر 21).

2.مصر:

به نوشته پلینی، مصریان ستارگان صورت فلکی شیر را نیایش می‌کرده‌اند، زیرا طغیان نیل که کشاورزی سرزمین مصر بدان وابسته بود به هنگام ورود خورشید به این برج رخ می‌داده است .(Hinckley, 1899: 253)

نقش شیر برای مصریان نیز نماد شهریاری بوده است. آنان پیروزی بر نوبیان دشمنان سنتی خود را با غلبه شیر بر سرباز نوبی نشان می‌داده‌اند (تصویر 22 و 23). آهی بزرگ فرعون مصر، «شیر فرزند خدای خورشید» نامیده می‌شده است (150 :1945 ,Krappe). سریرهای شاهانه مصر نیز پایه‌هایی از پنجه شیر دارند. تخت زرین توت‌عنخ‌آمون به جز این با سر دو شیر نیز آذین یافته (تصویر 24). | برای شاهان مصری هم شکار شیر آیینی درباری به شمار می‌رفته. از نخستین نمونه‌های این نقش می‌توان به لوح شکارگران اشاره کرد که از نقده III سده( ۳۱ پ.م) به دست آمده (تصویر 25). در گور توت‌عنخ‌آمون نیز نقش او در حال شکار شیر بر روی سنگی یافت شده است (تصویر 26).

سِـخمت نیرومندترین خدای جنگجو در اندیشه مصریان و نگاهبان فراعنه در نبرد، بانویی با سر شیر بود. مصریان تندیس‌های بسیاری از سِـخمت ساخته و او را بر دیوار نیایشگاه‌ها نقش کرده‌اند (تصویر 27 و 28). سِـخمت نیز بر روی سر خویش گرده خورشید دارد. او مادر ماهِس خدای شیر سر جنگ بود (215 :1987 ,Lurker)

در یک سنگ نگاره مصری از دوره رامسس دوم (سده ۱۳ پ.م) خدای بانوی میان رودانی آنان بر پشت شیر نقش شده است (تصویر 29). نقش  شیران نگاهبان از آستانه گورستان های مصری نیز یافت شده‌اند، از جمله نمونه‌ای از دوره هخامنشی در سقاره (تصویر 30).

 از هُورمهِب فرعون مصر (۱۳۰۰ پ.م) حلقه‌ای زرین با نقش شیر باقی مانده (تصویر 31)، انگشتری‌ها و آویزهای بسیاری با نقش شیر محافظ در مصر ساخته می‌شده‌اند (تصویر 32 – 35).

3.آناتولی، سوریه و اورارتو:

از کهن‌ترین نمونه‌های بازنمایی نقش شیر در خاور باستان می‌توان به تصاویر کنده‌کاری شده بر ستون‌های نیایشگاه گوبکلی تپه (۹۵۰۰ پ.م) ترکیه اشاره کرد (تصویر 36).

تندیس ایزدبانوی بازمانده از چاتال هویوک نمونه‌ای بسیار کهن از رسم نشستن خدای‌بانوان بر تخت شیر است (تصویر 37). از شهر اورکیش هوریان (تل موزان امروزی، شمال سوریه، ۲۱۰۰ پ.م) تندیسی با نقش شیر یافت شده که از کتیبه ساخت نیایشگاهی برای خدای نرگال محافظت می‌کند (تصویر 38). پیکره یک شیر برنزی طلاکوب از آجم‌هویوک (سده ۱۸ پ.م) پوشاک انسانی به تن دارد (تصویر 39).

شهر هاتوسا (بغازکوی امروزی) تخت‌گاه هیتیان در هزاره دوم پ.م دروازه‌هایی با نقش شیرهای غرنده دارد (تصویر 40). این شیران نگهبان در بسیاری دیگر از شهرهای هزاره نخست پ.م آناتولی و سوریه همچون عين داره (تصویر 41)، یادیا (تصویر 42)، تل تایینات (تصویر 43) و اصلان تپه (تصویر 44) یافت شده‌اند.

‌بر سنگ‌‌ ‌نگاره‌ای از کارکمیش (سده ۹ پ.م) خدایان خورشید و ماه هیتیان بر پشت شیری بزرگ ایستاده‌اند (تصویر 45).

بر روی یکی دیگر از دیوارنگاره‌های کارکمیش تخت خدای‌بانویی بر پشت شیر نقش شده است. این نقش را می‌توان بر اثری از کاخ آرامایی در تل حلف سوریه (سده ۱۰ پ.م) نیز یافت (تصویر 46)، نقش‌هایی از شکار شیر نیز از کارکمیش (تصویر 47) و حلف (تصویر 48) به جا مانده است.

اورارتوها هم به نقش شیر اهمیت بسیار داده‌اند. خالدی (هالدی) خدای بزرگ اورارتو ایستاده بر شیر تصویر شده است (تصویر 49و50), تندیس‌هایی با نقش  شیر غرّان از آلتین تپه نیز به دست آمده‌اند (تصویر 51).

بر نخستین سکه‌های تاریخ که در لیدیه (سده ۷ و ۶ پ.م) ضرب شده‌اند نقش شیری دیده می‌شود که خورشید بر آن نشسته است (تصویر 52). این انگاره بر سکه‌های حکومت مازایوس (سده ۴ پ.م) در آناتولی به نمونه کهنی از نقش شیر و خورشید تبدیل می‌گردد (تصویر 53).

سکه کروزویید که توسط کرزوس شاه لیدی ضرب می‌شد با نقش شیر و گاو آذین شده (تصویر 54). نقش کامل یورش شیر به گاو را می‌توان دو سده پس از آن بر روی سکه‌‌های حکومت مزایوس دید(تصویر 55).

4. هند:

از موهنجودارو تندیس‌هایی به دست آمده که سر دو شیر را پیوسته به هم نشان می‌دهند (تصویر 56). بر روی ستون آشوکا یکی از مهم‌ترین نمادهای هنر هندی، سه شیر پشت به هم نشسته‌اند (تصویر 57). یکی از القاب بودا شیر شاکیا (نام خاندانی‌اش) است. بودا و بوديساتواها را گاه نشسته بر پشت شیر یا تخت شیرنشان نقش می‌کنند (تصویر 58و59).

مرکب ایزدبانو دورگا شیری است به نام ماناشتالا (تصویر 60), خدای‌بانوان دیگری چون پارواتی، راهو و ماریامان نیز بر پشت شیر می‌نشینند (تصویر 61). در ورودی برخی از نیایشگاه‌های جنوب هند نقش شیر در قالب یالي (يا ويالا) استفاده می‌شود، شيرى غرّان که بر پشت یک فیل روی دو پای خود ایستاده است (تصویر 62). یالی گاهی خدایی را بر دوش دارد و گاه با دیگر جانوران ترکیب می‌شود. او را محافظ و نگهبان نیایشگاه می‌دانند.

5. يونان:

مهم‌ترین نماد شهر میسن دروازه شیران است. بر بالای این دروازه دو شیر در دو سوی ستونی به نگهبانی ایستاده‌اند (تصویر 63). نقش شیر در تزیینات زرین گورهای میسنی نیز بارها تصویر شده (تصویر 64). از مشهورترین آثار هنر میسنی خنجری است که بر روی آن نقش گروهی از سربازان مسلح در حال شکار شیر دیده می‌شود (تصویر 65).

نقش شیر غرنده را می‌توان به شکل‌های گوناگون بر روی سفال‌های سده‌های ۷ و ۶ پ.م در یونان دید (تصویر 66 – 68). نقش شیر گاو شکن در یونان نیز از حدود ۵۰۰ پ.م به گونه تنديس (تصویر 69) یا بر روی سفالینه‌ها (تصویر 70) آشکار می‌گردد. هرکول در نخستین خوان از سفرهای قهرمانانه‌اش با شیر نِـمیان روبرو می‌‌شود و او را شکست می‌دهد. این جدال بارها در هنر یونانی بازنمایی شده است (تصویر 71).

6. نوشتارهای سامی:

عاموس نبی خداوند را با نقش شیر غرنده تشبیه کرده است: «چون شیر غرش می‌کند، کیست که نترسد؟ چون خدا فرمان می‌دهد، کیست که بتواند سکوت کند؟» (عاموس، ۳:۸).

داریوش مادی پادشاه کلده به تحریک برخی درباریانش دانیال نبی را به کنام شیران می‌اندازد، اما آنها آسیبی به او نمی‌رسانند، پس داریوش بدگویان را خوراک شیران می‌سازد (دانیال، باب ششم).

سامسون با دستان خالی بر شیر نری غلبه می‌کند (داوران، باب ۱۴).

در اندیشه مسیحی نقش شیر به عنوان سن مارک (مرقس) انجیل‌نگار به کار می‌رود. خود مسیح نیز به هنگام رستاخیز در برخی بازمون‌ها در قامت شاه جهان همچون شیر تصویر می‌شود.

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1.  هال، جیمز، (۱۳۸۰)، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران: فرهنگ معاصر
  2. Krappe, Alexander H., (1945), The Anatolian Lion God, Journal of the American Oriental Society, Vol. 65, No. 3.
  3. White, Gavin, (2008), Babylonian Star-lore, London: Solaria Publications.
  4. Hinckley, Richard Allen, (1899), Star Names: Their Lore and Meaning, New York: Dover.
  5. Krappe, Alexander H., (1945), The Anatolian Lion God, Journal of the American Oriental Society, Vol. 65, No. 3.
  6. Lurker, Manfred, (1987), Dictionary of Gods and Goddesses, Devils and Demons, New York: Routledge.

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نماد شیر در آثار هنری ایران باستان

نماد شیر در آثار هنری ایران باستان

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نماد شیر در آثار هنری ایران باستان

شیر همواره از مهم‌ترین کهن الگوها در میان ایرانیان به شمار آمده است. در این مقاله نماد شیر در آثار هنری ادوار باستانی ایران بررسی می‌شود.

نماد شیر در اندیشه مردمان خاور باستان نماد شهریاری و دلاوری است، چنان که نامش بر بسیاری از شاهان نهاده شده. نمادی است سلطنتی و نشانه ای از شجاعت و قدرت، مصریان از سر بزرگداشت، نام‌های هخامنشی را با نگاره شیر می‌نوشته‌اند و شاهنامه اشاره به نشستن شیر بر درفش ایران دارد. تندیس شیر بر گورها نشانه دلاوری فرد درگذشته است. سریر ایزدبانوان بر دوشش و تخت شاهان بر پنجه‌اش استوارند. شیر بر در نیایشگاه‌ها به نگاهبانی می‌ایستد و نقش‌کنده شده بر سنگش چون نیرویی محافظ به گردن آویخته می‌شود. شاهان در خاور باستان برای اثبات دلاوریشان به شکار شیر می‌رفته‌اند. چرا که شیر همواره از مهم‌ترین کهن الگوها در میان ایرانیان به شمار آمده است.

مجسمه سنگی شیر

نماد شیر در آثار هنری ایران باستان

 1. دوره مس سنگی:

از کهن‌ترین بازنمایی‌های نماد شیر در هنر ایران زیور زرینی از تپه مليان (پایان هزاره ۴ پ.م) است که شیر را ایستاده بر دو پا تصویر کرده که به پشت سر می‌نگرد (تصویر 1).

2. دوره مفرغ:

 نماد شیر بارها بر آثار یافت شده از فرهنگ هلیل‌رود در جیرفت نقش شده است (تصویر 2). شیر جیرفتی غرّان و تنومند است.

3. عیلام:

از نیایشگاه اینشوشیناک در شوش شیری نشسته بر یک سریر چرخ دار یافت شده که یادآور شیران نگهبان عیلامی است (تصویر 3) .

تیغه تبر مفرغی شاه اونتاش ناپیریشا (۱۳۰۰ پ.م) از دهان شیری غرنده بیرون آمده است (تصویر 4).

در یک سنگ نگاره از عیلام میانه پایه تختی که شاهدخت بر آن نشسته از پنجه شیر است (تصویر5). تخت با پنجه شیر در خاور باستان نشانه‌ای شاهانه است.

عیلامیان زیورهایی از عاج (تصویر 6) و سنگ (تصویر 7) نیز با نماد شیر لمیده می‌‌ساخته‌اند.

4. دوره آهن:

یک تنديسک سنگی از نیایشگاه سرخدم لرستان شیری کمین گرفته را تصویر می‌کند (تصویر8). نماد شیر در همین دوران بر روی سرتبرهای آیینی مفرغی لرستان (تصویر 9 و 10)، دستبندهای مفرغی (تصویر 11) و لگام اسبان (تصویر 12) نیز حضور دارد. بر روی یک سر سنجاق مفرغی از لرستان سرهای دو جفت شیر به هم پیوسته دیده می‌شود (تصویر 13). یک تکوک سیمین از کلماکره نیز با سر شیری غرّان آذین یافته است (تصویر 14). پرشماری نماد شیر بر آثار لرستان نشانگر ارجمندی این کهن الگو در اندیشه مردمان آن سامان است.

بازوبند زرینی از زیویه یافت شده که با سر دو شیر خشمگین آذین گردیده (تصویر 15). نماد شیر در عاج كندهای زیویه نیز دیده می‌شود (تصویر 16). برجام حسنلو دو نماد شیر نقش شده، یکى لميده است و اژدها و مردی را بر پشت دارد و دیگری ایزدبانویی را بر دوش نشانده. در آثار مفرغين حسنلو نیز نماد شیر بارها تصویر گردیده (تصویر 17 و 18).

بر دور جام زرین کلاردشت سه شیر چرخان دیده می‌شوند (تصویر 19), شیرهایی درحال دریدن گوزن گرداگرد جام عمارلو نقش شده‌اند (تصویر 20). از ارجان شمعدانی یافت شده که پایه‌های آن را دو شیر ایستاده بر پشت دو گاو نگاه داشته‌اند (تصویر 21).

5. دوران هخامنشی، پارتی و ساسانی:

نماد شیر از مهم‌ترین نمادهای هنر هخامنشی است، تخت شاه همواره پایه‌هایی به سان پنجه شیر دارد (تصویر 22). تخت بزرگی که نمایندگان ساتراپی‌ها در سنگ نگاره‌های نقش رستم به دوش دارند نیز چنین است، بر دیوارهای آپادانای شوش یک ردیف شیر غرّان از آجر العاب‌دار نقش شده بوده (تصویر 23). شیرهای سنگی نگاهبان در پارسه نیز حضور داشته‌اند (تصویر 24).

یک شمشیر زرین شاهی دسته‌ای از سر دو شیر دارد (تصویر 25) و زیباترین تکوک‌ها و جام‌های هخامنشی هم از پیکر شیر شکل گرفته‌اند (تصویر 26 و 27)، نماد شیر خشمگین را بر سنگ نگاره‌های هخامنشي قصر ابونصر نیز می‌توان دید (تصویر 28). رویارویی دو شیر خشمگین از نمادهای رایج این دوران است (تصویر 29 و 30). در یک نمونه بسیار کمیاب سر دو شیر به هم پیوسته و یکی شده است (تصویر 31).

شیرهای مفرغی کاربرد وزنه نیز داشته‌اند (تصویر 32). یک نمونه يافت شده از ساتراپی لیدیه حدود ۳۱ کیلوگرم (نزدیک به یک تالنت بابلی) وزن دارد. نماد شیر را به سان محافظ بر بازوبندها (تصویر 33)، گردن آویزها (تصویر 34) و آذین‌های پوشاک (تصویر 35) نیز در دوره هخامنشی می‌توان دید. در میانه هزاره نخست پ.م در شمال خاوری ایران نماد شیر در آثار گنجینه پازیریک (تصویر 36) هم حضور دارد. بر یک جام سیمین پارتی نماد شیری درحال پریدن با ظرافت زرکوبی شده (تصویر 37)، تکوک پارتی دیگری شیر خشمگین و غرّانی را تصویر می‌کند (تصویر 38).

یورش شیر به گاو در دیوارنگاره‌های ساسانی تاق بستان نیز دیده می‌شود (تصویر 39). نماد شیر بر روی یک جام ساسانی بزکوهی را شکار کرده است (تصویر 40). دیگر نقش رایج در هنر ساسانی رویارویی دو شیر خشمگین است که بر روی یک ابریق سیمین تصویر شده (تصویر 41). این بن‌مایه را می‌توان بر بسیاری از پارچه‌های ابریشمی ساسانی و ابتدای اسلام نیز دید (تصویر 42 و43).

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

شیر در اساطیر ایران باستان

شیر در اساطیر ایران باستان

دیوار از جنس آجر لعابدار با نقش شیر غران

شیر در اساطیر ایران باستان

شیر همواره از مهمترین کهن الگوها در میان ایرانیان بوده است. در این مقاله چند اسطوره ایران باستان درباره شیر بررسی می‌شود.

شیر در فرهنگ‌های گوناگون بشری همواره به عنوان جانوری نیرومند اما آرام و پرابهت مورد ستایش قرار گرفته. تصویر ذهنی انسان از شیر به عنوان پادشاه جانوران سبب شده تا او را نشانه فرمانروایی و بی‌باکی بدانند. بنابراین در بسیاری از فرهنگ‌ها شیر همبسته با شاهان و خدایان پشتیبان آنها است. از سوی دیگر چهره شیر نر با یال‌های زرگونی که به پرتوهای خورشید می‌ماند، شیر را به نزدیک ترین شمایل برای نمایاندن خورشید بدل ساخته است.

مجسمه و ریتون به شکل شیر

شیر در اندیشه و نوشتارهای ایرانی

1. نماد شهریاری و دلاوری:

شیر همواره از مهم‌ترین کهن الگوها در میان ایرانیان به شمار آمده است. در ایران شیر که همیشه در کنار پادشاهان بوده، به صورت یک نماد سلطنتی درآمد و نشانه‌ای شد از شجاعت و قدرت (اتینگهاوزن، ۲۵۳۷: ۱۴). نیرومندی و ارجمندی شیر در سرزمین‌های دیگر نیز او را همسان شهریاران نشانده، از این رو شاهان بسیاری نام لیو، لوون، اسد، شیر یا ارسلان بر خود نهاده‌اند (کسروی، ۲۵۳۶: ۶). در برخی از مناطق ایران از دیرباز مرسوم است که بر گور دلاوران درگذشته تندیسی از شیر می‌نهند (تصویر 1)، بر پهلوی این شیرها که به گویش بختیاری بردِشیر نامیده می‌شوند گاه ابزار رزم نقش می‌شود. نام گورستان‌هایی چون مزار شیر در سربیشه و تخته شیر در پلدختر نیز اشاره به دلاوری افراد دفن شده دارد.

مصریان در هنگام فرمانروایی هخامنشیان، یک حرف «ر» ویژه برای نگاشتن نام سرزمین‌های ایرانی – چون خوارزم یا باختر – و پادشاهان ایرانی (دو بار برای کورش، ۴۵ بار برای داریوش، ۴۳ بار برای خشایارشا، هفت بار برای اردشیر نخست و یک بار برای اردشیر سوم) به زبان هیروگلیف افزوده‌اند که به سان شیری نشسته است و هرگز در واژگان دیگر به کار نمی‌رود. (تصویر 2-1) از آنجایی که در هنگامه کاهش تسلط هخامنشیان، مصری‌ها به جای شیر، همان علامت همیشگی را به کار برده‌اند باید این شیر را نشانه‌ای ایرانی و کاربرد آن را از سر بزرگداشت دانست (1936  ،Posener).

در شاهنامه به نشستن شير بر پرچم ایران اشاره شده: «یکی شیر پیکر درفشی به زر».

هنوز در باور عام شیر رمز شهریاری است، چونان که در خواب‌گذاری همواره شیر به شاه تعبیر می‌شود (دمیری، ۱۲۷۵: ۸).

2 .نگهبان:

محافظت شیر از نیایشگاه‌ها و کاخ‌ها در سراسر خاور باستان امری رایج بوده است. در ورودی نیایشگاه‌های عیلامی تندیس‌هایی از شیر به نگهبانی ایستاده بودند (هینتس، ۱۳۷۶: ۶۴). یکی از این شیرهای نگهبان در ورودی نیایشگاه دوراونتاش شوش کشف گردیده است (تصویر 2).

از عیلام میانه گردن آویزهای سنگی با نقش شیر باقی مانده که شاید نقش طلسم حامی و نگهبان آنان بوده است (تصویر 3).

3. جایگاه نشستن خدای‌بانوان:

رسم ایستادن یا نشستن خدای بانوان بر دوش شیر در خاور باستان آیینی کهن و آشنا بود. ایشپوم پادشاه اوان در ۲۲۵۰ پ.م تندیس نارونته ایزدبانوی پیروزی عیلامی را به نیایشگاه وی پیشکش کرده (تصویر 4). او به شیوه سومریان لباس بلند پرچین (کاناکه) پوشیده و بر تختی نشسته که شش شیر آن را زینت می‌بخشند.

 بر روی یک تیردان مفرغی لرستان ایزدبانویی تصویر گردیده که تخت او بر دوش شیر قرار دارد (تصویر 5). در میان نقش‌های جام حسنلو نیز خدای بانویی دیده می‌شود که بر پشت شیر نشسته (تصویر 6).

4. شیر آسمانی (♌):

شیر از دیرباز نمایانگر صورت فلکی اسد (امروزه مرداد) بوده است (مصفی، ۱۳۵۷: ۴۱). برج شیر را در آسمان گروه ستارگانی شکل داده‌اند که در کنار یکدیگر به سان شیری خیزان دیده می‌شوند. نماد این برج در اخترشناسی نیز چون شیری خمیده است. برج شیر طبیعتی گرم دارد و در رابطه با خورشید و تابستان است.

5. شیر در آیین مهر:

در میان هفت رده دین مهر پرستی، چهارمین جایگاه به نام شیر است (132 :2000 ,Clauss). به سرشت آتشین شیر در اندیشه مهری نیز اشاره شده است. آب و آتش با یکدیگر مبارزه‌ای مدام و آشتی ناپذیر دارند. پس سالکانی که به جایگاه شیر رسیده‌اند برای شست و شوی بدن (غسل تعمید) خود به جای آب عسل به کار می‌برند (ورمازن، ۱۳۸۳: ۷۵)

در بسیاری از مهرآوه‌ها تندیسی از موجودی شیرسر یافت شده که ماری به دور او پیچیده است، او را گاهی نیز بالدار تصویر کرده اند (ت ۷). از او در کتیبه‌ها به نام آریمانوس یاد شده که شاید همان اهریمن باشد(17 ;1985 ,Jackson)، با این حال برخی از پژوهشگران او را آیون (زروان یا کرونوس) می‌دانند(467 :1975 ,Barnett). گرچه هویت راستین این انگاره هنوز در ابهام است اما بسیاری از مهرپژوهان او را با زمان و تغییر فصل‌ها مرتبط دانسته‌اند (194 :2004 ,Beck)

مولانا نیز زمان را به گونه شیر توصیف می‌کند:

«یکی شیــری همــی بینم جهان پیشـش گله آهو

که من این شیـــر و آهو را نمی‌دانم نمی‌دانم

زمین چون زن فلک چون شو خورند فرزند چون گربه

من این زن را و این شورا نمی‌دانم نمی‌دانم»

اشارہ مولانا به خورده شدن فرزند، اسطوره یونانی کرونوس خدای زمان را به یاد می‌آورد.

6. شیر و خورشید:

در اخترشناسی کهن، برج شیر خانه خورشید بوده است. در کتابی از ۸۵۰ م. به قلم ابومعشر بلخي برج اسد به سان خورشیدی بر دوش شیر تصویر شده (تصویر 8). به این تقارن پارسی گویان بارها اشاره کرده‌اند:

«زهره را خانه ثور و هم میزان               شمس را شیر و ماه را سرطان»        «خواجه نصیرالدین توسی»

«چو بر زد سر از برج شیر آفتاب         ببالید روز و بپالود خواب» «فردوسی»

همان گونه که اشاره شد ارتباط گرمای برج شیر (میانه تابستان) و سرشت آتشین این برج با خورشید، و یا شاید حتی همسانی یال و کوپال شیر نر به پرتوهای خورشید بر استحکام این اندیشه افزوده است. از این رو شیر و خورشید بارها در کنار یکدیگر تصویر شده‌اند تا جایی که می‌توان این انگاره را از مهم‌ترین نمادهای تاریخ ایران دانست، که دیر زمانی بر پرچم ایران زمین جای داشته است. شیر و خورشید نیز در اندیشه ایرانی نماد شهریاری است، در شاهنامه آمیزش این دو همواره در اشاره به شاهان است:

«به رزم اندرون شیر پاینده‌ای                به بزم اندرون شید تابنده‌ای

که در بزم دریاش خواند سپهر              به رزم اندرون شیر خورشید چهره»

شیر و خورشید همیشه نشانه‌ای برگرفته از سکه‌های دوران اسلامی معرفی شده (ن. ک: کسروی، ۲۵۳۶). اما آغاز بهره از این نقش‌مایه به دورانی بس کهن‌تر بر می‌گردد که کمتر بدان اشاره شده است. به نظر می‌رسد در هنر ایران نخستین بار در پایان سده ۵ پ.م اردشیر دوم این نقش را به کار برده باشد. بر یک اثر مهر که از شمال شرقی دریای سیاه یافت شده، اردشیر دوم در برابر ایزدبانو آناهیتا به نیاز ایستاده است (تصویر 9). این اثر مهر را برخی از پژوهشگران متعلق به حکومت‌های آناتولی پس از هخامنشی می‌دانند (432 :1987 ,Collon)، اما در ایرانی بودن بن‌مایه شکی نیست. بغ‌بانو(شهبانو) به رسم کهن شرقی بر پشت شیری ایستاده و هاله‌ای از پرتوهای خورشید او را در بر گرفته است. این نگاره شاید آغازی بر نشستن خورشید بر دوش شیر در هنر ایرانی باشد.

در هنر هزاره نخست پ.م همواره بر ران شیرها مهرانه (گردونه مهر) یا سوآستیکا دیده می‌شود که شاید اشاره‌ای دیگر به ارتباط شیر و خورشید باشد. از جمله بر جام‌های عمارلو حسنلو و کلاردشت (تصویر ۱۰)

7. شیر گاو اوژن:

در اثر مُهری از شش هزاره سوم پ.م (ت ۱۱) گاوی ایستاده دست بر سر دو شیری که رو به او دارند نهاده و در کنارش شیری ایستاده دست بر گرده دو گاوی گذارده که پشت به او دارند. برخی این نگاره را نشانی از چرخش فصل‌ها دانسته‌اند. شاید تصویری از تابستان و زمستان که یکدیگر را در چرخه‌ای همیشگی پی می‌گیرند. در یک تندیس بی‌همتا که به باختر ایران در نیمه هزاره دوم پ.م منسوب است موجودی با دو سر شیر و گاو دیده می‌شود (تصویر 12).

از کهن‌ترین نمونه‌های بن‌مایه یورش شیر به کار می‌توان به سنگ نگاره‌های جیرفت اشاره کرد (تصویر 13). در این آثار دو شیر در حال غلبه بر گاو دیده می‌شوند. این انگاره در شهداد (نیمه هزاره 3 پ.م) نیز بر روی یک سر تبر مسین نقش گردیده است (تصویر 14).

بر کاسه‌ای سنگی از شوش، در دوران عیلام میانه شیر و گاو رو به هم ایستاده و آماده نبردند (تصویر 15). این انگاره بر یک جام مفرغين لرستان (ابتدای هزاره نخست پ.م) نیز دیده می‌شود (تصویر 16).

تندیسی سیمین از سده ۸ پ.م (شاید از کلماکره) شیر را در حال دریدن گاو (تصویر 17) و تندیسی دیگر دو شیر را در حال جدال بر روی یک گاو (تصویر 18) تصویر کرده‌اند. همزمان همین نگاره بر روی یک پلاک زینتی زرین از کردستان نیز دیده می‌شود (تصویر 19).

شیر گاو شکن در هنر هخامنشی قداست آشکاری دارد، چنان که ۲۷ بار در پارسه نقش گردیده است (تصویر 20). این تصویر را می‌توان در آویزهای زینتی هخامنشي (تصویر 21) و بافته‌های گنجینه پازیریک نیز باز‌ یافت (تصویر 22).

برای شیر گاو شکن پژوهشگران تفسیرهای بسیار آورده‌اند. آن را نماد آغاز کار کشاورزی پس از پایان سرما دانسته‌اند (بیکرمن و دیگران، ۱۳۸۴: ۵۶)، یا نبرد شاه با نیروهای مخالفی که زیر بار قدرت شاهانه نمی‌رفته‌اند (بویس، ۱۳۷۴: ۱۸۶)، و یا پیروزی نیکی بر قوای اهریمن (گریشمن، ۱۳۷۱: ۱۵۷). بوسانی گاوکشی مهر را نیز بازمانده از همین انگاره نبرد شیر و گاو می‌داند (اولانسی، ۱۳۷۹: ۵۲).

جدال شیر و گاو در هنر اسلامی ایران چنان ریشه‌مند است که گاه کل هنر تشعیر را به نام این بن مایه، «گرفت و گیر» می‌نامند.

گاو و شیر باب آغازگر کلیله و دمنه است که با غلبه شیر بر گاو پایان می‌یابد (نصرا..، منشی، ۱۳۵۱: ۱۲۲۵۹)، و رد آن را در ادب پارسی می‌توان بارها پی گرفت:

«گاو دوشای عمر بدخواهش            بره خوان شیر گردون باد»         «ابوالفرج رونی»

«گاه قربان تو این معنی حمل با ثور گفت           کاش این منصب مرا گشتی مسلم یا تو راه» «عبد الرزاق اصفهانیه»

خاقانی نیز به جدال شیر و گاو در نوروز اشاره دارد:

«مانا که اندر این مه، عیدی ست آسمان را           ک‌‌آهیخت تیغ و آمد، بر گاو قرصه خور»

نباید بر این پندار باشیم که انگاره شیر گاو اوژن در همه فرهنگ‌ها معنایی یگانه دارد. اما در مورد نمونه‌های هخامنشی در تفسیر دیگر را نیز پیشنهاد می‌شود:

  • اگر به یاد بیاوریم که شیر در فرهنگ ایرانی همراه با خورشید و گاو همراه با ماه نمادپردازی شده است، می‌توان پیروزی شیر بر گاو را اشاره‌ای به دمیدن خورشید پس از پایان تاریکی دانست، سپیده دم در اندیشه، ادبیات و دین‌های ایرانی همواره ارج نهاده شده و برترین نیایش شبانه روزی (در میترائیسم، دین زرتشت و حتی اسلام) نماز سحرگاهی است.

 

  •  از سوی دیگر گاو از دیرباز نمایانگر صورت فلکی ثور (امروزه اردیبهشت) بوده. دو هزار سال پیش، خورشید در آغاز بهار بیشتر از زمینه صورت فلکی ثور (گاو) می‌گذشت، ولی امروز بیشتر از زمینه صورت فلکی حمل (بره) می‌گذرد( اکرمی، ۱۳۸۰: ۲۹). در حقیقت در هزاره نخست پ.م، خورشید در فروردین در برج گاو خانه داشته است. اگر ارتباط شیر با خورشید را به یاد آوریم، می‌توان نشستن شير بر پشت گاو را رمزی از ورود خورشید به برج ثور و رسیدن نوروز در سرزمین ایران دانست. از این رو نقش کردن این انگاره در پارسه که جایگاه برپایی جشن نوروز بوده است بایسته می‌نماید.

8. جدال مرد و شیر:

انسان شکارورز پیش از تاریخ طرح‌های پرشماری از شکار جانوران وحشی را بر روی دیوار غارها و سکونتگاه‌های خود نقش کرده است، آغاز یکجانشینی و کشاورزی نیز سبب نشده که انسان شکار و تصویرگری آن را کنار نهد، نگاشتن صحنه شکار‌گاه به قصد ثبت دلاوری مردان بوده و گاه نشانی از دستیابی به نیروی جادویی جانوران.

گزنفون می‌نویسد: «پارسیان شکار را آموزش راستین جنگ می‌دانند. جوانان به هنگام شکار سحرخیزی در سرما و گرما، بردباری، دوندگی، تیراندازی، چابکی و جسارت را فرا می‌گیرند» (گزنفون، ۱۳۸۹: ۲۵).

از آنجایی که شیر نیرومند‌ترین جانور ساکن فلات ایران و فرمانروای جانداران بر زمین دانسته شده، پادشاهان بسیاری برای اثبات دلاوریشان نقشی از خود در حال شکار شیر به جا نهاده‌اند. از نمونه‌های کهن این نقش می‌توان به مهری از ۲۳۰۰ پ.م بازمانده از شوش اشاره کرد (تصویر 23). بر روی یکی از جام‌های زرین حسنلو نیز نقش شکار شیر دیده می‌شود (تصویر 24).

بسیاری از مهرهای درباری هخامنشی شاه با بزرگان را به رسم آشوری در حال شکار شیر تصویر می‌کنند، از جمله مهر داریوش شاه (تصویر 25) و مهری یافت شده از تل برسیپ (تصویر 26). این نقش را می‌توان بر روی پلاک‌های آذینی زرین (تصویر 27) و ظرف‌های سیمین (تصویر 28) هخامنشی نیز باز یافت.

نقش برجسته‌ای از دوره پارتی سربازی زره پوش را در جدال با شیر تصویر کرده است (تصویر 29).

بر روی بسیاری از بشقاب‌های زرین و سیمین دوره ساسانی نیز شاه به شکار شیر مشغول است (تصویر 30 و 31). این نقش در گچبری‌های این دوره در چال ترخان نیز دیده می‌شود (تصویر32).

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. اتینگهاوزن، ریچارد، (۲۵۳۷)، قالیچه های شیری فارس، پرویز تناولی و سیروس پرهام، تهران: سازمان جشن هنر.
  2. کسروی تبریزی، احمد، (۲۵۳۶)، تاریخچه شیر و خورشید، تهران: چاپ رشديه.
  3. Posener, G., (1936), La premiere domination perse en Egypte, Bibliotheque d’etude, 11.
  4. دمیری، کمال الدین محمد بن موسی، (۱۲۷۵)، خواص الحيوان، چاپ سنگی، تبریز: دکه عبدالحسين عباس فريدنی اصفهانی
  5. هینتس، والتر، (۱۳۷۶)، دنیای گمشده عیلام، ترجمه فيروز فیروزنیا، تهران: علمی و فرهنگی
  6. مصفی، ابوالفضل، (۱۳۵۷)، فرهنگ اصطلاحات نجومی، تبریز: دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریزی
  7. Clauss, Manfred, (2000), The Roman Cult of Mithras: The God and his Mysteries, Translated by Richard Gordon, New York: Routledge.
  8. ورمازن، مارتین، (۱۳۸۳)، آیین میترا، ترجمه بزرگ نادرزاد، تهران: چشمه.
  9. Jackson, Howard M., (1985), The Meaning and Function of the Leontocephaline in Roman Mithraism, Numen, Vol. 32, Fasc.
  10. Barnett, R. D., (1975), Mithraic studies: proceedings of the first International congress of Mithraic studies, John R Hinnells, ed., Vol II. Manchester: Manchester University Press.
  11. Beck, R., (2004), Beck on Mithraism: collected works with new essays, Aldershot: Ashgate.
  12. Collon, Dominique, (1987), First Impressions: Cylinder Seals in the Ancient Near East, London: The British Museum Press.
  13. بیکرمن، هنینگ، ویلی هانتر، کاما، فرانسوا دوبلوا، واندر وردن، کندی، مکنزی مری بویس، ولز، سی ول، (۱۳۸۴)، علم در ایران و شرق باستان، ترجمه همایون صنعتی زاده، تهران: قطره.
  14. بویس  (۱۳۷۴)، تاریخ کیش زرتشت، ترجمه همایون صنعتی زاده، تهران: توس  
  15. گیرشمن، رومان (۱۳۷۱)، هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی)، ترجمه عیسی بهنام، تهران: علمی و فرهنگی
  16. اولانسی، دیوید، (۱۳۷۹)، پژوهشی نو در منشاء ميتراپرستی، ترجمه مریم امینی، تهران: چشمه.
  17. نصرا.. منشی، ابوالمعالی، (۱۳۵۱)، کلیه و دمنه، به تصحیح مجتبی مینوی، تهران: دانشگاه تهران.
  18. اکرمی، موسی، (۱۳۸۰)، گاه شماری ایرانی، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی
  19. گزنفون (۱۳۸۹)، زندگی کورش، ترجمه ابوالحسن تهامی، تهران: نگاه

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

مجسمه یونانی مراسم پرش از روی گاو خشمگین

نماد گاو در اندیشه و هنر 6 تمدن‌ باستانی

نماد گاو در آثار به جا مانده از تمدن‌هایی همچون بین النهرین، مصر، سومر، هند، یونان و آناتولی و بررسی آن در اندیشه و هنر این مردمان

کهن الگوی نماد گاو در جهان باستان انگاره‌ای مورد ستایش و گرانقدر است. نگاهی به کارکردهای پرشمار گاو برای جامعه انسانی و اهمیتی که این جانور در شکل دادن به تمدن بشری داشته است نشان می‌دهد که سبب تقدس گاو در باورهای مردمان خاور باستان چیست. در نوشتارهای اساطیری ایرانی گاو خاستگاه زندگی و سرچشمه زایش گیاهان و جانوران است. در میان رودان نیز نماد گاو در جایگاه مادرخدا و آورنده باران و رویاننده نیایش شده. برای مصریان گاو جسمی است که خدایان در آن هبوط می‌کنند و می‌تواند رایزن میان انسان با ایزدان باشد. از آنجایی که گاو برای مردمان خاور کهن جایگاهی بسیار ارجمند و ستوده دارد، نماد گاو به سان بن‌مایه‌ای مقدس بر روی بسیاری از آثار هنری این سامان از دره سند تا چاتال هویوک و کرت دیده می‌شود.

کاسه چنگ اور با سر گاو- سر گاو مینوسی

 نماد گاو در اندیشه و هنر سرزمین‌های همجوار

1. بین النهرین:

در میان سومریان نماد گاو غرنده برای تجسم نینهور، خدای آدرخش و باران استفاده می‌شده . او در بهار صحراها را با رویاندن گیاهان سبز می‌کرد. اداد (اکدی) یا ایشکور (سومری) خدای هوا نیز گاو درخشنده نامیده می‌شود. لوح‌های گلی از بابل کهن اداد را در کنار گاو تصویر می‌کند (تصویر 1).

آشوری‌ها نیز خدای بِل را ورزه گاو مقدس می‌نامیدند (الیاده، ۱۳۷۲: ۱۰۰). خدای بعل نزد مردمان اوگاریت نیز با نماد گاو تصویر شده. نینهورساگ خدای بانوی مادر زمین و باروری در سومر باستان است(117 ;2008،king) از نیایشگاه او در تل عبید (۲۶۰۰ پ.م) یک تندیس گاو مسی و ردیفی از گاوان زینت بخش دیوار یافت شده (تصویر 2 و 3)

در داستان گیلگمش، کشته شدن گوگالانا (گاو آسمانی) است که خشم خدایان را برعلیه گیلگمش و انکیدو بر می‌انگیزد. او شوهر ارشکیگال خدای بانوی دنیای پس از مرگ است، تصاویر سومری کشتن این گاو یادآور اهمیت آیین‌های گاوکشی در هنر هندی و میترایی است (تصویر 4). نماد گاو در میان رودان نیز با ماه در ارتباط است و شاخ‌های تیز و خمیده او نماد هلال ماه دانسته می‌شود (102 :2002 Cashford)

در اوروک از دوره جمدت نصر چند ظرف سنگی یافت شده که شاید برای برکت بخشی بر بدنه آنها ردیفی از نماد گاوان و گاه خوشه‌های درشت گندم نقش کرده‌اند (تصویر  5 و 6). بر جام سنگی اوروک هدیه آورندگان برای ایزدبانو اینانا بر پشت گاوی درشت هیکل ایستاده‌اند (تصویر 7).

سومریان تندیس‌های سفالین و سنگی گاو را به نیایشگاه‌های خدای بانوان هدیه می‌کرده‌اند (تصویر 8 و 9). یکی از چهار چنگ نامدار اور که از گورستان شاهی اور به دست آمده اند با سر زرین گاوی آذین یافته که ریشی از لاجورد دارد (تصویر 10)، بر روی پرچم شاهی اور مردی این جنگ را به نزد شاه می‌برد (تصویر 11)، دو چنگ سیمین (تصویر 12) و زرین (تصویر 13) دیگر اور نیز سر گاو دارند.

بر پلاک سنگی دودو از گیرسو (۲۴۵۰ پ.م) نماد گاوی زانو زده دیده می‌شود (تصویر 14). از خفاجه تندیسی سنگی از گاوی نشسته با ریش‌های بلند در دست است (تصویر 15). در دوران نوسومری نیز سر گاو برای زینت دیوار به کار می‌رفته است (تصویر 16).

بر روی عاج کندهای نوآشوری نماد گاو، گاهی ظریف و واقع‌گرا و گاه انتزاعی تصویر شده (تصویر 17، 18 و 19). در برخی از این آثار گاو سرش را به سوی گل نیلوفری با  اسلوب مصری خم کرده است (تصویر  20و21).

بر دیوارهای دروازه ایشتار بابل ردیف‌هایی از گاوان به نگهبانی ایستاده  بوده‌اند (تصویر 22)

2. مصر:

بر دو روی لوح آرایش نارمر (۳۱۰۰ پ.م) ایزدبانوی گاو پیکر بت که حامی نارمر بود تصویر شده است (تصویر 23). در دوره‌های بعد ویژگی‌های بت به ایزدبانو هاثور منتقل می‌شود (172 :2003  ،Wilkinson)

یکی از مهم ترین جانور – خدایان مصر کهن، گاو مقدس آپیس، نشان زمینی خدای پَث بود. مصریان تندیس‌های بسیاری را به شکل نماد گاو‌های آپیس ساخته‌اند (تصویر 24 ،25 و 26) و تصویر او را بر تابوت‌ها نقش کرده‌اند (تصویر 27). در برخی از این آثار فرعون در برابر آپیس ایستاده یا زانو زده و او را نیایش می‌کند (تصویر 28، 29 و 30).

از نماد گاو آپیس به عنوان میانجی رایزنی با خدایان بهره می‌گرفتند. از او درباره آینده می‌پرسیدند و حرکت‌هایش را تفسیر می‌کردند. در هر زمان یک آپیس زنده وجود داشت. پس از مرگ او را مومیایی کرده در تابوت‌های سنگی سترگ و باشکوه می‌نهادند، و در سراپیوم که مجموعه بزرگی از گودال‌های زیرزمینی در صحرا است در کنار هم دفن می‌کردند (83 :1992 ,Quirke)

سپس نیایشگران کشور را برای یافتن جانشین او زیر پا می‌نهادند، که نشان‌های ویژه‌ای داشت. بدن سیاه با هلالی سپید در سوی راست، سپیدی سه گوشی بر پیشانی، لکه سپیدی چون بال کرکس بر پشت و دمی پرمو‌‌ .(Robins, 1997: 34)

نماد گاو در مصر به خدایان دیگر چون آمون تبس نیز مرتبط است. پرهیزگاران گاه گوساله‌ای را به یک خدا اهدا می‌کردند که باید بر بدنش نقوش رنگی کشیده و مومیایی می‌شد، بررسی‌ها نشان می‌‌دهد که این گاوها در سن ۱۰ تا ۱۲ ماهگی قربانی شده‌اند (27 :1984 ,Andrews).

خدای بانو هاثور (تصویر 31) نیز در مصر باستان گاه به سان ماده گاوی با حلقه خورشید بر بالای سر و یک گردن آویز نشان داده می‌شد (157 :2003 ,Redford). در یک زیور یافته شده در تبس هاثور بر بالای یک گاو ایستاده است (تصویر 32). در برگی از پاپیروس آنی (سده ۱۳ پ.م) نماد گاوی (هاثور) در میان شاخه‌های نیلوفر مصری تصویر شده (تصویر 33).

بوخیس در مصر نماد گاوی وحشی بود که به شکل خدای جنگجو منتور تصور می‌شد، مادر او را خدای بانو هاثور می‌دانستند. پرستش گاو بوخیس در مصر تا سده ۴ م. ادامه داشت (160 :2004 ,Muller)

خدای بزرگ هلیوپولیس، آتوم – رع نیز گاه با نماد گاوی نمایان می‌شد که منویس نام داشت.

3. آناتولی، سوریه و اورارتو:

 در میان خانه‌های چاتال هویوک ترکیه (۷۵۰۰ – ۵۷۰۰ پ.م) بناهای بزرگی وجود دارد که بر دیوارهایشان جمجمه‌های گاو با شاخ بلند آویخته شده (تصویر 34). پوشیده بودن این دیوارها با نقاشی‌های آیینی و یافته شدن پیکرک‌های باوری نشان می‌دهد این تالارها نیایشگاه یا فضای مقدس بوده اند (127 :2005 ،Balter) این امر گواهی بر اهمیت مذهبی گاو برای مردمان دوران نوسنگی آناتولی است. سرزمینی که مردمانش برای نخستین بار گاو را اهلی کرده‌اند.

در میان آثاری که از شهر مهم هیتیت‌ها آلاجاهویوک (۲۳۵۰ پ.م) به دست آمده نماد گاو به شمار بسیار دیده می‌شود (تصویر 35 و 36). یک بخوردان سفالی از هنر هوری به سان قلعه ای است که بر پشت یک گاو غول پیکر بنا شده (تصویر 37)

تیلا خدای گاو پیکر هوریان و هیتیت‌ها بود که در کنار تشوب خدای نیرومند هوا پرستیده می‌شد. ارابه تشوب را دو گاو مقدس به نام سری و هوری (شب و روز) می‌کشند (112 :1963،Hawkes)

خدای همسان او در میان اورارتوها تشيبا بود که ایستاده بر پشت گاو تصویر می‌شد (تصویر 38 و 39). گرداگرد یک دیگ مفرغی اورارتویی را سرهای گاوی با شاخ‌های پیچان پوشانده است (تصویر 40).

فنیقیها (ساکنان لبنان امروزی) خدای بزرگ خود اِل را ورزه گاو می‌نامیدند (الياده، ۱۳۷۲: ۹۹). در عاج کندهای فنیقی (سده های ۹ و ۸ پ.م) نماد گاوهایی در حال چریدن یا شیر دادن تصویر شده‌اند (تصویر 41 و 42).

 ۴. هند:

اهلی شدن گاو در دره سند (پاکستان کنونی) به کهن‌ترین لایه‌های تپه مهرگر (۷۰۰۰ – ۵۵۰۰ پ.م) بر می‌گردد. در نیمه نخست هزاره سوم پ.م دو شهر بزرگ موهنجودارو و هاراپا در دره سند شکوفا شدند. اهمیت نماد گاو برای مردمان این تمدن‌ها انكارناشدنی است (261 :1997 ,Kenoyer)

نماد گاو کوهان‌دار پرکاربردترین نقش بر روی مهرهای بازمانده از موهنجودارو ( تصویر 43 و44) و هاراپا ( تصویر 45 و 46) است. همچنین پیکرک‌های گاوان بسته به گاوآهن (تصویر 47) یا ارابه (تصویر 48) نیز در این تمدن‌ها بسیار ساخته شده. نقش غالب تندیس‌های سنگی و سفالینه‌های هاراپا نیز گاو است ( تصویر 49 و 50)

همچون اوستا در ریگودا نیز به مراقبت از گاو و نیازردن او سفارش بسیار شده، اما رسم قربانی گاوان سترون برای بارور ساختن زمین را مردمان هند در بسیاری از دوره‌ها اجرا نموده‌اند (70 ;1989 ,Bhandarkar)، بر روی اثر مهری از هاراپا می‌توان قربانی را به شکل نماد گاو مشاهده کرد (تصویر 51) که شاید بعدها بر گاوکشی در کیش مهر تاثیر نهاده باشد.

به باور هندوان این قربانی را ایزدبانوی نیرومند دورگا انجام می‌دهد و گاو قربانی در قامت دیوی به نام ماهیشا تصویر می‌شود (تصویر 52)

نماد گاو سپید در اندیشه هندو نیز نشانگر پریتیوی ماتار (مادر نخستین، مادر زمین) است (201 :2007 ,Doniger).

هندوان خدای بانو آدیتی را گاو کیهانی می‌خوانند (کوماراسوامی،‌‌۲۱۶:۱۳۸۲ ).

یکی از القاب خدای شیوا پشويتي (فرمانروای گاوها) است. گاو مقدسی که در اندیشه هندوان مرکب شیوا است ناندی (به معنای شاد) نام دارد. شیوا گاه با همسرش اوما بر پشت گاو ناندی تصویر می‌شود (تصویر 53). نماد گاو ناندی را گاه در اندازه‌های بسیار بزرگ به سان نگهبانی نشسته بر در نیایشگاه‌های‌‌ شیوا قرار داده اند (تصویر 54 و 55). در اساطیر هندی او لقب محافظ دروازه کاخ شیوا و فرمانده ارتش شیوا را نیز دارد. رنگ سفید او نشانه پاکی و دادگری است. نیایشگران ناندی از او باروری، سلامتی و فراواني طلب می‌کنند .(Dallapiccola, 2004: 138)

5. یونان:

 گایا خدای بانوی زمین و مادر آفریننده نخستین در اساطیر یونان است. بیشتر زبان شناسان ریشه واژه گایا را نامشخص اعلام کرده‌اند (269 ;2009 ,Beekas). اما از آنجایی که ویژگی‌های او با پریتیوی ماتار هندی)که با نماد گاو تصویر می‌شود) یکی است، ممکن است نامش برگرفته از گویش سانسکریت باشد. از یاد نبریم که در اوستا نیز نخستین آفریده خداوند گاوی است که پس از مرگش همه گیاهان از تن او می‌رویند.

 نمونه‌هایی از سرهای نقره ای گاو با شاخ زرین (تصویر 56) از هنر میسن باقي مانده که گاه با گل نیلوفری بر پیشانی آذین شده‌اند (تصویر 57). نماد گاو را بر سفالینه‌های میسنی نیز می‌توان دید (تصویر 58)

در دیوارنگاره‌ها و تندیس‌های کرت تصاویری از آیین پراهمیت پرش از گاو یا رقص گاو با جزییات کامل تصویر شده است (تصویر 59). این رقص با گرفتن شاخ گاو خشمگین و پریدن از روی بدن او انجام می‌شده (تصویر 60). با توجه به جایگاه قدسی نماد گاو در اندیشه مینوسی این مراسم را باید آیینی و مذهبی قلمداد کرد.

 همچون آناتولی باستان، در معماری مینوسی کرت (سده‌های ۱۵ تا ۱۲ پ.م) نیز شاخ گاوهای قربانی شده در نیایشگاه‌ها و کاخ‌ها به شمار بسیار قرار داده شده که به شاخ‌های متبرک مشهورند (107 :1901 ,Evans). این شاخ‌های بزرگ از سنگ یا سفال بخش مهمی از معماری مینوسی را شکل می‌دهند (تصویر 61). هنرمندان کرت تندیس‌هایی به سان گاو ساخته‌اند (تصویر 62) و نماد گاو را بر روی زیورهای خود نیز ثبت کرده‌اند (تصویر 63)

در اساطیر یونانی زئوس برای همخوابگی با اروپا به صورت یک گاو سپید بزرگ در می‌آید، همسر وی هرا لقب بواوپیس (گاوچشم) دارد. دیونیسوس نیز اغلب با نماد گاو تصویر شده. در یک داستان کهن به قربانی شدن دیونیسوس گاو پیکر به دست تایتان ها اشاره شده (64 :1985 ,Burkert)

هرکول در هفتمین خوان سفرش گاو بسیار نیرومند کرت را مغلوب می‌کند (تصویر 64). گاو پس از آن به ماراتن فرستاده می‌شود و در نهایت به دست تسیوس قربانی می‌گردد (تصویر 65).

در اودیسه هومر، گاو نامیرای محبوب هلیوس (خدای خورشید) که در جزیره تریناسيا (احتمالا سیسیل امروزی) زندگی می‌کند زیبا، فراخ پیشانی، فربه و با شاخ‌های پیچان توصیف شده است. هلیوس از آزار رسانندگان به گاوهایش انتقام سختی می‌گیرد (419 ;1993 ,Gantz)

یونانیان نیز برای خدایانشان گاو قربانی می‌کرده اند. یک مراسم قربانی بزرگ به نام هکاتومب (صد گاو) برای ایزدانی چون آپولو، آتنا و هرا و در پایان اولمپیک برای زئوس با شادمانی و پایکوبی انجام می‌شده است (5 :1988 ,Jones)۔ بر روی برخی از سفالینه‌های یونانی آیین آماده سازی گاو برای قربانی تصویر شده است (تصویر 66).

۶. نوشتارهای سامی:

شبات پارا گاو سرخ مویی است که یهودیان پس از ذبح می‌سوزانند و خاکسترش را برای تطهیر مذهبی به کار می‌برند. این قربانی بازمانده یک رسم بسیار کهن است. برپایه کتاب مقدس خداوند از یهودیان می‌خواهد برایش گاو ماده سرخ موی تندرست بدون علامتی که کسی بر آن یوغ ننهاده قربانی کنند (اعداد، ۱۹:۲).

 کنعانیان خدایی به نام ملوخ داشته‌اند که با نماد گاو تصویر می‌شده (335 :2004 , Johnston). بنی‌اسراییل در غیاب موسی که به کوه رفته بود تندیس زرینی از گاو می‌سازند و به پرستش آن مشغول می‌شوند (خروج، ۳۲:۴). سليمان پیامبر حوضچه بزرگی از مفرغ ساخت که بر دوش دوازده گاو قرار داشت. سه گاو به سوی شمال، سه گاو به سوی غرب، سه گاو به سوی جنوب و سه گاو به سوی شرق (شاهان،۷:۲۵)

در اندیشه مسیحی، نماد گاو نر برای سن لوک (لوقا) انجیل نگار استفاده می‌شود.

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. الياده، میرچا، (۱۳۷۲)، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران: سروش.
  2. King, L. W., Hall, H. R., (2008), History of Egypt, Chaldea, Syria, Babylonia, and Assyria in the Light of Recent Discovery, LA: The Echo Library
  3. Cashford, Jules, (2002), The Moon: Myth and Image, London: Cassell Illustrated
  4. Wilkinson, Richard H., (2003), The Complete Gods and Goddesses of Ancient Egypt, London: Thames & Hudson.
  5. Quirke, S. and A. J. Spencer, (1992), The British Museum Book of Anc, London: The British Museum Press.
  6. Robins, Gay, (1993), Women in ancient Egypt, London: British museum
  7. Andrews, A. R., (1984), Egyptian Mummies, London: The British Museum Press.
  8. Redford, Donald B., Ed., (2003), Oxford Guide to Egyptian Mythology, New York: Berkley
  9. Muller, W. Max, (2004), Egyptian Mythology, Montana: Kessinger Publishing.
  10. Balter, Michael, (2005), The Goddess and the Bull, New York: Free Press.
  11. Hawkes, Jacquetta, Leonard Woolley, (1963), Prehistory and the Beginnings of Civilization, V. 1, New York: Harper & Row.
  12. Kenoyer, J. M., (1997), Trade and Technology of the Indus Valley: New insights from Harappa Pakistan, World Archaeology, 29 (2).
  13. Bhandarkar, D. R., (1989), Some Aspects of Ancient Indian Culture, Delhi: Asian Educational Services
  14. Doniger O’Flaherty, Wendy, ed. (2007), The Rig Veda: an anthology: one hundred and eight hymns, Harmondsworth: Penguin Books.
  15. کوماراسوامی، آناندا کنتیش، (۱۳۸۲)، مقدمه ای بر هنر هند، ترجمه امیرحسین ذکرگو، تهران: روزنه
  16. Dallapiccola, Anna, (2004), Dictionary of Hindu Lore and Legend, London: Thames & Hudson.
  17. Beekes, R. S. P., (2009), Etymological Dictionary of Greek, Leiden: Brill.
  18. Evans, Arthur, (1901), Mycenaean tree and pillar cult and its
  19. Clauss Burkert, Walter, (1985), Greek Religion, London: Harvard University Press.
  20. Gantz, Timothy, (1993), Early Greek Myth, Vol. 1, London: Johns Hopkins University Press.
  21. Gwynn-Jones, P., (1998), The Art of Heraldry: origins, symbols, designs, London : Parkgate
  22. Johnston, Sarah Isles, (2004), Religions of the Ancient World: A Guide, Cambridge: Harvard University Press.

بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

تصویری از غارنگاره های باستانی در نماد و نشانه شناسی کهن الگوها

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

نگاهی به روش‌های نماد و نشانه‌ شناسی و نیز بررسی چگونگی ارتباط آنها با کهن‌ الگوها

 نباید از جایگاه بلند نقش گاو در باور و مذهب نیاکانمان به شگفت آییم و بیراه نخواهد بود اگر ادعا کنیم اهلی نمودن گاو گامی بلند در راه متمدن شدن انسان بوده است چرا که همزیستی با گاو برای انسان پیش از تاریخ بسیار سودمند بوده است. چند ‌نمونه از ارزش‌های گاو اهلی برای انسان را می‌توان چنین برشمرد:

  • الف. با بستن خیش بر گاو، انسان توانست زمین را ژرف‌تر و کاراتر از پیش شخم بزند و برداشت فرآورده‌های کشاورزیش رو به فزونی و بهبودی نهاد.
  • ب. شیر پربرکت و زیاد گاو پس از سیر کردن گوساله‌هایش برای بهره نوزادان به کار رفت و مادرانی که بدین ترتیب فرزند را زودتر از شیر می‌گرفتند توانستند دوباره باردار شوند و این مهم به زایش بیشتر و گسترش جوامع انسانی انجامید.
  • ج. پسماندهای گاو به کار افروختن کوره‌هایی کارآمدتر آمد که برآیند آن را می‌توان در پدیداری سفالینه‌های ظریف و خوب پخته در ابتدای دوران مس سنگی و در نهایت ذوب فلز در پایان این دوره پی‌گرفت.

اندام گاو پس از مرگ نیز برای انسان سودمند بود. گوشت کافی گاوهای فربه بود که گروه‌های شکارورز را از جدال بی‌پایانشان با طبیعت بی‌نیاز ساخت و به سوی یکجانشینی سوق داد. پوست گاو به کار پوشاندن انسان آمد و حتی از شاخ و سمش چسب گرفتند. ‌از این رو نقش گاو در کنار زندگی پیشینیانمان، در آثار هنری آنها نیز نقشی غیر قابل انکار است.

سرستون و ریتون به شکل گاو

نقش گاو در هنر باستانی فلات ایران

۱. دوره مس سنگی:

کهن‌ترین بازنمایی‌های نقش گاو در هنر ایران را می‌توان در آثار یافت شده از هزاره چهارم پ.م در چغامیش (تصویر 1)، تل باکون (تصویر 2و3) و تپه حصار (تصویر 4) باز یافت. گاو در این آثار فربه، با شاخ‌های بلند و همبسته با زمین تصویر شده است.

2. دوره مفرغ:

بر روی ظرف‌های سنگی جیرفت نقش گاوهای کوهان‌دار باشکوه بسیار تصویر شده‌اند (تصویر 5). بر روی یکی از این نگاره‌ها دو گاو و زمین سرسبز زیرپایشان را ابرها در بر گرفته‌اند (تصویر 6). همین کارها را همزمان به شکلی ساده‌تر می‌توان در هنر شهداد بازیافت (تصویر 7). تندیس گاو کوهانداری از شهرسوخته یادآور نقش گاو در هنر همزمان با این دوره در دره سند است (تصویر 8).

یک پیکره مفرغی گاو از ۲۳۰۰ پ.م به جا مانده که متعلق به شمال باختری ایران است (تصویر 9).

در تپه گیان (هزاره ۲ پ.م) سر گاوی سفالین یافت شده که شاید به عنوان تزیین بر دیوار آویزان می‌شده است (تصویر 10).

3. عیلام:

یکی از شاهکارهای هنری شوش کهن تکوک سیمینی با نقش گاو نشسته است که قدمت آن به ۳۰۰۰ پ.م می‌رسد (تصویر 11). در همین دوره عیلامیان گردن آویزهای سنگی با نقش گاو داشته‌اند (تصویر 12).

 یک مهر سنگی یافت شده از شوش (هزاره ۳ پ.م) نقش گاو کوهان دار و نوشته‌ای هاراپایی دارد که از ارتباط تجاری میان شوش با دره سند حکایت می‌کند (تصویر 13).

از عیلام میانه جامی مفرغین به دست آمده که سرهای گاوان تنومندی از آن بیرون زده است (تصویر 14). در ورودی نیایشگاه‌های عیلامی تندیس‌هایی از گاو نر به نگهبانی ایستاده بودند (هینتس، ۱۳۷۶: ۶۴)، گاو نقش محافظ را در آثار هنری عیلامی نیز داراست، تندیس گاو سفالین بزرگی که در نیایشگاه دوراونتاش یافت شده برپایه کتیبه‌اش به خدای اینشوشیناک پیشکش گردیده (تصویر 15).

۴. دوره آهن:

بر روی کوزه‌های سفالین زیویه نقش گاوی که در پای گیاه زندگی زانو زده است دیده می‌شود (تصویر 16). گاو بر عاج کندهای زیویه نیز نقش شده (تصویر 17).

بر روی جام زرین حسنلو نقش گاوی وجود دارد که مردی را بر ارابه‌ای با دو چرخ به دنبال می‌کشد. از دهان او آب مانند چشمه‌ای به روی خاک روان است (تصویر 18). یک سینه‌بند مفرغین از حسنلو نقش پهلوانی را دارد که شاخ‌های دو گاو نر تنومند را با دو دست گرفته است (تصویر 19).

نقش گاو در یافته‌های مارلیک نیز بسیار دیده می‌شود. نمونه‌های بسیاری از گاوهای کوچک مفرغین در مارلیک ساخته می‌شده است. یکی از ظریف ترین آثار این تپه نقش دو گاو کوهان‌دار را در حال کشیدن گاوآهن تصویر می‌کند (تصویر 20). آبخوری‌های گاوسان سفالین مارلیک به سبب ساختار خاص و زیبایشان بسیار مشهورند (تصویر 21).نقش گاو بر روی جام‌های مارلیک نیز دیده می‌شود.

 همزمان در تپه‌های دیگر شمال مرکزی ایران چون کلورز (تصویر 22 و 23) و املش (تصویر 24 و 25) نیز تندیس‌ها و تکوک‌های گاوسان ساخته شده است.

 بر روی یک سینی مفرغی بازمانده از هنر لرستان پنج گاو به گرد گیاه زندگی می‌چرخند (تصویر 26). نقش گاوی که مردی را بر دوش دارد نقش یک شمعدان مفرغی از لرستان است (تصویر 27).

دو گاو سیمین بسیار ظریف از سده هشتم پ.م در دست است که پس از‌‌‌ حفاری قاچاق از ایران خارج شده‌اند. این آثار ممکن است بخشی از گنجینه کلماکره باشند (تصویر 28 و 29).

از چغاسبز لرستان (سده ۷ پ.م) تندیسی سفالین از گاوی نیرومند با اندام خمیده و شاخ‌های پیچان يافت شده است (تصویر 30).

۵. دوران هخامنشی، پارتی و ساسانی:

نقش گاو از مهم ترین نقش‌مایه‌ها در هنر و معماری هخامنشی است، دو گاو نر باشکوه، پشت به هم داده و سنگینی تاق را بر فراز سرستون‌های پارسه به دوش گرفته‌اند (تصویر 31). بزرگی گاوهای سنگی ستون‌های کاخ صد ستون شگفت‌آور است (تصویر 32).

نقش گاوهای زانو زده تنومند را می‌توان در معماری هخامنشی شوش (تصویر 33) و تکوک‌های سیمین (تصویر 34 و 35) هخامنشی نیز باز یافت. نقش دو گاو پشت به هم بر روی یک انگشتری از گنجینه جیحون (تصویر 36) و ترکیبی از سر سه گاو بر روی یک مهر (تصویر 37) از دیگر نقش مایه‌های هنر هخامنشی هستند. پیکرک‌های کوچک تزیینی با نقش گاو نیز در این دوران ساخته می‌شده‌اند (تصویر 38)

از دوره ساسانی تکوکی سیمین با نقش  سر گاو در دست است که بدنه اش به سان سر یک زن ساخته شده و تاثیر هنر هندی در ساخت آن آشکار است (تصویر 39).

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. هینتس، والتر، (۱۳۷۶)، دنیای گمشده عیلام، ترجمه فيروز فیروزنیا، تهران: علمی و فرهنگی

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

نقش ماهی در اساطیر و هنر 6 تمدن باستانی

نگاهی به نقش ماهی در آثار تمدن‌های بین‌النهرین، مصر، هند، یونان و آناتولی و بررسی این کهن الگو در اساطیر مردم خاور باستاننقش ماهی در آثار هنری مردمان خاور باستان نقشی پرتکرار است که این امر به سبب جایگاه ویژه‌ای است که ماهی در اساطیر این مردمان دارد. در دوران کهن...

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

نماد ماهی در آثار هنری ایران باستان

بررسی کهن الگوی پراهمیت نماد ماهی در آثار یافت شده از دوره‌های مختلف باستانی ایراننماد ماهی‌هایی که سر در پی هم بر کف یا گرداگرد ظرف‌ها تصویر می‌شدند (نماد ماهیان چرخان) به سبب کارکردی که در حفظ زندگی مینوی از گزند آسیب اهریمن دارند از دوران پیش از تاریخ تا امروز...

4 ماهی اساطیری ایران باستان

4 ماهی اساطیری ایران باستان

نگاهی به ماهیان اساطیری ایران زمین همچون کرماهی، واسی، ماهی نگاه‌دار جهان و ماهیان آسمانی که جایگاه ویژه‌ای در باورهای مردمان باستان داشته‌اند.ماهی به سبب زندگی در آب‌های جاری و ژرفای دریاها، در اندیشه مردمان جهان باستان با خدایان ناظر بر آب‌ها و نیروهای نگاهبان زندگی...

اشتراک خبرنامه

9 گاو اساطیری در ایران باستان

9 گاو اساطیری در ایران باستان

9 گاو اساطیری ایران باستان

9 گاو اساطیری در ایران باستان

نگاهی به چند گاو اساطیری همچون گاوش، ایوک داد، برمایه، سریشوک و … که در باورهای ایرانیان باستان نقش مهمی داشتند.

گاو از مهم‌ترین جانورانی است که انسان توانسته اهلی کند. تا جایی که می‌توان گفت بهره‌گیری از گاو اهلی شده سرنوشت جوامع انسانی را دستخوش تفاوت‌های بسیاری ساخته است. نخستین نمونه‌های گاو اهلی ده هزار سال پیش در آناتولی و شمال میان رودان و اندکی پس از آن در کوهپایه‌های زاگرس پدیدار می شوند (12 :2008 ,Zeder).

البته پیش از آن نیز گاو وحشی یکی از منابع غذایی ارزشمند انسان بوده. وابستگی انسان به گاو وحشی را می‌توان با نگاهی به نقاشی‌های غارهای پیش از تاریخی در سراسر جهان دریافت.

سرستون گاو هخامنشی

گاو در اندیشه و نوشتارهای ایرانی

1. گاوش

یشتی با هفت کرده و ۳۳ بند برای گاوش ایزدبانوی نگاهبان چارپایان سروده شده، نام دیگر او درواسپ است یعنی «دارنده اسبان درست» (پورداوود، ۱۳۵۶: ۳۷۴).

او در گاوش یشت” توانای مزدا آفریده اشون پناه بخش” نامیده شده (کرده 1، بند ۵)، و نیز نیرومند برزمند پاداش دهنده درمان بخش (کرده1، بند ۲). او دارنده اسبان زین کرده و گردونه‌های پرتکاپو با چرخ‌های خروشان است (کرده ۳، بند ۱۲)

گاوش در گاتاها برخوردار از صفات ویژه‌ای است. او روح دارد، در شکایت به اهورامزدا روی می‌آورد و اهورامزدا خود نگران سرنوشت و سلامت اوست و خداوند اشو زرتشت را به پرستاری او می‌فرستد.

در هات ۳۲ یسنا به کسانی که گاو را با فریاد و شادمانی قربانی می‌کنند نفرین فرستاده می‌شود و در هات ۳۳ به کسی که با کوشش از گاوان پرستاری کند نوید بهشت داده می‌شود.

آن کس پیام دین را از بین می‌برد که می‌گوید: گاو و خورشید بدترین چیزهایند (یسنا، هات ۳۲، بند ۱۰). مزدا اینان را بدین کنش بد متهم می‌کند که با سخنان قهرآور خود زندگی گاو را نابود می‌کنند (یسنا، هات۳۲، بند ۱۲)

ستایش گاو پاک سرآغازی است بر ستایش آب (وندیداد، فرگرد ۲۱). در یک اسطوره کهن از ابری که به سان گاو در آمده است باران فرو می‌بارد (اورمزد و ‌اهریمن، بند ۱۲۲)

فواره سنگی با نقش انسان نمادین
نمادهای باستانی روی سفالینه های تل باکون

2. ایوَک داد (گاو نخستین)

در بسیاری از اساطیر حیوان نخستین باید برای باروری و آفرینش فدا شود (یونگ، ۱۳۷۸: ۳۷۵). قربانی گاو نخستین، در اساطیر اوستایی برکت‌زا و آفریننده است. بر پایه کتاب‌های دینی پهلوی به ویژه بُندَهش و زادسپرم و دادستان دینیك و دینکرد می‌توان این گونه برداشت کرد که کیومرث و گاو نخستین به نام ایوك داد از خاك درست شدند. گاو در ساحل راست رودخانه داییتی و کیومرث در ساحل چپ آن آفریده شد.

در زادسپرم و پشت هفتم و سیروزه دوم این گاو را ماده، سپید و نورانی، همچون ماه وصف کرده‌اند، گاو و کیومرث تا سه هزار سال در آرامش بودند.تا آنکه در یورش اهریمن، در کنار رود داییتی، زار و بیمار شد و از بین رفت. به سبب داشتن سرشت گیاهی، از اندام‌های این گاو ۵۵ گونه غله و ۱۲ گونه گیاه شفابخش روییدند.

پس از آن هر چه در تخمه او روشن و نیرومند بود به فلک ماه برده شد و پس از پاک شدن در پرتو نور ستارگان، دو آفریده از آنها شکل گرفتند که یکی نرینه بود و دیگری مادینه و از آنان دویست و هشتاد گونه از جانوران پدید آمدند (بندهش، بخش ۱۰، بند ۱)، این جانوران بنا بر بندهش و زادسپرم، گوسپندان بر زمین، مرغان در هوا و ماهیان در آب بودند.

در نوشتارهای اوستایی و پهلوی بارها به این همبستگی گاو با ماه اشاره شده است.

بر اساس این روایت کهن آفرینش ایرانی، گاو همواره به سان بن و ریشه جانوران و گیاهان ستایش گردیده.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو

3. فریدون و گاو

در نوشتارهای کهن، پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد. نام بسیاری از اعضای خاندان فریدون با گاو ساخته شده است مانند: پورو گاو، سیاو گاو، و سپیت گاو (525 :1960 ,Darmesteter).

در اوستا فریدون برای کامیابی بر اژیدهاک که راه باران را بسته به درگاه گاوش پیشکش می‌آورد و او پیروزش می‌سازد (گاوش پشت، کرده ۳، بند ۱۳ و ۱۴).

در اوستا به گاوی به نام برمایون اشاره شده که اشي (ارت) ایزدبانوی توانگری و پاداش بدو پناه می‌برد (دوستخواه، ۱۳۷۱: ۹۴۸). این گاو یگانه در ادبیات ایران فریدون را در نوزادی شیر می‌دهد.

خواب‌گزار پیش بینی می‌کند که این گاو به دست ضحاک کشته خواهد شد و فریدون به کین خواهی او و پدر بر ضحاک خواهد تاخت و همین گونه می‌شود.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو
شمایل نگاری

4. گرزه گاوسر

کمتر جنگ افزاری جایگاهی همپای گرز گاوسر در ادبیات و سنت‌های مذهبی ایران دارد (247 :1985 ,Harper)

موبد زردشتی به هنگام برگزاری آیین‌های مربوط به آتش این گرز را حمل می‌کند. این گرز در جامعه زردشتی گرز فریدون یاگرز مهر خوانده می‌شود (53 :1968 ,Boyce).

به گفتار شاهنامه این گرز سلاح دلاورانی است چون فریدون ، لهراسپ و بهرام

در اوستا به جنبیدن «گاودرفش» در باد نیز اشاره می‌شود (یسنا، هات ۱۰، بند ۱۴)، و این نشان می‌دهد که ایرانیان (شاید در دوران فریدون) بر درفش خود نقش گاو داشته‌اند.

همچنین در نوشتارهای حماسی از یک ساز جنگی (نایی که به هنگام رزم می‌نوازند) به نام گاودُمب سخن رفته (یادگار زریران، بند ۲۶)

فریدون و گرزه گاوسر

5. مهر گاو اوژن

از آنجایی که میتراییسم در اروپا رواج و ریشه ای بس ژرف‌تر از ایران یافته برای پی‌جویی جایگاه گاو در دین مهر باید به آثاری که از قلمرو امپراتوری روم به جا مانده است بنگریم. در ۴۲۰ مكان باستانی اروپا که آثار همبسته با دین مهر در آنها یافت گردیده نزدیک به ۷۰۰ نگاره یا پیکره از گاوکشی مهر دیده می‌شود(Clauss, : 2000xxi).

بین انگاره‌های مهری (چون زایش مهر از سنگ یا مهمانی مهر)، گاوکشی همواره در میانه مهرآوه‌ها قرار دارد (1991:6,Ulansey). این جایگاه مرکزی و شمار بسیار نشان می‌دهد که قربانی گاو مهم‌ترین بخش آیین میترا بوده است. این آثار گاه نقش برجسته‌اند و گاه پیکره‌های ایستاده، گاه با جزییات بسیار و گاه ساده.

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو
شمایل نگاری

6. نقش گاو در زایش زردشت

جوهر تن زرتشت را اورمزد از نزد خویش به سوی باد و از باد به سوی ابر به حرکت درآورد و به صورت آب، قطره قطره بر زمین فرو فرستاد. در پی آن گوناگون گیاهان از زمین روییدند. پوروشسب شش گاو سفید زرد گوش را به سوی آن گیاهان روانه کرد. دو گاوی که هنوز نزاییده بودند، به گونه‌ای معجزه آمیز شیردار شدند. بدین گونه جوهر تن زردشت که در آن گیاهان بود با شير آن گاوان آمیخته شد. دوغدو به خواست پوروشسب دیگ چهارگوشي را برگرفت و شیر گاوان را در آن دوشید و آن را به ستون بزرگی آویخت. جوهر تن زردشت در آن شیر بود (آموزگار و تفضلی، ۱۳۷۰: ۴۱).

گاو مقدس ایران باستان

7. جدال تیشتر و بهرام به سان گاو با دیوان

بهترین شرح نبرد ستاره تشتر (شعرای یمانی یا سیروس) با اپوش در تیر یشت (بندهای ۲۰ تا ۲۲، ۲۶ تا ۲۸) آمده است. تیشتر، ستاره‌ای است که نطفه آب، زمین و گیاهان با اوست و برای این که بتواند به سرزمین خشک و تشنه باران ارزانی دارد، باید بر اپوش دیو خشک سالی چیره گردد. او در تیر یشت برای پیروزی بر اپوش ستایش می‌شود ایزدی که آب‌های ایستاده و جاری، جویبار و برف و باران در اشتیاق دیدار اویند و در انتظار وقتی که چشمه‌های آب، سترگ‌تر از شانه اسب‌ها به جریان در آیند تا کشتزاران و دشت‌ها و ریشه گیاهان را از رطوبت خود نیرو بخشند (تیریشت، بندهای ۴۱ تا ۴۲).

نبرد تيشتر با اپوش سه بار و هر بار ده شب ادامه دارد. تيشتر در ده شب دوم این جدال در قامت یک گاو زرین شاخ به پرواز در می‌آید (تیریشت، بند ۱۶). یکی از تجلی‌های بهرام (ورثرغنه) در جدال با دیوان نیز ورزای زیبای زرد گوش با شاخ زرین است (بهرام یشت، بند ۷)

نبرد تیشتر و اپوش
شمایل نگاری

8. گاو سریشوک یا هذیوش

 از موجودات افسانه‌ای و اسطوره‌ای ایران باستان است که ذکری از آن در اوستا نیز آمده است.

انسان را جز بر پشت گاوی آسمانی به نام سریشوک یا هذیوش سوار شدن یارای سفر از کشوری به کشوری دیگر نبود. سریشوک را گوپت شاه (باشنده ای گاو – مرد که نیمی از او انسان و نیمه دیگر او گاو است) به دقت مراقبت می‌کند. این گاو آخرین جانداری است که در فرشگرد قربانی می‌شود (هینلز، ۱۳۸۹: ۴۳). در آن زمان از تن او هوش (شراب بیمرگی) مهیا کنند (بندهش، بخش ۱۹، بند ۱۳).

بر پایه بندهش در دوران تهمورث زمانی که مردم در حال جابجایی بر پشت این گاو بودند آتشدان آنها بر اثر توفان به دریا می‌ریزد و سه آتش بزرگ اساطیر که همان آتش‌های مقدس هستند جای آن را می‌گیرند و با درخشش و روشنایی خیره کننده راه را برای گذر مردم نمایان می‌سازند (بویس،۱۱۷:۱۳۸۹ ) واژه سریشوک از همین سه آتش گرفته شده است.

گوپت شاه- گاو سریشوک -هذیوش

9. گاو آسمانی (♉)

گاو از دیرباز نمایان‌گر صورت فلکی ثور (امروزه اردیبهشت) بوده است. (مصفی، ۱۳۵۷: ۱۵۳). برج گاو را در آسمان گروه ستارگانی شکل داده‌اند که در کنار یکدیگر به سان نیمه پیشین بدن یک گاو دیده می‌شوند. نماد این برج نیز سر و دو شاخ گاو است. برج گاو در اخترشناسی سرشتی مرتبط با زمین دارد.

بر اساس یک باور باستانی زمین بر شاخ های گاوی قرار دارد که بر پشت یک ماهی ایستاده است (دهخدا: ۱۳۷۷، ۲۰۰۵۹).

 

کاشی با نقش اساطیری تهمتن و جادو

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. Zeder, M. A., (2008), Domestication and early agriculture in the Mediterranean Basin: Origins, diffusion, and impact, Proceedings of the National Academy of Sciences.
  2. پورداوود، ابراهیم (۱۳۵۶)، یشت ها، ج ۱و۲، تهران: دانشگاه تهران
  3. یونگ، کارل گوستاو، (۱۳۷۸)، انسان و سمبول هایش، ترجمه محمود سلطانیه تهران: جامی
  4. Darmesteter, James, (1883), Essais orientaux, Paris: A. Lévy.
  5. Harper, Prudence Oliver, (1985), The Ox-Headed Mace in Pre-Islamic Iran, Papers in Honor of Professor Mary Boyce, Acta Iranica 24.
  6. Boyce, M., (1968), On the Sacred fires of the Zoroastrians, BSOAS, XXXI.
  7. Clauss, Manfred, (2000), The Roman Cult of Mithras: The God
  8. Ulansey, David, (1991), Origins of the Mithraic Mysteries
  9. هینلز، جان، (۱۳۶۸)، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: چشمه.
  10. بویس(۱۳۸۹)، زردشتیان باورها و آداب دینی آنان، ترجمه عسگر بهرامی، تهران: ققنوس .
  11. دهخدا، علی اکبر (۱۳۷۷)، لغت نامه، تهران: دانشگاه تهران

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

اشتراک خبرنامه

0
    0
    سبد خرید
    سبد شما خالی استبازگشت به فروشگاه