نقش فروهر با بالهای شاهین- تخت جمشید

اهمیت شاهین در باورها و اساطیر ایران باستان

مرداد 30, 1400 | نماد و نشانه شناسی, شاهین

نگاهی به سه اسطوره پرنده شاهی، وارغن و فره ایزدی که روایتگر اهمیت شاهین در بین مردمان ایران باستان است.

شاهین را مردمان خاور باستان پادشاه بی‌رقیب آسمان دانسته‌اند. این پرنده باشکوه در گذر تاریخ نماد بسیاری از قدرت‌های جهانی و نشانی برای نیروی شهریاری و فرمانروایی بوده است. بر بالای کهن‌ترین پرچم جهان از شهداد، شاهینی بال گسترده و او را نشانه نقش شده بر پرچم ارتش هخامنشی دانسته‌اند. وارغَن شاهینی است همبسته با بهرام خدای جنگاوران. فره ایزدی به پیکر وارغن از شاهان گناهگار می‌گریزد.

گرچه پرندگان بزرگ شکاری که در دو راسته قوشیان و شاهین سانان جای می‌گیرند، صدها سرده و گونه متفاوت دارند، و در ادبیات پارسی نیز نام‌های گوناگونی همچون شاهین، باز، عقاب، قوش، طرلان، شهباز، آلوه و… برای آنها به کار رفته، اما به نظر می‌رسد در نمادشناسی هنر خاور باستان همه این واژگان به یک پرنده بزرگ و نیرومند اشاره دارد که بلند پروازتر و تیزچنگال‌تر از همه مرغان و پادشاه بی‌رقیب آسمان است.

شاهین در باورها و اساطیر ایران باستان:

1 . پرنده شاهی:

این پرنده باشکوه از زمان ایرانیان باستان شاهین به معنای شاهانه نامیده‌اند. لقبی که از ارتباط این پرنده با نیروی شهریاری و فرمانروایی حکایت دارد، زیرا او پادشاه مرغان است.

«هزار کبک ندارد دل یکی شاهین

 هزار بنده ندارد دل خداوندی»             «شهید بلخی»

شاهین در دربارها نامی رایج برای پسران بوده و برخی از استحکامات نظامی را به عنوان مکان‌هایی تسخیرناپذیر، شاهین دژ یا شاهین قلعه نام نهاده‌اند.

در اساطیر پهلوی اورمزد به شاهین برای میل سیری ناپذیرش در شکار مرغان عتاب می‌کند (بندهش، بخش ۹، بند ۹۸).در ایران باستان شاهین ‌های دست آموز را شاهان از دیرباز در شکار به همراه داشته‌اند. بهترین گونه این پرندگان شکاری باز سپید بوده که آن را شاهباز یا شهباز نامیده‌اند.

«فرخ آن شاهـــباز کز پی صـــید

 ســــاعد شه مقام او زیـــــبد»           «خاقانی»

 «ز چنگال شهـــباز نیروش چــــرخ

 زبون چون کبــوتر به چنگ عقــاب»            «هاتف اصفهانی»

بر بالای کهن‌ترین پرچم جهان با قدمت ۴۵۰۰ سال که در شهداد کشف شده شاهینی با بال‌های گشوده قرار دارد (تصویر ۱). وجود این پرچم به همراه کشف شواهد دیگری از جایگاه برجسته شاهین و عقاب برای مردمان تمدن‌های باستانی چون تپه یحیی، جیرفت و شهداد می‌تواند نشانگر پذیرش شاهین به عنوان نمادی شاهانه برای مردمان فلات مرکزی ایران در آن دوران باشد.

کی‌کاووس پادشاه کیانی، بنا بر بندهش (بخش ۱۸، بند ۲۱۲) به آسمان پرواز می‌کند. در شاهنامه کیکاووس به‌یاری چهار عقابی که بر تخت می‌بندد موفق به پرواز می‌شود (تصویر ۲).

«از آن پس عقاب دلاور چهار

 بیاورد و بر تخت بست استوار»

این داستان همسانی‌هایی با اسطوره باستانی اتانا دارد که در آن اتنا، پادشاه شهر سومری کیش در آغوش یک عقاب به آسمان(بهشت) پرواز می‌کند. (تصویر 3)

بسیاری از پژوهشگران شاهین را نماد نشسته بر بیرق‌های نیروی نظامی هخامنشی می‌دانند (ن. ک: پورداوود، ۱۳۸۶: ۲۹۶؛ و ملک زاده بیانی، ۱۳۴۵: ۲۰). گزنفون در آنابازیس از شاهینی زرین با بال‌های گشوده برفراز یک نیزه یاد کرده که در دوره هخامنشی پیشاپیش لشگریان حمل می‌شده (1839:1.10.12 ,Xenophon)

به گفته او در کوروپدیا این پرچم هنگامی که سپاه در جایی فرود می‌آمد بر فراز خیمه شاه افراشته می‌شد ( 8.3.12:1914 ,Xenophon). به گزارش هرودوت ایرانیان باستان گرداگرد این درفش در آتش دان‌ها آتش مقدس می‌آفرخته‌اند (‌7.40 :1987 ,Herodotus).

رسم پادشاهان روم باستان بر آن بود که هنگام حرکت، شاهین ها بر فراز سر آنان پرواز می‌کردند و هرجا که شاه فرود می‌آمد آنها نیز فرود می‌آمدند و نزد سلاطین عرب از علایم بزرگی این بود که هنگام حرکت موکب، شاهین ها را بر فراز خود به پرواز در آورند (قلقشندی، ۱۹۱۰: ۵۸).

۲. پرنده بهرام (وارِغنَ):

 پرنده ‌ای که در نوشتارهای باستانی اوستا وارغن نامیده شده همان باز یا شاهین است (کریستن سن، ۱۳۶۷: ۲۵۴). نام این پرنده برگرفته از واژه وَرِثرَغنَ است که از وریتره‌هن در زبان‌های هندو_ایرانی آمده و در پارسی میانه به ورهرام و بهرام (نام خدای جنگ) بدل شده (510 :1989 ,Gnoli).

بهرام در هفتمین تجلی خود به کالبد وارغن به دیوان یورش می‌برد. وارغن در میان پرندگان تندترین و در میان بلندپروازان سبک پروازترین است (بهرام یشت، کرده ۷، بند ۱۰). در میان جانداران تنها اوست که خود را از تیر پرّان تواند رهانید. اوست که سپیده‌دمان شهپر‌آراسته به پرواز درآید. اوست که در تنگه‌های کوهساران، بر ستیغ کوه‌ها، در ژرفای دره‌ها و بستر رودها، بر شاخسار درختان شهپر بپساود و به بانگ مرغان گوش فرا دهد (بهرام یشت، کرده ۷، بندهای ۲۰ و ۲۱).

پری از مرغ وارغن بزرگ شهپر بجوی و آن را بر تن خود بسای و بدان پر جادوی دشمن را ناچیز کن. کسی که استخوان یا پری از این مرغ دلیر با خود داشته باشد، هیچ مرد توانایی او را از جای به در نتواند برد و نتواند کشت. آن پر به او پناه دهد و بزرگواری و فرّ بسیار بخشد (بهرام یشت، کرده ۱۴، بندهای ۳۵ و ۳۶).

او در بهرام یشت «مرغکان مرغ» نامیده شده، تعبیری چون موبدان موبد یا شاهنشاه و نشان برتری داشتن وارغن بر تمامی پرندگان.

۳. نماد فره:

 فره ایزدی (خُوَرَ، خُوَرنَ) شکوه و فروغی برآمده از پشتیبانی خداوند است که به شاه دادگر و نیکوکار داده می‌شود، اما اگر دل به غرور و گناه بسپرد فره ایزدی به سان وارغن از او می‌گریزد.

«چنان شاه پالوده گشت از بدی

                              که تابید از او فره ایزدی»          «فردوسی»

بگردد همی از ره بخردی

                               ازو دور شد فره ایزدی»          «فردوسی»

فره ایزدی به پیکر وارغن از جمشید می‌گریزد، زیرا او دهان به دروغ آلوده است. این فر را نخست مهر، دوم فریدون و سوم گرشاسپ برگرفتند و به شهریاری رسیدند. اژیدهاک و افراسیاب در گرفتن آن ناتوانند و این فره ایزدی همیشه از آن تیره‌های ایرانی باقی می‌ماند (زامیاد یشت، بندهای ۳۴ – ۶۴).

بر تاج برخی شاهان ساسانی چون خسرو پرویز (تصویر 4)، اردشیر سوم (تصویر 5) و پوراندخت (تصویر 6) بالهای وارغن دیده می‌شود که نشانی از فرهمندی شاه و حمایت بهرام خدای جنگاوران از اوست.

منابع

برگرفته از کتاب “نشانه شناسی کهن الگوها در هنر ایران باستان و سرزمین‌های هم‌جوار” نوشته دکتر صدر الدین طاهری

 

  1. پورداوود، ابراهیم (۱۳۸۶)، فرهنگ ایران باستان، تهران: اساطیر.
  2. ملک زاده بیانی، ملکه، (۱۳۴۵)، شاهین نشانه فر ایزدی، مجله بررسی های تاریخی، سال هفتم، شماره 1
  3. Xenophon, (1839), Anabasis, transl. by Edward Spelman, New York: Harper & Brothers
  4. Xenophon (1914), Cyropaedia: The Education of Cyrus, Miller, Walter, ed., London: William Heinemann Ltd.
  5. Herodotus, (1987), The History, transl. by University of Chicago Press.
  6. قلقشندی، شهاب الدين أحمد، (۱۹۱۰) صبح الاعشى في صناعة الإنشا، قاهره امیریه
  7. کریستن سن، آرتور، (۱۳۶۷)، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: امیرکبیر
  8. Gnoli, Gherardo, (1989), Bahram in old and middle Iranian texts, Encyclopaedia Iranica 3, New York: Routledge & Kegan Paul.

مطالب مرتبط در بلاگ هنداکو

0 دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

اشتراک خبرنامه

0
    0
    سبد خرید
    سبد شما خالی استبازگشت به فروشگاه