نقش مار در هنر باستانی فلات ایران
نگاهی به کهن الگوی نقش مار که جایگاهی قدسی و حفاظتگر در اندیشه ساکنان باستانی فلات ایران داشته است.
پیش از آغاز دوره تاریخی نقش مار نه تنها نکوهیده و اهریمنی نبوده، بلکه جایگاهی قدسی و حفاظتگر در اندیشه ساکنان فلات ایران داشته است. در ایران چنین به نظر میرسد که همراه باور کهن به خدایبانوان باروری و فراوانی، پرستش خدای مار هم از هزاره چهارم تا هزاره اول پ.م رایج بوده است (گدار،۱۵:۱۳۷۷ ). در حقیقت سندی به دست نداریم که پیش از رواج پرستش خدایان هند و ایرانی، مار نماد موجودی پلید یا تباهگر به شمار رفته باشد. حتی میتوان بهره از نقش مار به عنوان زینت اشیای کاربردی روزمره را نشانی از گرانقدر و نیرومند پنداشتن این جانور نزد مردمان بومی فلات ایران دانست.
کهن الگوی نقش مار در هنر باستانی فلات ایران
دوره مس سنگی:
بر روی بسیاری از سفالینههای سیلک نقش مارهایی دیده میشود که روی نوک دم ایستادهاند. نقش مار در دوره سوم سیلک به دو شیوه نمایش داده میشود:
- به شکل خزنده طويلی که تمام طول دهانه ظرف را تزیین کرده است و سر و دم آن به هم رسیدهاند.
- به صورت مجموعهای از مارهای چنبره زده (گیرشمن، ۱۳۷۹: ۵۷).
نقش مار بر کوزههای آب نشانگر همبستگیش با برکت و بارندگی و پاییدن آب است. ما هنوز مار را نگاهبان گنجها میدانیم. در ایران کهن نیز مار را حافظ زندگی و آبها به شمار میآوردهاند (بهار،۴۶:۱۳۷۷ ).
بر بدن پیکرههای سفالین ایزدبانوان که از تل باکون الف یافت شده خطوط مواج مارگونی به رنگ سیاه یا قهوهای دیده میشود که میتواند نمایانگر امواج آب یا نقش مار به عنوان نماد باروری باشد (تصویر 1). بر روی ظرفهای سفالی نیز مارهای پیچان، بسیار تصویر شدهاند (تصویر 2).
در اثر مهری یافت شده از هزاره سوم پ.م در تپه چغامیش نقش انسان مار به دستی دیده میشود که بر روی شیری ایستاده (تصویر 3). مارهای پیچان را بر روی مهر دیگری از این تمدن نیز میتوان دید (تصویر 4). نقش مار بر روی آب خوریهای چغامیش نشان از همبستگی دیرینه او با خدای بانوان ناظر بر آبها دارد (تصویر 5). بر روی برخی از مهرهای بازمانده از تپه گیان انسانی ترسیم شده که مار بسیار بزرگی را در دست دارد (تصویر 6-7).
دوره مفرغ:
نقش مار در هنر جیرفت به شمار بسیار و شکلهای گوناگون دیده میشود. با بررسی ظرفهای سنگ صابونی جیرفت میتوان نقش مار را مهمترین الگوی هنری این تمدن برشمرد. بر روی این آثار انسان یا ایزدی مارتن با بیان ویژه هنرمندان جیرفتی نقش گردیده (تصویر 8).
بنمایهای که در هنر جیرفت اهمیت بسیار دارد نقش «پهلوان ایرانی» است که دو جانور را با دستانش گرفته است. پیش از یافته شدن تمدن هلیل رود، باستان شناسان همواره این نقش را گیلگمش میخواندند. از آنجایی که گیلگمش تاریخی پادشاه اوروک در حدود ۲۶۰۰ پ.م بوده است (حدود ۳۰۰ سال پس از دوران شکوفایی تمدن جیرفت) میتوان با اطمینان این نقش را پهلوان ایرانی خواند و از انگارههایی دانست که از جیرفت به میان رودان برده شده است.
بهترین کلید برای شناختن این پهلوان، قطعه پایانی از بخش سالم مانده متن اسطورهای «انمرکار و پادشاه ارت» به خط سومری است که به پهلوان ارت پوشیده در لباسی از پوست شیر اشاره میکند بر روی بسیاری از ظرفهای جیرفت، پهلوان مارهایی بزرگ را در دست دارد (تصویر9-13). دیگر جانورانی که در نمونههای پرشمار این بنمایه در سراسر تاریخ آسیای باختری در دستان پهلوان دیده میشوند (چون گاو، شیر، بز کوهی و…) از ستودهترین موجودات در اندیشه باستانی این مردمان هستند، مار در این ترکیب جانشین این جانوران شده است.
بنابراین این تصور که پهلوان در این نقش با جانداری اهریمنی به جدال پرداخته نادرست است. بلکه به نظر میرسد در این ترکیب پهلوان بر جانورانی سپنته غلبه میکند تا بتواند به نیرو یا توانایی ویژه آنها دست یابد، یا صرفا نشانگر برتری پهلوان بر دارندگان قدرت اساطیری است.
دیگر نقش ترکیبی و چرخشی در هنر جیرفت را همآوردی مار با شاهین شکل میدهد (تصویر 14-17). با توجه به ارتباط آشکار نقوش و بنمایههای تمدن هلیل رود با هنر سومری و باور بسیاری از باستان شناسان به این که جیرفت و پهنه تمدنی آن میتوانند همان اَرَتَ و مرهشی مورد اشاره در نوشتارهای سومری (و بنابراین در ارتباط فرهنگی با تمدن سومر) باشند، خوانش متن اسطوره میان رودانی اتانا که نسخههایی از آن به زبان بابلی و عیلامی در دست است میتواند کلیدی برای فهم این انگاره باشد.
در این داستان به دشمنی میان عقاب و مار اشاره شده است. عقاب برخلاف سوگندی که نزد شَمَش خدای خورشید یاد کرده بچه مار را میبلعد، مار با راهنمایی شمش در لاشه یک گاو نر پنهان میشود. هنگامی که عقاب برای خوردن از لاشه به درون آن میرود، مار از او انتقام میگیرد (189 :2000 ,Dalley).
بر ظرفهای جیرفت نقش مار دیگری از درآمیختن با پلنگ به چشم میخورد (تصویر 18-20). تنها سند باستانی که میتواند راهگشای فهم معنای این بنمایه باشد، از نیایشگاه اینانا در نیپور (۲۶۰۰-۲۴۰۰ پ.م) به دست آمده است. درون یک ظرف ویژه جیرفت از سنگ کلوریت که در نیپور کشف شده و نقشی مار درآمیخته با پلنگ را دارد به خط سومری نوشته شده است: «اینانا و مار» (87 :2003 ,Benoit). گرچه این نوشته احتمالا در نیپور به ظرف افزوده شده اما به کمک آن میتوان این فرض را مطرح کرد که درآمیختن نقش مار با پلنگ به بخشی از اسطوره مهم سومری هبوط اینانا به جهان زیر زمین اشاره دارد.
در بخشی از این اسطوره سومری (خطهای ۳۹۸-۳۸۳) آمده که دوموزی معشوق اینانا که درگذشته و در جهان زیر زمین گرفتار آمده است، از اوتو (خدای سومری خورشید) درخواست میکند به او دستها و پاهایی به سان مار ببخشد تا بتواند از هیولاهای جهان زیر زمین بگریزد و اوتو با پذیرش درخواستش او را مارگون میسازد (ن. ک: 1996 ,Alster). ممکن است ارتباط اینانا با شیر (یا پلنگ) و رفتنش در پی دوموزی که یکی از صورتهایش مار است سبب شده باشد این ظرف در نیایشگاه اینانا با چنین نوشته ای زینت شود.
نقش دو مار پیچیده در هم که بارها در هنر جیرفت پدیدار شدهاند را میتوان نمادی برای باروری دانست (تصویر 24-21). مار در جیرفت نیز به سبب نقش کهنش برای نگهبانی از آب دور آبخوریها و تنگها حلقه زده است (تصویر 25-28).
دیگر نشانه همبستگی مار با آبها در اندیشه مردمان جیرفت نقش خیال بافانهای است از ابرهای آبستن بارانی که به هنگام بارش به سان مارهایی پیچان بر زمین و بر دوش گاو (مظهر و نماینده زمین) میریزند. این نقش را میتوان سند محکمی برای فهم معنای نمادین نقش مار دانست (تصویر 29-30). یک نمونه بیهمتای دیگر کوزهای است که ایزدبانویی سر از آن بیرون آورده و مار در دو سوی آن به نگهبانی ایستاده. نقش موجهای آب بر روی کوزه معنای کهن الگویی این ترکیب را نیرویی افزون میبخشد (تصویر 31).
آثار ارزشمند دیگری که از تمدن هلیل رود به جا مانده تختههای بازی ظریفی است که خانههایشان با چرخش مارهایی که دم خود را به دهان گرفتهاند شکل میگیرد (تصویر 32-33).
با توجه به ارتباط نقش مار با جاودانگی در اندیشه مردمان خاور باستان شاید انگاره ماری که دم خود را به دهان گرفته (به یونانی: اوروبوروس) اشارهای به زمان بیکرانه باشد، از این رو نقش آن بر روی یک بازی وابسته به بخت و احتمال میتواند نمادی باشد از بیپایانی چرخه زندگی و بازی زمانه.
یک تخته بازی همسان از همین دوره در شهرسوخته به دست آمده که با چوب آبنوس ساخته شده است (تصویر 34). این آثار که حدود دو سده پیش از تخته بازی اور III و سه سده پیش از تخته بازی مصری یافته شده از گور آمنهوتپ سوم، ساخته شدهاند را میتوان کهنترین نمونههای تخته بازی در جهان دانست.
مهمترین اثر یافته شده در شهداد از نیمه هزاره سوم پ.م پرچمی مفرغین است که کهنترین پرچم جهان نامیده شده. نقش اصلی آن ایزدبانویی نشسته بر سریر است که چهار نیایشگر گردش حلقه زدهاند. چهار زوج از مارهای درهم تنیده در بالا و پایین این تصویر دیده میشوند که دیگر بار به وابستگی مارها و ایزدبانوان در اندیشه مردمان آن دوران اشاره دارد (تصویر 35).
روی سفالینههای بزرگ شهداد که برای نگهداری آب يا غلات به کار میرفتهاند نیز نقش مار حضور دارد (تصویر 36). از باورهای کهن درباره مار نگهبانیش از گنج هاست. نقش ماری چنبره زده بر روی يك گوهردان شهداد شاید با همین اندیشه تراشیده شده باشد (تصویر 37). مارهای حلقه زده را میتوان در کف ظرفهای مفرغین این تپه نیز دید (تصویر 38). این سبک تصویر کردن نقش مار را در این دوره میشود در آثار مجموعه باختر- مرو هم پی گرفت (تصویر 39).
بر روی یک کوزه آب از شاه تپه (۲۴۰۰ پ.م) ماری دیده میشود که حلقههای بدنش را از پایین تا بالای ظرف کشانده است (تصویر 40).
عیلام:
فرض مطرح شده درباره همبستگی پیشا تاریخی پرستش خدایبانوان و تقدس مارها، با بررسی آثار بازمانده از تمدن عیلام استحکام بیشتری مییابد.
بر سفالینههای هزاره سوم و چهارم پ.م شوش نقشهای پیچیده مار بسیار دیده میشود. نقش مار روی در کوزهها و سرپوش ظرفها به نشانه نگهبان پدیدار میگردد. مار گرد ظرفهای آیینی میپیچد، دسته ابزارهایی چون تیر، عصا و چوگان شاهی را میسازد و به صورت مارپیچی ایستاده سرير شاهان و خدایان را تشکیل میدهد. از دیگر تصاویر کهن عیلامی، نقش ماری است که به دور درخت زندگی پیچیده است و نیز نماد باروری عیلامی به سان دو مار در حال جفت گیری.
از کهنترین نمونههای بازنمایی نقش مار در شوش ، ایزدبانویی با گیسوان بلند از هزاره پنجم پ.م است که دو مار بزرگ را در دست دارد (تصویر 41). حضور مار بر روی آبخوریهای هزاره چهارم پ.م شوش يادآور نقش او در نگهبانی از آبهاست (تصویر 42-43). در این دوران نقش مار بر روی نخستین مهرهای این منطقه نیز دیده میشود (تصویر 44).
نقش مار بر روی دسته تنگهای آب خوری شوش II نیز حضور دارد (تصویر 45). بر روی سنگ نگارهای از پایان هزاره چهارم پ.م دو نیایشگر برهنه دیده میشوند. در میان آنها و بر فراز دستانشان ماری با دو سر در خود پیچیده است (تصویر 46). نمونه دیگری از ارتباط نقش مار با ایزدبانوان در این دوره تندیسی سفالین از شوش است. بانویی که ماری پیچیده بر گرد بدن خود دارد و سر مار بر سینه او قرار گرفته است (تصویر 47).
خدایان مارتن که نیمه مار – نیمه انسان نمایانده میشوند، از نقش مایههای کهن تمدن عیلام به شمار میروند که همزمان بر آثار میان رودانی نیز بازنمایی شدهاند. بر یک نقش مهر از عیلام قديم مارخدایی در برابر آتشدانی با آتش زبانه کشیده ایستاده است. او به نشانه نیروی ایزدی کلاهی شاخدار بر سر دارد و شاخه گیاهی را بر بالای آتش مقدس نگه داشته است. در بالای آتشدان هلال ماه به چشم میخورد (تصویر 48).
در نقش برجسته کورانگون (۲۱۵۰ پ.م) دو شخصیت اصلی تصویر، یکی مردی نشسته بر سریر مار و دیگری بانویی مار به دستاند. هر دو آنها تاج شاخدار بر سر دارند (تصویر 49). خدای نشسته بر سریر مار بر روی سنگ نگارهای از دوره سوکالماخ ( ۱۶۰۰-۱۹۰۰پ.م) هم تصویر شده (تصویر 50). مهر دیگری از این دوران نشانگر پرستشگری است که برابر در نیایشگاه روبروی مارخدا ایستاده است (تصویر 51).
شخصی که در سنگ نگارهای دیگر از شوش بر تخت مار نشسته باید ایزدبانو باشد. او بر دستان نیایشگری که پیش رویش ایستاده آب میافشاند (تصویر 52). گرد سر تندیس خدایی از پایان دوره سوکالماخ در شوش که بر ارابه نشسته ماری چنبره زده است (تصویر 53).
تندیس خدایی از عیلام میانه به جا مانده که دو مار در دست دارد و ماری نیز به گرد سرش حلقه زده است (تصویر 54). اثر مهری از این دوره ایزدانی را تصویر میکند که مار در دست گرفتهاند یا دستانشان به شکلی مارگون کشیده شده است. یکی از آنان مار (یا دستان مارگونهاش) را بر فراز نیایشگاهی شاید برای پاسداری آن از نیروهای اهریمنی گسترده است (تصویر 55). نقش برجسته دیگری انسانی را نشان میدهد که سه مار بر بالای سرش به نگهبانی ایستادهاند (تصویر 56).
بر روی مهرهای عیلام میانه هم نقش مار بسیار دیده میشود. گاه به سان ایزدی که مارها از شانهاش سر زدهاند، گاه چون ایزدی سوار بر پشت مار و گاه به همان شکل رایج ایزد مارتن (تصویر 59-57).
نقش اصلی سنگ یادمان اونتش ناپیریشا نیز مار است. دورادور نقش برجسته را دو مار بزرگ پوشاندهاند (8 :1981 ,Miroschedji). در این یادمان از ۱۳۰۰ پ.م دو مار دیگر هم به چشم میخورد، یکی از آنها به صورت چنبره زده تخت خدا را شکل میدهد و دیگری در دستان خدا جای دارد (تصویر 60). دو سوی یک مذبح مفرغی از این دوره، نقش دو مار بزرگ است (تصویر 61).
دوره آهن:
در میان آثاری که از لرستان هزاره دوم و اول پ.م یافت گردیده سنجاق سرهایی با نقش رام کننده یا پهلوان به چشم میخورد که به هر دست ماری را نگه داشته است (تصویر 62). این انسان یا ایزد با تاج شاخدار یادآور نقشهای همسان در هنر جیرفت است. نقش مار روی تبرهای مفرغی لرستان هم دیده میشود (تصویر 63). بر میانه سنجاقی از سرخ دم لری ماری پیچان نقش شده که دو شیر در دو سویش نشستهاند (تصویر 64).
بر بدنه بسیاری از کوزه های بازمانده از سیلک VI مارهای پیچان از کف تا بالای دسته ظرف ترسیم شدهاند (تصویر 65-66). تکرار نقش مار بر روی ظرفهایی که برای نوشیدن به کار میروند اشارهای دیگر به نقش احتمالی مار در قالب نگهبان آب است.
از آنجایی که مار در دوران تاریخی ایران به موجودی اهریمنی تبدیل شده، بر آثار بازمانده از این دوران بسیار کمتر نقش گردیده است.
منابع
برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمینهای همجوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری
- گدار، آندره، (۱۳۷۷)، هنر ایران، ترجمه بهروز حبیبی، تهران: شهید بهشتی
- گیرشمن، رومان (۱۳۷۹)، سیلک کاشان، ترجمه اصغرکریمی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور
- بهار(۱۳۷۷)، از اسطوره تا تاریخ، تهران: چشمه.
- Dalley, Stephanie, ed., (2000), Myths from Mesopotamia, Creation, The Flood, Gilgamesh, and Others, Oxford: Oxford University Press.
- Benoit, Agnès, (2003), Acquisitions, in: Revue du Louvre, No. 3.
- Miroschedji, P., (1981), Le dieu élamite au serpent et aux eaux jaillissantes, Iranica Antiqua, 16.
مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو
نماد مار در اساطیر و هنر 5 تمدن باستان
نگاهی به نماد مار تیامت، واجت، نهبکا، آپپ، ششا، کالیا، اوروبوروس، مدوسا، مار اغواگر و دیگر مارهای اساطیری تمدنهای باستانی و تاثیر آن بر آثار هنری این مردمان.
مار در اندیشه و اساطیر ایران باستان
بررسی اساطیری مار که با نامهایی چون ماربردار، اژدهای دو سر، گرزه دم سیاه، زهرابهدار بیشهای، ماراندوش، ماربانک، مار سگ نما، مار شیبا و اژیدهاکه در باورهای کهن شناخته میشود.
نماد و نشانه شناسی کهن الگوها
روشهای نماد و نشانه شناسی و نیز بررسی چگونگی ارتباط آنها با کهن الگوها
سلام.با تشکر از توضیحات خیلی خوب .تصویر شماره ده دوره مفرغ در موزه لوور هست.نه موزه ملی ایران
درود و سپاس از مطالعه و دقت نظر شما جناب خرمشادی، اطلاعات تصحیح شد.